#یک_داستان_یک_پند ۳۷۱
سوخته دلی از فِراق یار شبی به عبادت بود که خدای اش را چنین دعا کرد: معبودا! می شود از رحمت خویش چون ابراهیم خلیل نبی که پرندگان ذبح کرد بر من نیز نشانی از خود دهی؟
در قلب اش خداوند پاسخ اش چنین فرمود: دعایت اجابت کردم. شب هنگام که چشم بر دنیا می بندی نشانی از خود در مَنام ات بر تو دهم.
پرسید: خدایا! آیا این نشان در روز نیز بر من عنایت خواهی کرد؟ حَیّ ذُوالجَلال فرمود: آری! به شرط آن که در روشنایی روز نیز چشم خود بر محبت دنیای من ببندی و تنها چون ابراهیم خلیل من مرا بینی....
مراد از حکایت تمثیلی آن است آدمی اگر در دنیا چشم بر محبت دنیا ببندد خداوند قلب اش به نور یقین روشن و همه چیز از غیب را نشان اش می دهد.
✍️حسین جعفری خویی
🆔
@akhlaghmarefat
داستان ها و پندهای اخلاقی