البیان
🔉🔉 #بشنوید ❓ آیا لازم است از پایه چهارم تا دهم ؛ چندین دور #علم_اصول را بخوانیم؟ 💢 تکراری بودن
💠 تکراری بودن برخی مباحث در دروس حوزه، ریشه ها و آسیب ها 🔰استاد آیت الله فرحانی: 🔺یک آسیبی در بحث های آموزشی حوزه وجود دارد و آن این است که تکرار در بحث های آموزشی ما زیاد است. 🔺من از بحث خودمان مثال می زنم. ما الان میخواهیم صیغه نهی را شروع کنیم، (صیغه امر هم همینطور است). متاسفانه تقریبا سی چهل درصد مباحث در صیغه نهی را حتی بحث های مقطع خارج آن را در کتب سطح خوانده ایم. اما مجبوریم که در درس خارج، تکرار کنیم. 🔺استاد بزرگوارمان، حضرت آیت الله فاضل (ره) در درس خارجشان (که یک دوره کامل آن هزار و چهار صد - پانصد جلسه است) می فرمودند که "من در بیش از نصف این جلسات مجبورم کفایه را تکرار کنم". نصف این جلسات یعنی هفتصد، هشتصد جلسه تکراری. هفتصد، هشتصد جلسه تکرار برای حوزه ای که در سال تقریبا صد جلسه درسی دارد، معادل هشت سال تحصیلی است. پس تکرار یکی از مشکلات است. 🔺چرا در برنامه آموزشی ما تکرار به وجود می آید؟ ریشه مساله تکرار این است که مثلا وقتی میخواهیم کفایه بخوانیم، اصول بخوانیم، سهم فلسفه را در اصول جدا نمی کنیم. وقتی جدا نمی کنیم، متوجه نمی شویم که این بحث اصولی ما متوقف بر این چهار تا مساله فلسفی است. ما اگر در جای خودش مثلا چهل تا مساله ای را که بحث های اصولی متوقف بر آنهاست، خوب یاد بگیریم کلی از تکرار ها حذف می شود. 🔺مثلا در مبحث نواهی، برای بحث از «لاتفعل» باید زجر حقیقی و زجر اعتباری را بدانیم. در امر، بعث حقیقی و اعتباری را بدانیم. نسبت بعث را با اراده باید بدانیم. نسبت زجر را با اراده باید بدانیم. این چند مبحث، خودش اصولی نیست. اگر من در فلسفه این بعث حقیقی و بعث اعتباری را خوب یاد بگیرم. و زجر حقیقی و اعتباری را خوب یاد بگیریم و موجود را به حقیقی و اعتباری تقسیم کنیم و احکام موجود حقیقی را از احکام موجود اعتباری تفکیک کنیم، بعد که وارد بحث اصول میشوم، دیگر نیاز نیست که آن مباحث را تکرار کنیم. 🔺یا مثلا من الان بخواهم «لاتفعل» بگویم. «لاتفعل» مربوط به بحث معنای حرفی است. فرق معنای حرفی و معنای اسمی چیست؟ اگر در جای خودش من این مطلب را خوب یاد گرفتم که هیئات در مقابل مواد تکلیفشان چیست؟ دیگر لازم نیست وقتی به «افعل» می رسم، این مباحث را تکرار کنم. در مفاهیم هم بحث معنای حرفی، ثمره دارد. در آنجا بحث می شود که آیا می توان معنای حرفی را تقیید زد یا نه؟ قید به ماده می خورد یا به هیئت می خورد؟ هیئت قابل تقییداست یا قابل تقیید نیست؟ 🔺اصل مساله این است که باید بتوانیم حیث فلسفی این مطالب را تبیین کنیم. مثال دیگری از مبحث مفاهیم عرض کنم. همه بحث بر سر این مطلب است که آیا قید علت انحصاری است یا نه؟ تمام نکته آخوند در کفایه بر سر یک جمله است که آیا سنخ علت انحصاری با سنخ علت غیرانحصاری تفاوت دارد یا نه؟ در علیت تاثیری ندارد که علت منحصره باشد یا نباشد، و چون یک سنخ بیشتر نیست، اطلاق گیری امکان ندارد. لذا از همین جا آخوند مفاهیم را خراب کرده است. الان تمام مساله این است که شما بتوانید علیت را تصویر کنید. فرق علت انحصاری و علت غیر انحصاری را ببینید. 🔺عناصری در استنباط حکم خدا وجود دارد که به این عناصر، عناصر مشترکه گفته می شود که همان علم اصول است. دلیل حجیم شدن این علم اصول این است که سهم آن قواعد فلسفی موثر در علم اصول را در جای خودش رسیدگی نمی کنیم. 🔺اگر کسی این قواعد فلسفی موثر در علم اصول را در جای خودش یاد گرفت و بر آنها مسلط شد، وقتی وارد علم اصول می شود، دیگر لازم نیست که آنها را تکرار کند. تکرار کردنی که هم خودش مضر است و هم طلبه متوجه نمیشود به کجا رسید، چون اختیار مبنا نکرده است. 📌 درس خارج ۹۸/۶/۲۴ @albayann