eitaa logo
کانال رسمی شعر آل یاسین
6.4هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
129 فایل
خادم کانال: @sajjad_a110
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ اگر خواهی پدر بینی وفای دختر خود را نگه کن زیر پای اسب و بالا کن سر خود را نهان از چشم طفلان آمدم دارم تمنّایی که در آغوش گیری بار دیگر دختر خود را نرفتی تا به پُشتِ ابرِ سنگ و خنجر و پیکان به روی دامنت ای ماه بنشان اختر خود را فروشد ناز اگر طفلی خریدارش پدر باشد بزرگی کن، ببوس این دختر کوچکتر خود را لبم از تشنگی خشک است و جوهر در صدایم نیست برو در نهر علقم کن خبر، آب آور خود را ز دورادور، می دیدم گلویت عمه می بوسید مگر آماده کردی بهر خنجر - حنجر خود را به همراه مسافر آب می پاشند،‌من ناچارم به دونبال تو ریزم اشک چشمان تر خود را کنار گاهواره رفتم و دیدم که اصغر نیست چرا با خود نیاوردی، چه کردی اصغر خود را @aleyasein
﷽ شب، شبِ اشک و تماشاست اگر بگذارند لحظه‌ها با تو چه زیباست اگر بگذارند فکر یک لحظه بدون تو شدن کابوس است با تو هر ثانیه رؤیاست اگر بگذارند مثل قدش، قدمش، لحن پیمبروارش روی فرزند تو زیباست اگر بگذارند غنچه آخر چقدر آب مگر می‌خواهد؟ عمر طفل تو به دنیاست اگر بگذارند ساقی‌ات رفته و ای کاش که او برگردد مشک او حامل دریاست اگر بگذارند آب مالِ خودشان چشم همه دلواپس خیمه‌ها تشنهٔ سقاست اگر بگذارند قامتش اوج قیام است، قیامت کرده‌ست قد سقای تو رعناست اگر بگذارند سنگ‌ها در سخنت هم‌نفس هلهله‌ها لحن قرآن تو گیراست اگر بگذارند تشنه‌ای، آه... وَ دارد لب تو می‌سوزد آب مهریهٔ زهراست اگر بگذارند بر دل مضطرب و منتظر خواهر تو یک نگاه تو تسلاست اگر بگذارند آمد از سمت حرم گریه‌کنان عبدالله مجتبای تو همین‌جاست اگر بگذارند رفتی و دختر تو زمزمه دارد که کفن کهنه پیراهن باباست اگر بگذارند @aleyasein
﷽ شب دهم هر آنکه گریه برای تو کرد آقا شد کسی که رنگ شما را گرفت زیبا شد به روسیاه، همیشه تو آبرو دادی همینکه رود به دریا رسید دریا شد مگر نه اینکه شفا با دم حسین رسید گدای خانه ی تو هرکه شد، مسیحا شد دوباره پرچم سرخت بلند شد آقا بساط گریه ی ما باز هم مهیّا شد چه خاطرات خوشی که ز روضه ات دارم همیشه حال خوشم بین روضه پیدا شد همیشه نام تو را بردم و دلم لرزید همیشه نام تو را بردم و گره وا شد همیشه بدرقه ی راه کربلایی ها دعای مادر پهلو شکسته، زهرا شد مرا ببر، نبری می روم زدست حسین چه می شود  بنویسی برات امضا شد؟ همیشه یاد غمت بی بهانه می بارم به یاد آن لحظاتی که باز غوغا شد به یاد آن لحظاتی که نیزه بالا رفت میان پیکر تو نیزه­ هایشان جا شد به یاد آن لحظاتی که سنگ ها بارید هزار و نهصد و پنجاه جوی خون وا شد ز بس که زخم بر آن جسم پاره پاره زدند تنت میانه ی گودال چون معمّا شد به یاد آن لحظاتی که روی سینه نشست به یاد آن لحظاتی که با سرت پا شد @aleyasein
﷽ گفتیم کربلا... دلمان بی هوا گرفت آری دل غریبه و هر آشنا گرفت یادش بخیر، یک دهه از داغ روضه ها ناله زدیم پای تو تا این صدا گرفت ای خوش به حال آنکه نگاهت گرفتش و ای خوش به حال آنکه برات از شما گرفت ای خوش به حال آنکه ز دستان فاطمه یک اربعین زیارت کرببلا گرفت آمد به زیر قبّه و پائین پای تو آنقدر گریه کرد که آخر دعا گرفت ای خوش به حال آنکه ز پاهای زائران تربت گرفت و برد و مریضش شفا گرفت رحمت بر آن کسی که مرا نوکر تو کرد لعنت بر آن کسی که مسیر تو را گرفت خوردی زمین چنان که دل مصطفی شکست افتادی و چنین دل خیرالنسا گرفت لعنت بر آن کسی که به سینه نشست و بعد موی عزیز فاطمه را از قفا گرفت آمد کسی که چشم به انگشتر تو داشت آمد کسی و زود ز جسمت عبا گرفت وحید محمدی @aleyasein
کانال رسمی شعر آل یاسین
یازده شب زمزمه با همین نغمه #زمزمه #محرم_۱۴۰۲ 👇👇👇 @aleyasein
تیرش حرم رو در به در کرد خنده‌ش ربابو خون جگر کرد تو جای من اصلا یه لحظه با حرمله میشه سفر کرد؟ صبر کن دادش, نزن رو زمین روی خواهرو قبل رفتنت, خودت دربیار انگشترو قبل رفتنت, باید ببوسم حنجرو بوسیدم اما ای کاش نمی‌بوسیدم ای کاش کنار گودال هیچ وقت نمی‌رسیدم رسیدم و دیدم از گلو نبرید باخنجری که تیز نیست هی از قفا می‌کوبید تشنه بودی قطره‌ای آب بت نداد زلف تو افتاد توی دستای باد هر یه دونه ضربه‌ای که شمر می‌زد مادرو می‌دیدم زمین می‌افتاد ### یه نیزه بوسیده سرت رو شمشیر بوسیده پیکرت رو نوبت به من رسید می‌بوسم رگ‌های پاک حنجرت رو می بوسم و, کتک می‌خورم از دشمنت زیر ضربه‌ها, وداع می‌کنم با این تنت میرم سفر, پا به پای پیراهنت اونی که دزدید انگشترو با انگشت از کربلا تا کوفه باخنده‌هاش منو کشت میرم سفر با نامحرما نامردا تنت رو می‌سپارم به خاک گرم صحرا تن چه تنی؟هیچی ازش نمونده استخوناشم سم اسب شکونده دستی که سر از تن تو بریده پای منو به بزم شام کشونده @aleyasein
1_5927980727.mp3
زمان: حجم: 4.92M
ــــــــــــــــــــــــــــــــ • بند ۱: دارم می بینم، رمق نداری تنت چه نامرتبه میون گودال ده تا سوار و، نعلای تازه به زیر سم مرکبا شدی لگدمال یه جای سالم، برات نذاشتن خواهر برات بمیره پیرهن نداری انقده نیزه، خوردی که دیگه جایی برای بوسه های من نداری زنده بودی و، بی هوا زدن یکی با نیزه میزد یکی با عصا جلوی همه، سرت و برید اَلسَّلامُ عَلَی المَنحوُرِ فِی الوَریٰ ای حسین من(۲) ای حسین(۲) ای حسین من... • بند ۲: این چه بلایی، بود سرت اومد یه بی حیا با چکمه رو پیکرت اومد از روی مرکب، خوردی زمین و از بالا گودال صدای مادرت اومد سه ساعته که، گذشته اما هنوز به زیر دست و پای شمر اسیری بس که جراحت، داره تن تو کاشکی یه فرصت میدادن نفس بگیری یادته داداش، با چه زحمتی مادرم یه پیرهن دوخته بود برات حالا پیرهنت، دست قاتله اَلسَّلامُ عَلَی الاَجسٰادِ العٰاریٰات ای حسین من(۲) ای حسین(۲) ای حسین علیرضا عابدی @aleyasein
نگران بودم از این لحظه وآمد به سرم زینب و روز وداع تو؟ امان از دل من... @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ مرثیه امام حسین علیه السلام اربابمان افتاد لرزه به ارکان زمین و آسمان افتاد نیزه به پهلو خورد در گوشه ی گودال آقا نیمه جان افتاد تا از نفس افتاد در شیب مقتل بود زهرا، هم زمان افتاد سمت حرم رفتند دلشوره در جان امام مهربان افتاد میخواست برخیزد از بس جراحت داشت آقا ناتوان افتاد مشغول یا رب شد راه عبور نیزه ای سمت دهان افتاد شمشیر بالا رفت یک دست عبدالله آنجا ناگهان افتاد خیلی اذیت شد وقتی به جانش خنجر کند سنان افتاد شمر آمده گودال سر که جدا شد ناگهان نبض جهان افتاد سر دست خولی و رخت و لباسش هم به دست این و آن افتاد عریان بدن میشد در عرش اعلی ناله و آه و فغان افتاد عمامه به اخنس ... انگشتر آقا به دست ساربان افتاد روی زمین جسمِ مولای بی همتای ما بی سایه بان افتاد وحید محمدی محرم ۱۴۴۷ ه.ق علیه السلام @aleyasein
زمان: حجم: 318.8K
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ زمینه شب عاشورا یا ظهر عاشورا محرم ۱۴۴۷ ه.ق دیدار به قیامت، ای عزیزم میبینی پشت سرت اشک میریزم دیدار به قیامت، کس و کارم دیگه امیدی به دیدنت ندارم وداع آخره، قرار بعدیمون میون قتلگا با تن بی سره وداع آخره، خودت بگو باید چکار کنم با این دلی که مضطره فی امان الله، ابی عبدالله دیدار به قیامت، برو آروم خواهرت بمیره ای غریبِ مظلوم دیدار به قیامت، برو اما ما رو میسپری به کی عزیز زهرا شور میزنه دلم، چجور قبول کنم شمر و سنان بشن بزرگ قافله م شور میزنه دلم، تو فکر دخترِ سه ساله ی تو و سیلی حرمله م فی امان الله، ابی عبدالله وحید محمدی @aleyasein
4_5924778170740907114.ogg
زمان: حجم: 1.73M
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ زمینه امام حسین علیه السلام محرم ۱۴۰۴ محرم ۱۴۴۷ ه.ق (به صورت واحد هم قابل اجراس) دم دم غروب جمعه بی قرار روضه هاتم آب که میخورم عزیزم یاد خشکی لباتم یه قطره آبم، بهت ندادن، غریب مادر خالی میکردن، مشکای آبو، دور تو لشکر شرمندم از غم تشنگیت نمردم شرمندم اگه به درد تو نخوردم .......... گریه های شب جمعه م از حکایتِ فراقه جسم من ایرانه اما غالباً دلم عراقه این دوری آقا، گذاشته روی، دلم چه داغی آخر یه روز از، عشقت عزیزم، میشم عراقی قسمت کن ضریحتو بغل بگیرم قسمت کن پایین پای تو بمیرم وحید محمدی ع @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ هیچکس درد مرا جز تو نفهمید حسین و کسی حال مرا جز تو نپرسید حسین آمدم روضه و خالی شدم و فهمیدم دردِ دلهای مرا غیر تو نشنید حسین من ملَک بودم و فردوسِ برین جایم بود لطفت آورد مرا خیمه‌ی خورشید حسین جگرم خرج تو شد ای جگرت خرج علی چشم ما سرخ شد آنقدر که بارید حسین من به اُمید فرج آمده‌ام، کاری کن کس نرفته‌است از این غمکده نومید حسین داشتم هرچه به تاراج غمش رفت، فقط... به روی سنگ مزارم بنویسید حسین امشبی را شه دین در حرمش مهمان است روضه خوان خواند و فقط فاطمه نالید حسین تا خجالت نکشد تا که نمیرد عباس پیش زینب زِ امان‌نامه نپرسید حسین بیشتر زخم ،کف پای یتیمان می‌شد تا دم صبح اگر خار نمی‌چید حسین ** تار چشمش شده بود از عطش و آنهمه زخم آنقدر تار که جز دود نمی‌دید حسین دست خالی که نرفت از سر او هیچ کسی هرچه را داشت در آن معرکه بخشید حسین شمر مایوس شد و خواست از آن سینه رود تا نصیبی ببرد چون همه...، چرخید حسین داشتیم آنچه که ما عشق تو بر بادش داد داشتی هرچه که تو حرمله دزدید حسین حسن لطفی ۴۰۴/۰۴/۱۴ @aleyasein
﷽ ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ امشبی را شه دین در حرمش مهمان است عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع... @aleyasein