۱۲۶۶ 📆 ۱۴۰۲/۰۱/۱۴ 👑پادشاهی به کاخ برای جلسه مشاوره با مشاوران خود قصد رفتن کرد. چون از تخت روان پیاده شد، کلاغی که از بالای سر او می رفت گویی لباس پادشاه را نشانه کرد و با فضله اش آن را تزیین کرد. 🧛‍♂یکی از غلامان، سریع با آستین لباس شاه را قصد تمیز کردن نمود ولی کار بدتر شد و تزیین بر لباس گسترده تر شد. 👥این صحنه را اطرافیان پادشاه که شاهد بودند برخی حریف خود نشدند و خنده ای بر چهره شان ظاهر شد. 🏣پادشاه را داخل کاخ لباس دیگری آوردند که بر تن کرد و در جلسه حاضر شد. پادشاه را وزیر عاقلی بود که بعد از خروج از جلسه از او مشورت خواست. گفت: ای وزیر، به نظر تو آن غلام را تنبیه کنم که سرخود چنین کرد، یا کسانی که خندیدند یا همه را؟ 🆔 @akhlaghmarefat داستان‌ها و پندهای اخلاقی