⚡️اندیشه و نظر را با دستورالعمل نمی‌توان ساخت ⚡️وقتی فلسفه در غربت است، صدرا هم غریب می‌ماند. بسیار غریب‌تر از غربت کهکی‌اش. ✔️رضا داوری اردکانی در گفتگو با ایکنا🔻 🔹سال‌هاست که تعبیر تولید علم و فکر رایج شده است ولی اینها کالای تولیدی نیستند و اگر کالای تولیدی تقلیدی باشند به درد مصرف روز می‌خورند و به کار کشور نمی‌آیند. تعبیر تولید فکر، اندیشه، نظر و علم مشکل بحث و نظر را بیشتر می‌کند؛ زیرا تولید فکر و علم کاری غیر ممکن است، مگر آنکه مقاله‌سازی را تولید علم بدانند، زیرا تولید و ساختن چیزی با مواد و مصالح موجود بر طبق دستورالعمل معین است و اندیشه و نظر را با دستورالعمل و با مواد موجود نمی‌توان ساخت. 🔹وضع فکر و نظر در زمان کنونی چندان خوب نیست و به خصوص که سیاست فرهنگ و علم هم به این وضع هیچ وقعی نمی‌گذارد و شاید از آن خبری هم نداشته باشد. گویی ما به خرد و تفکر پشت کرده‌ایم. فضل و علم داریم اما به ندرت فکر می‌کنیم. زمان هم زمان تفکر نیست. 🔹اندیشه‌ها و نظرهای نویسندگان و دانشمندان کشور ما کمتر نو و بدیع و در بهترین صورت مطالب مفید آموزشی است. در فلسفه هم سخنان گذشتگان را تکرار می‌کنیم یا به نقل و شرح آراء صاحب‌نظران اروپایی و آمریکایی می‌پردازیم. اما در علوم و مهندسی اگر از میان انبوه مقالات تولیدی، آثار معدودی پیدا شود که به کار تکنولوژی زمان بیاید من از آن خبر ندارم. اما به هرحال آنها نه تعلقی به کشور دارند و نه در ذیل نظر و اندیشه قرار می‌گیرند. 🔹ما برنامه‌ای نداریم و نمی‌دانیم و نمی‌پذیریم که دائر کردن این همه دانشگاه و «تولید» این همه فارغ‌التحصیل (تربیت و تولید مهندس در حدود سه برابر معدل جهانی، تولید فارغ‌التحصیل فلسفه سه برابر کشور آلمان و ...) پیشرفت نیست. نشانه رها کردن کارها و مایه بر هم خوردن تعادل و آشوب در جان‌ها و پریشان شدن افکار است. البته هیچ شخص و گروه خاصی مسئول این امر نیست، بلکه همه مردم و در وهله اول دولتمردان و دانشمندان و نویسندگان و اصحاب رسانه‌ مسئول هستند. اینها حتی اگر نتوانند مانع این سیر شوند لااقل باید به آن فکر کنند و مخصوصاً روزنامه‌نگاران باید خطرهای این وضع و حال را متذکر شوند. 🔹اگر مراد از علم بومی علمی است که به کار توسعه کشور بیاید ما علم را بومی نکرده‌ایم. علم همچنان غریب است و به حال تبعید در حجره پژوهندگان و در نشریات پراکنده در سراسر جهان به سر می‌برد. علم جدید بالذات کارساز است و اگر نتواند در کارسازی دخیل و شریک شود صورت اطلاعات بی‌مصرف پیدا می‌کند. علم کشور وقتی پیشرفت می‌کند که برنامه‌ای برای توسعه وجود داشته باشد و علم مددکار توسعه باشد. علم تکنولوژیک نمی‌تواند از تکنولوژی دور و جدا بماند. 🔹فلسفه هر چه باشد راه علم را نمی‌بندد حتی اگر فلسفه‌های موجود به پیشرفت علم مددی نرسانند قوت و قدرت آن را ندارند که در برابر علم بایستند و راه آن را سدّ کنند. اگر علم پیش نمی‌رود از آن روست که پژوهش است و پژوهش شرایط خاص می‌خواهد و در هر هوایی رشد نمی‌کند و بسط نمی‌یابد. پژوهش علمی به خرد خاص نیاز دارد و تا آن خرد ره‌آموزش نباشد در راه پیشرفت قرار نمی‌گیرد. خردی که گفته شد در نظم‌بخشی و کارسازی جهان جدید دخیل است و نظم نیز با آن درونی جامعه می‌شود. نظم را از خارج بر جامعه و بر شئون آن نمی‌توان تحمیل کرد. جامعه‌ها هم مثل افراد و اشخاص جان و روحی دارند که به ارگانیسم و اعضایشان توان عمل و هماهنگی می‌دهد و حافظ و ضامن زندگی و دوام آنست. وجود فلسفه و رونق آن نشانه فهم و درک و رغبت و علاقه به دانستن است و اینها به حوزه علم و پژوهش هم سرایت می‌کند. کاش فلسفه صدرایی در کشور ما نفوذ داشت و اگر داشت شاید در باب علم و توسعه هم بهتر می‌توانستیم فکر کنیم. وقتی فلسفه در غربت است، صدرا هم غریب می‌ماند. بسیار غریب‌تر از غربت کهکی‌اش‌‌. t.me/namehayehawzavi/4912