#طلبگی
💠 حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری:
🔸 حاجآقا (آيتالله ناصری) میفرمودند که من، هشت سال داشتم و همراه با پدرم، از دولتآباد به اصفهان میآمدیم. یک الاغ داشتیم و سوارش میشدیم و با آن، به اصفهان میآمدیم. چهار راه بنایی، نزدیک طوقچی بود که به آن نواقلی میگفتند و افراد را کنترل میکردند. پدر من، عمامهاش را در خورجین میگذاشت و وقتی که از آنجا رد میشدیم، نزدیک میدان امام و مسجد حاج شیخ محمدعلی، لباسهای خود را میپوشیدند و به مدرسه میرفتند.
🔹 مگر آن زمان، توانستند کاری بکنند؟ مگر من عمامهام را به خاطر چند بچهی جُعَلّق [بیادب و فرومایه] که توهین میکنند، بر سر گذاشتهام که الآن با توهین آنان، تحت تأثیر قرار بگیرم؟ من خودم باید عمامه را باور کنم.
🔸 من خیلی تأسّف میخورم! برخی، پیشاپیش شروع میکنند عمامهشان را بردارند. مگر چه خبر شده است؟ حالا اگر زیرِ عمامهی من زدند، چه میشود؟ دوباره برمیدارم و میبوسم و بر سر میگذارم.
🔹 من، این عمامه را تاج افتخار میدانم و با آن، زندگی میکنم. من باید اینقدر عمامهام را باور کنم که اگر کار به جای سختی کشید، حتی اگر کسی بیمار شد، عمامهام را روی بیمار بگذارم و خوب شود. مگر عمامه، صرف فیزیک یک پارچه است؟
🔸 در حوزه، بیش از هزار سال سابقه دارد! بزرگان ما، افتخارشان این بوده است. پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمودند که ملائکه بدر را دیدم که وقتی برای نصرت مسلمانان آمده بودند، عمامه بر سر داشتند. این عمامه، افتخارِ ما و سبک زندگیِ ما است.
کد ۲۳۹۴۲
▪️
@alHadi_h
▪️
@nasery_ir