یه آقایی ته گودال، افتاده تشنه و بی حال با پا تنش رو برگردوند، همه جسمش شده پامال وای وای وای واویلا آبش نمیدن، همه دویدن به سمت تن و، همه زدن و، لب و دهنو، به خون کشیدن با نیزه با تیر، با سنگ و شمشیر، آه جسمش شد درگیر عزیز فاطمه حسین ### رو بلندی میاد خواهر، میشینه با چشای تر قاتل نشسته روو سینه ش، جلوی چشمای مادر با نیزه رسید، موهاشو کشید تیغش رو گذاشت، همونجا که خوا-هرش بوسیده، ولی نبرید آه قاتل اما، آه پیش زهرا، وای برید از قفا عزیز فاطمه حسین ### اگه مردای میدونید، معنی مردو می دونید وایسید هنوز نفس دارم، حرمم رو نسوزونید جلو چشه من، گلم رو نزن نذار ببینم، که اهل حرم، توو این بیابون، آواره میشن آه بنت العصمت، آه اخت الغیرت، آه میره اسارت عزیز فاطمه حسین @aleyasein