-نامه۲۹ از نامه هاى امام(عليه السلام) است که به اهل بصره نگاشت. 📜نامه در یک نگاه: این نامه مربوط به فتنه اى است که معاویه در بصره به راه انداخت و ماجراى آن به طور فشرده چنین بود که بعضى از اطرافیان معاویه بعد از اشغال مصر به دست عمرو بن عاص و کشته شدن محمد بن ابى بکر 😔به او گفتند: فردى را به بصره بفرست تا آنجا را نیز از تحت حکومت على(علیه السلام) خارج سازد. معاویه این پیشنهاد را پذیرفت و با عمرو عاص مشورت کرد او نیز روى موافق نشان داد. 😡سرانجام یکى از فرماندهان لشکر خود، به نام ابن حضرمى را روانه بصره کرد و این در حالى بود که عبدالله بن عباس والى بصره براى تسلیت به امیرمؤمنان(علیه السلام) در مورد شهادت محمد بن ابى بکر به کوفه رفته بود و زیاد بن ابیه را به جاى خود گماشته بود. معاویه به ابن حضرمى دستور داده بود که از احساسات خون خواهى عثمان و کینه اى که گروهى از جنگ جمل در دل داشتند بهره گیرى کند و از قبایل مختلف بصره براى این هدف بهره گیرى نماید‼ عبدالله بن عباس به سرعت به بصره برگشت و جریان فتنه را براى امام(علیه السلام) گزارش داد. امام(علیه السلام) یکى از مردان خود را به نام اعیَن که در بصره نفوذ داشت مأمور کرد تا به بصره برود و مردم را از اطراف ابن حضرمى پراکنده سازد. اعین تا حد زیادى در کار خود موفق شد; ولى چون به دست گروهى از خوارج به شهادت رسید و خبر شهادت او به امام(علیه السلام) واصل گشت😔 امام(علیه السلام) فرد نافذ الکلمه دیگرى را به نام جاریة بن قدامه همراه نامه مورد بحث که در واقع تهدیدى است براى شورشیان و متمردان بصره، به سوى بصره گسیل داشت و دستور داد نامه را براى عموم مردم بخواند.⚠ آنچه در نهج البلاغه آمده تنها بخشى از این نامه است. مخالفان امام(علیه السلام) پس از یک درگیرى شدید شکست خوردند و ابن حضرمى در خانه اى پناهنده شد. جاریه دستور داد خانه را آتش🔥 زدند. ابن حضرمى و هفتاد نفر از طرفدارانش هلاک شدند و فتنه خاموش شد.😐 🔥خاموش کردن آتش فتنه در بصره: امام(عليه السلام) در اين نامه کوتاه و پر معنا و بسيار حساب شده براى خاموش کردن آتش فتنه معاويه در بصره بر دو اصل تکيه مى کند: 1⃣نخست تهديد بسيار کوبنده اى نسبت به پيمان شکنان دارد و به آنها يادآور مى شود که اگر دست از فتنه گرى بر ندارند با لشکرى انبوه به سراغ آنها مى آيد و چنان آنان را در هم مى کوبد که جنگ جمل را فراموش کنند. 😠 2⃣سپس بر اصل رحمت و عطوفت نسبت به کسانى که وفادارند يا از کرده خود پشيمانند تکيه مى فرمايد و به آنها بشارت مى دهد که جان و مال و عرضشان محفوظ خواهد بود. ✅در آغاز مى فرمايد: «پراکندگى شما (از اطراف من) و دشمنى و پيمان شکنى شما (در آستانه جنگ جمل) چيزى نبود که شما از آن آگاه نباشيد ولى من مجرمان شما را عفو کردم و شمشير را از فراريان برداشتم و کسانى را که به جانب من آمدند پذيرفتم (و از تقصيرشان در گذشتم)»; (وَقَدْ کَانَ مِنِ انْتِشَارِ حَبْلِکُمْ شِقَاقِکُمْ مَا لَمْ تَغْبَوْا عَنْهُ، فَعَفَوْتُ عَنْ مُجْرِمِکُمْ، وَرَفَعْتُ السَّيْفَ عَنْ مُدْبِرِکُمْ، وَقَبِلْتُ مِنْ مُقْبِلِکُمْ). در واقع امام(عليه السلام) با اين سخنان خود، سمپاشى معاويه و گروه طرفداران او را خنثى مى کند.👌 او تصميم داشت با يادآورى خاطره جنگ جمل آنها را بر ضد امام(عليه السلام) بشوراند; ولى امام(عليه السلام) با يادآورى خاطره آن جنگ مى خواهد آتش فتنه و فساد را خاموش کند مى فرمايد: شما پيمان شکنى کرديد و بر ضد من قيام کرديد; ولى پس از شکست نه فرمان قتل عام دادم و نه اجازه تعقيب مجرمان; فرمان عفو عمومى صادر کردم و مجرمان شما را بخشيدم و کسانى که به سوى من آمدند آنها را پذيرفتم و گذشته آنان را به فراموشى سپردم، بنابراين حق شناس باشيد و با دشمنان من طرح دوستى نريزيد.❌ در بعضى از روايات آمده که امام(عليه السلام) بعد از پيروزى در جنگ جمل دستور داد منادى 📢با صداى رسا ندا در دهد: «; فراريان را تعقيب نکنيد و مجروحان (بى دفاع) را به قتل نرسانيد». نيز دستور داد منادى ندا دهد: «آن کس که به خانه خود بازگردد و در خانه را ببندد در امان است و آن کس که اسلحه بر زمين بگذارد در امان است». 👆اين دستور شبيه فرمان عفو عمومى پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) به هنگام فتح مکّه است. ✅آن گاه براى خاموش کردن اين آتش، سخن از شدت عمل در برابر افراد خيره سر و لجوج به ميان مى آورد و مى فرمايد: «حال اگر افکار مهلک و آراى ضعيف و منحرف از مسير حق، شما را به ستيزه جويى و مخالفت با من بکشاند من همان مرد ديروزم. سپاه من آماده و اسب ها را زين کرده و جهاز بر شتران گذارده ام»; (فَإِنْ خَطَتْ بِکُمُ الاُْمُورُ الْمُرْدِيَةُ، وَسَفَهُ الاْرَاءِ الْجَائِرَةِ، إِلَى مُنَابَذَتِی خِلاَفِي، فَهَا أَنَا ذَا قَدْ قَرَّبْتُ جِيَادِي، وَ رَحَلْتُ رِکَابِي). ✅آن گاه امام