۳(بخش۱) 🔰خطبه در يك نگاه: اين خطبه از مهمترين خطبه هاى نهج البلاغه است و چون مسائل مربوط به خلافت بعد از رسول خدا (ص) را بى پرده شرح مى دهد براى گروهى جنجال برانگيز شده است. نكته هايى در اين خطبه وجود دارد كه در هيچ يك از خطبه هاى نهج البلاغه نيست و در عين كوتاهى، يك دوره تاريخ اسلام مربوط به عصر خلفاى نخستين در آن خلاصه شده است. تحليلهاى دقيق و جالبى دارد كه براى صاحب نظران، بسيار قابل مطالعه است و نكاتى در آن ديده مى شود كه در هيچ جاى ديگر ديده نخواهد شد. 🔗قبل از ورود در شرح و تفسير اين خطبه اشاره به چند نكته لازم به نظر مى رسد: 1- نام خطبه: نام اين خطبه از جمله آخر آن گرفته شده است كه امام (ع) در پاسخ تقاضاى «ابن عباس» براى ادامه خطبه، به او فرمود: «تلك شقشقة هدرت ثمّ قرّت» كه معادل آن در فارسى چنين است: «اين شعله آتشى بود كه از دل زبانه كشيد و فرو نشست» و به اين ترتيب درخواست «ابن عباس» را براى ادامه سخن رد كرد، چون حال و هوايى كه امام (ع) را براى بيان آن سخنان آتشين و حسّاس آماده كرده بود تغيير يافت، زيرا كسى از ميان جمعيّت برخاست و نامه اى به دست حضرت داد و فكر امام (ع) را به مسائل ديگرى متوجّه ساخت. 2- زمان صدور: در مورد زمان صدور اين خطبه در ميان شارحان نهج البلاغه گفتگوست، بعضى مانند «محقق خويى» معتقدند: از محتواى خطبه و همچنين اسناد و طرق آن استفاده مى شود كه اين سخنان را در اواخر عمر شريفش بعد از ماجراى جنگ «جمل و صفّين و نهروان» و پيكار با «ناكثين و قاسطين و مارقين» ايراد فرموده و انصافا محتواى خطبه نيز اين نظر را تأييد مى كند. 3- مكان ايراد خطبه: جمعى از شارحان نهج البلاغه از ذكر مكان صدور خطبه خاموشند ولى بعضى معتقدند كه امام (ع) آن را بر فراز منبر «مسجد كوفه» ايراد فرموده و «ابن عباس» مى گويد: «امام (ع) آن را در «رحبه» ايراد فرمود و اين در موقعى بود كه سخن از مسأله خلافت به ميان آمد، طوفانى در قلب مبارك امام (ع) برخاست و اين سخنان را ايراد فرمود». 4- سند خطبه: در مورد سند خطبه نيز گفتگوست. بعضى گفته اند: اين خطبه از خطبه هاى متواتر است و بعضى به عكس، گفته اند اين خطبه از على (ع) نيست و او هرگز از مسأله خلافت شكايت نكرده، بلكه ساخته و پرداخته «سيّد رضى» مى باشد! 👳شارح معروف، «ابن ميثم بحرانى» مى گويد: اين دو ادعا هر دو باطل و در طريق افراط و تفريط است. سند خطبه به حدّ تواتر نرسيده و از طرفى اين ادعا كه از سخنان «سيّد رضى» است نيز بى پايه است (و حق اين است كه از على (ع) صادر شده است). اشكال تراشى در سند اين خطبه، به خاطر اين نيست كه ضعف و فتورى در آن راه دارد و يا با ساير خطبه هاى نهج البلاغه از نظر ارزش متفاوت مى باشد، بلكه به عكس اين خطبه داراى اسناد متعدّدى است كه در بعضى از خطبه هاى بعضى نهج البلاغه اين همه اسناد وجود ندارد. ✍تنها چيزى كه سبب اشكال تراشى در باره خطبه شده است اين است كه با پيشداوريها و ذهنيّت گروهى از افراد سازگار نيست. آنها به جاى اين كه پيشداورى و ذهنيّت خود را با آن اصلاح كنند، به فكر مخدوش كردن اسناد خطبه افتاده اند تا مبادا به ذهنيّت آنها لطمه اى وارد شود.😏 👳‍♀ «ابن ابى الحديد» مى گويد: استادم «واسطى» در سال 603 از استادش «ابن خشّاب» چنين نقل كرد كه او در جواب اين سؤال كه آيا اين خطبه مجعول است؟ گفت: نه به خدا سوگند! من مى دانم كه كلام امام (ع) است همان گونه كه مى دانم اسم تو «مصدق بن شبيب واسطى» است. من ادامه دادم و گفتم: بسيارى از مردم مى گويند اين از سخنان «سيّد رضى» است. او در پاسخ گفت: «سيّد رضى و غير سيّد رضى كجا، و اين بيان و اين اسلوب ويژه كجا؟! ما رساله هاى سيّد رضى را ديده ايم و روش و طريقه و فن او را در نثر شناخته ايم، هيچ شباهتى با اين خطبه ندارد» سپس افزود: «به خدا سوگند من اين خطبه را در كتابهايى يافته ام كه دويست سال قبل از تولد «سيّد رضى» تصنيف شده است. من اين خطبه را با خطوطى ديده ام كه آنها را مى شناسم و مى دانم خط كدام يك از علما و اهل ادب است پيش از آن كه پدر رضى متولّد شود».👌 سپس «ابن ابى الحديد» مى گويد: من نيز خودم قسمت مهمّ اين خطبه را در نوشته هاى استاد «ابو القاسم بلخى» كه از علماى بزرگ «معتزله» بود يافته ام و او معاصر «المقتدر باللّه» بود كه مدّت زيادى قبل از تولد «سيّد رضى» مى زيسته است و نيز بسيارى از آن را در كتاب «ابن قبّه» (كه از متكلّمان اماميّه است) به نام«الانصاف» يافتم و او از شاگردان «ابو القاسم بلخى» است و قبل از «سيّد رضى» مى زيسته است. مرحوم علامه امينى در الغدير، جلد 7، صفحه 82 به بعد، اين خطبه را از 28 كتاب، آدرس داده است.