eitaa logo
عقل یشمی خال‌خال پشمی
247 دنبال‌کننده
694 عکس
33 ویدیو
74 فایل
☑️ کسی که حرفای این کانال را جدی بگیره، خره. 😇✌ @ebrahimpour
مشاهده در ایتا
دانلود
عقل یشمی خال‌خال پشمی
#گره_گاه_های_صحیفه‌_ای 📌 طرح بحث #وحدانیه_العدد (۱) : ✅ مشهورترین گره‌گاه چالشی معارفی #صحیفه_سج
(۲) 📌 نظر درباره مراد از جملۀ لك يا الهى وحدانيّة العدد وحدة عدديّه «يكى در برابر دو» نيست، چون خداوند متعال واحد حقيقى و منزّه از واحد عددى است، بلكه مراد آن است كه: وحدتى كه اعداد به آن نسبت داده و از آن تركيب مى‌شود و آن تحت عددى نمى‌باشد «چون گفته‌اند: بناى عدد از واحد است و واحد از عدد نيست، زيرا عدد بر واحد واقع نمى‌شود بلكه بر اثنين و دو واقع مى‌گردد» به غير تو گفته نمى‌شود. @aliebrahimpour_ir @my_sajjadieh
عقل یشمی خال‌خال پشمی
#گره_گاه_های_صحیفه‌_ای 📌 طرح بحث #وحدانیه_العدد (۱) : ✅ مشهورترین گره‌گاه چالشی معارفی #صحیفه_سج
(۳) 📌 نظر درباره ✅ به نظر می‌رسد نظر میرداماد درباره عبارت امام سجاد «لَكَ يَا إِلَهِي وَحْدَانِيَّةُ العَدَدِ» این است که: 🔹این بیان به اشاره می‌کند، اما این وحدت در ذات الهی معنایی دارد. 🔹 او تأکید می‌کند که این وحدت عددی نباید با یگانگی حقیقی و مطلق ذات الهی خلط شود. 🔹 به عقیده او، اساسا وحدت عددی صرفا مفهومی نسبی و محدود در عالم امکان است، در حالی که یگانگی الهی، مطلق و بسیط و فراتر از شمارش عددی یا مقایسه با مخلوقات است. 🔹 با توجه به ظاهر معنای این عبارت، میرداماد این عبارت را مخالف احادیث مواتر و براهین عقلی قلمداد می‌کنند. 🔹 در مجموع [احتمالا] او این عبارت را در چارچوب تنزیه ذات الهی از مفاهیم عددی تفسیر می‌کند. 📝 متن کامل شرح میرداماد در این بحث را اینجا بخوانید @aliebrahimpour_ir @my_sajjadieh
عقل یشمی خال‌خال پشمی
#گره_گاه_های_صحیفه_ای #وحدانیه_عدد (۳) 📌 نظر #میرداماد درباره #گره_گاه #وحدانیه_العدد ✅ به نظر می‌
(۳) 📌 نظر درباره 📌 قوله عليه‌السلام: لَكَ يَا إِلَهِي وَحْدَانِيَّةُ العَدَدِ ✅ أَمَّا مَعْنَاهُ: إِثْبَاتُ الوَحْدَةِ العَدَدِيَّةِ لِذَاتِ القَيُّومِيَّةِ الوَاحِدَةِ الحَقَّةِ فِي الحَقِيقَةِ الوُجُوبِيَّةِ وَبِحَسَبِهَا، أَيْ لَا قَيُّومَ وَاجِبَ الذَّاتِ إِلَّا أَنْتَ، لَا بِالقِيَاسِ إِلَى أَعْدَادِ الوُجُودِ وَأَحَادِ المَوْجُودَاتِ، حَتَّى يَلْزَمَ اسْتِصْحَاحُ أَنْ يُطْلَقَ عَلَى وَحْدَتِهِ الحَقَّةِ وَأَحَدِيَّتِهِ المَحْضَةِ جَلَّ سُلْطَانُهُ الوَحْدَةُ العَدَدِيَّةُ، فَيُقَالُ: إِنَّهُ سُبْحَانَهُ وَاحِدٌ، أَمَّا مِنْ أَحَادِ نِظَامِ الوُجُودِ اثْنَانِ، وَإِنَّهُ وَاثْنَانِ مِنْ اثْنَيْنِ المَوْجُودَاتِ ثَلَاثَةٌ، وَإِنَّهُ وَثَلَاثَةٌ مَا أَرْبَعَةٌ إِلَى غَيْرِ ذَلِكَ. اما معنای آن، اثبات وحدت عددی برای ذات قیومی یکتای حقیقی در حقیقت وجوب و بر اساس آن است. یعنی هیچ قیوم واجب‌الوجودی جز تو نیست، نه به قیاس با تعداد موجودات و افراد هستی، که به استلزام آن اطلاق وحدت عددی بر یگانگی حقیقی و احدیت محض او، جل سلطانه، روا باشد. به گونه‌ای که گفته شود: او سبحانَه واحد است، ولی از افراد نظام هستی، دومین است، و او و دو نفر دیگر از افراد موجودات، سومین است، و او و سه نفر دیگر، چهارمین است، و این قیاس ادامه یابد. ✅ وَأَمَّا مَغْزَاهُ: إِفَادَةُ أَنَّ الوَحْدَةَ العَدَدِيَّةَ، ظِلٌّ لِوَحْدَتِهِ الحَقَّةِ الصَّرْفَةِ القَيُّومِيَّةِ وَمَجْعُولَةٌ لِجَاعِلِيَّتِهِ المُطْلَقَةِ وَفَعَّالِيَّتِهِ الإِبْدَاعِيَّةِ، فَسَبِيلُ اللَّامِ فِي قَوْلِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ «لَكَ» سَبِيلُهَا فِي قَوْلِهِ عَزَّ كِبْرِيَاؤُهُ «لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ». اما مقصود آن چیست؟ افاده این معنا که وحدت عددی سایه‌ای است از یگانگی حقیقی صرف قیومی او و این وحدت عددی به سبب خالقیت مطلقه و فعلیت ابداعیه او جعل شده است. جایگاه لام در «لَکَ» (برای تو) در این فرمایش ایشان، همان جایگاهی است که در آیه کریمه «لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَما فِی الأَرْضِ» (آنچه در آسمان‌ها و زمین است، از آنِ اوست) دارد. ✅ وَبِالجُمْلَةِ قَوْلُهُ عَلَيْهِ السَّلَامُ «لَكَ يَا إِلَهِي وَحْدَانِيَّةُ العَدَدِ» لَيْسَ عَلَى مُوَافَقَةِ مَا قَدْ تَوَاتَرَ وَتَكَرَّرَ فِي أَحَادِيثِهِمْ صَلَوَاتُ اللهِ عَلَيْهِمْ، وَاسْتَبَانَ بِالبُرْهَانِ صَفْحَةً فِي عِلْمِ مَا فَوْقَ الطَّبِيعَةِ مِنْ تَنْزِيهِ أَحَدِيَّتِهِ الحَقَّةِ الوُجُوبِيَّةِ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُهُ عَنِ الوَحْدَةِ العَدَدِيَّةِ الَّتِي تُكَرِّرُهَا حَقِيقَةُ العَدَدِ وَمَعْرُوضُهَا هُوِيَّاتُ أَحَادِ عَالَمِ الإِمْكَانِ. در مجموع، فرمایش ایشان مطابق با آنچه به صورت متواتر در احادیث ایشان، صلوات‌الله‌علیهم، آمده و نیز با برهانی که در علم مابعدالطبیعه در تبیین یگانگی حقیقی وجوبی او اقامه شده است، نیست. زیرا این یگانگی حقیقی منزّه از وحدت عددی است که حقیقت عدد و موضوع آن، یعنی هویت‌های افراد عالم امکان، آن را تکرار می‌کند. ✅ وَقَدْ اقْتَرَّ فِي مُقَارِهِ: أَنْ شَيْئًا مِمَّا فِي عَوَالِمِ الإِمْكَانِ لَا يَصِحُّ أَنْ يُوصَفَ بِالوَحْدَةِ الحَقِيقِيَّةِ، بَلْ إِنَّمَا المُمْكِنُ بِالذَّاتِ قِصَارَاهُ الوَحْدَةُ العَدَدِيَّةُ الَّتِي هِيَ ظِلٌّ لِوَحْدَةِ الحَقِيقَةِ، وَمَرْجِعُهَا فِي الحَقِيقَةِ إِلَى اتِّحَادٍ مَا وَتَأَحُّدٍ مَا. در مقایسه، روشن شده است که: هیچ‌یک از موجودات عالم امکان نمی‌تواند به وحدت حقیقی متصف شود. بلکه نهایت آنچه برای ممکن‌الوجود ذاتاً میسّر است، وحدت عددی است که سایه‌ای از یگانگی حقیقی است. مرجع این وحدت عددی نیز در حقیقت به نوعی اتحاد و نوعی یگانگی بازمی‌گردد. ✅ وَمَنْ تَشَوَّقَ إِلَى بَسْطِ الكَلَامِ هُنَالِكَ فَلْيُرَاجِعْ «تَقْوِيمَ الإِيمَانِ» وَ«الرَّوَاشِحَ السَّمَاوِيَّةَ». و کسی که مشتاق گسترش این بحث است، می‌تواند به منابعی همچون «تقویم الإیمان» و «الرواشح السماویة» رجوع کند. @aliebrahimpour_ir @my_sajjadieh
با من همراه باشید این بحث به جای جذاب و قشنگی می‌رسه 😍👌
📌اشعار پندآموز درباره نَعَى نَفْسِي إِلَى نَفْسِي اَلْمَشِيبُ / وَعِنْدَ اَلشَّيْبِ يَتَّعِظُ اَللَّبِيبُ پیری، خبر مرا به خودم اعلام کرد، و خردمند از نشانه‌های پیری پند می‌گیرد. فَقَدْ وَلَّى اَلشَّبَابُ إِلَى مَدَاهُ / فَلَسْتُ أَرَى مَوَاضِعَهُ يَئُوبُ به پایان مسیر خود رسید، و دیگر بازگشتنش را نمی‌بینم. سَأَبْكِيهِ وَأَنْدُبُهُ طَوِيلًا / وَأَدْعُوهُ إِلَيَّ عَسَى يُجِيبُ مدت‌ها بر او گریه و زاری خواهم کرد، و او را فراخواهم خواند، شاید پاسخ دهد. وَهَيْهَاتَ اَلَّذِي قَدْ فَاتَ عَنِّي / تُمَنِّينِي بِهِ اَلنَّفْسُ اَلْكَذُوبُ اما هرگز آنچه از دست رفته به من باز نمی‌گردد، هرچند نفس دروغین مرا به آن امید دهد. وَرَاعَ اَلْغَانِيَاتِ بَيَاضُ رَأْسِي / وَمَنْ مُدَّ اَلْبَقَاءُ لَهُ يَشِيبُ سپیدی موی من زیبارویان را به وحشت انداخت، و هر کس عمرش طولانی شود، موهایش سفید می‌شود. أَرَى اَلْبِيضَ اَلْحِسَانَ يَجِدْنَ [يَحِدْنَ] عَنِّي / وَفِي هِجْرَانِهِنَّ لَنَا نَصِيبٌ می‌بینم که زنان زیباروی سپید از من روی برمی‌گردانند، و جدایی از آنان نیز سهمی از زندگی ماست. فَإِنْ يَكُنِ اَلشَّبَابُ مَضَى حَبِيبًا / فَإِنَّ اَلشَّيْبَ أَيْضًا لِي حَبِيبٌ اگر جوانی دوست‌داشتنی‌ام از دست رفت، نیز برای من دوست‌داشتنی است. سَأَصْحَبُهُ بِتَقْوَى اَللَّهِ حَتَّى / يُفَرِّقَ بَيْنَنَا اَلْأَجَلُ اَلْقَرِيبُ با تقوای الهی با او همراه خواهم بود، تا زمانی که مرگ نزدیک ما را از یکدیگر جدا کند. 📕 مجموعه آثار ، ج۲: ۷۴۴ @aliebrahimpour_ir @my_sajjadieh
عقل یشمی خال‌خال پشمی
#گره_گاه_های_صحیفه‌_ای 📌 طرح بحث #وحدانیه_العدد (۱) : ✅ مشهورترین گره‌گاه چالشی معارفی #صحیفه_سج
(۴) 📌 نظر درباره ✅ ابن‌معصوم سیدعلی خان مدنی در تفسیر این عبارت تصریح می‌کند که: بنا بر دلایل عقلی و نقلی، تنزیه خدا از ، واجب است. بنابراین باید از ظاهر عبارت دست کشید و معنایی ارائه داد که از این منافات در امان باشد و بتوان آن را به خدا نسبت داد؛ بلکه به خدا اختصاص داد. ❇️ سپس معانی مطرح‌شده توسط علما را ارائه کرده و در نهایت یکی را انسب معرفی می‌کند: کثرتی در ذات خدا وجود ندارد؛ یعنی نه جزئی دارد و نه صفتی افزون بر ذات. ✳️ او برای تقویت این معنا، به عبارت بعدی متن صحیفه توجه می‌دهد و با تمسک به لف و نشر مشوش، مفسر عبارت وحدانیّةُ العدد را، عبارت مُختلِفُ الحالاتِ وَ مُتنقِّلٌ فِي الصِّفاتِ در ماسوى‌الله می‌داند. یعنی آن را باید مقابل این معنا کنیم. ❎ بنابراین، وحدانیّةُ العدد یعنی هیچ تعدد و تکثری در صفات خدا راه ندارد، بلکه وحدانیت عددی است که به وجود واحد بسيط از هر جهت، موجود است. و این همان سخن حکماست که می‌گویند: واجبُ الوُجودِ بِالذّاتِ واجبُ الوُجودِ مِن جَميعِ الجِهاتِ. 🔰 بنابراین سیدعلی خان را به فلسفی‌ترین معنای ممکن، حمل و معنا می‌کند. 📖 ، ج۴ : ۲۹۳-۲۹۷. مطالعه کامل متن 👇 eitaa.com/aliebrahimpour_ir/1621 @aliebrahimpour_ir @my_sajjadieh
📌 های در حین شنا [🏊] درباره ع حاجی! از خدا که پنهان نیست، از شما هم پنهان نباشه، این روزها گاهی کانال خبری دانشگاه را چک می‌کنم؛ ماشاءالله فعالیتش تقریبا دوسه‌برابر قبل شده. تغییرات محسوس است. دانشگاه از دست علوم‌اجتماعی‌ها خارج شده و دارد تحت سیطره علوم‌سیاسی‌ها قرار می‌گیرد. حالا ریش‌های آنکاردشده و عمامه‌های <۱۰متری و خوش‌تیپی تیم جدید در مقابل تیپ زاهدانه (!) قبلی‌ها به کنار! شاید بگی خب باقرالعلوم با علوم سیاسی تاسیس شد و حالا به اصل خودش برگشت؛ در جواب میگم که نه! آن علوم سیاسی، در واقع همین علوم اجتماعی بود. قطبش می‌شد و . مع‌الاسف باید اعتراف کرد که باقرالعلوم دارد از پارساییت‌اش خارج می‌شود! رفقایی که فلسفه‌های مضاف می‌خواندند، اخیرا هیئت علمی شدند. گروه‌های دیگر روز‌به‌روز با افراد جدید خودشان را تقویت می‌کنند، اما خمودی در گروه علوم اجتماعی موج می‌زند. انگیزه‌ای نیست؛ ی هم البته نیست. دانش اجتماعی و فلسفه علوم اجتماعی و فرهنگ‌وارتباطات که به ‌کنار، گروه رشته فخیمه ما -یعنی و - وضعیتی بدتر از همه دارد. استاد هاشمیان -که حتی همین الان که دارم اسمش را می‌نویسم، تن و بدنم می‌لرزد- به گوشه‌ای رانده شده!؟ اویی که همچون امام خمینی، با یک نهیب نه فقط برای دانشجو، که برای آموزش و سایر بخش‌ها، "دولت تعیین می‌کرد" و به‌عنوان محبوب استاد پارسا، توپ هم تکانش نمی‌داد و دست‌راست همیشگی ایشان در امور فرهنگی بود و همویی که در کنار مریجی، یکی از سه صاحب امضای حساب دانشگاه بود که هنگام ثبت نام، پول بهش واریز کردیم، چه شد که اینطور شد؟ محسود شد یا عکس‌العمل کنش‌هایش را دید؟ به قول آقای خامنه‌ای در کتاب ، "نمی‌دانم و نمی‌خواهم که بدانم". اما هرچه هست، امروز رشته بی‌پدرومادرتر از قبل شده. یتیمی است که هیچکس گردنش نمی‌گیرد. هاشمیان دو بار رفت و برگشت و بعید است دوباره برگردد. احتمالا دیگر اتاق‌های سیخ و شبه‌بیمارستانی باقرالعلوم برای پروازش کوتاه است و قانعش نمی‌کند. شاید ققنوسی است که از خاکسترش، در جایی جدید پرنده‌ای نو سر بر می‌آورد. اما هر چه هست، این چیزها برای گروه ، نان و آب نمی‌شود. همین لحظه که گروه‌های علوم‌سیاسی و فلسفه مضاف و... هی دارند بزرگ می‌شوند، ما هستیم! منحصر در هاشمیان! خوبای فارغ رشته، همگی دست خودشان را یک گوشه بند کرده‌اند. حالا گروه یا باید به کوتوله‌ها قناعت کند یا نظری‌ها را جذب کند و یا شاید افرادی هستند که من نمی‌شناسم ولی خب لو کان لبان! ولی این نتیجه‌ی بود. نبود؟ من البته فکر می‌کنم، دهه آینده باقرالعلوم، متناسب با این آغاز، آغازی برای مرگ علوم اجتماعی است. استاد ایده‌اش که بود را داد و در سطح نهاد هم کشاند و رشته‌هایش را تاسیس کرد. حرف بنیانی جدیدی ندارد. ادامه‌اش بازتولید همان حرف‌های قبلی است. اما از آن طرف، آخوندهای علوم‌سیاسی خوانده، با پیوندی که با فقه برقرار می‌کنند، خوب می‌توانند حرف‌های جدید ببافند؛ چیزی که از دل سوراخ‌کردن واژه‌ها در کلاس‌های فلسفه فرهنگ و فلسفه علوم اجتماعی در نمی‌آید. از سوی دیگر، هرچند رابطه پارسانیا و هاشمیان، پدر و فرزندی است؛ اما معتقدم چارچوب محتوای رشته سیاست‌گذاری و مدیریت‌راهبردی به هیچ عنوان امتداد نیست! قبول کنید زورچپان کردن ۲واحد فلسفه‌فرهنگ فضایی متعالیه در سرفصل دروس، رشته را نمی‌کند! الغرض اینکه خروجی‌های سیاستگذاری، رابطه‌شان با پارسا، حبی و قلبی است تا فکری و معرفتی. پس گروه سیاستگذاری، بیش از پیش، بی‌پدرومادر شده. که مثل کیسه زباله، در ساختار دانشگاه، دست با دست می‌شود! اما دردناک‌ترین قسمت ماجرا اینجاست که باید اعتراف کنیم و دانشگاه باقرالعلوم آنقدر عقیم بود که حتی نتوانست خود دانشگاه باقرالعلوم را سیاست‌گذاری و مدیریت راهبردی کند! در خبرها ببینید که سند راهبردی دانشگاه را علوم‌سیاسی‌ها دارند راهبری می‌کنند! بلکه کنیم که دانشگاه که هیچ؛ مدیریت راهبردی، حتی نتوانست خودش را هم مدیریت کند... . بنابراین بگذارید ته دلم اعتراف کنم که ما فقط چهارتا اصطلاح زیبا بلدیم و قشنگ می‌توانیم با های علمی پر زرق و برق مخاطب را تکه پاره کنیم؛ اما در عمل؟ پووووف. پی‌نوشت: وقتی این چرت‌وپرت‌ها را می‌نوشتم، گفتم نکنه کسی جدی بگیره و باور کنه! نکنه پشت سرم صفحه بذارن! نکنه اخراجم کنن نذارن دکتری عزیزم رو بگیرم! بعد گفتم نه بابا. فقط یه احمق می‌تونه این شوخی‌های احمقانه رو جدی بگیره. شل کن بره. صلوات بفرست. @aliebrahimpour_ir ۱۴۰۳.۰۹.۱۵
دشواری‌های فهم متن نهج‌البلاغه - عبدالهادی مسعودی.pdf
451.2K
📌 دشواری‌های فهم متن نهج‌البلاغه 👤 🔹 بر پایۀ تقسیم فرآیند فهم حدیث به دو مرحله: و فهم مقصود، می‌توان دشواری‌ها و گره‌های موجود در هر مرحله را شناسایی و بر متون حدیثی تطبیق نمود. 🔹 نوشتۀ پیش‌رو، برخی از دشواری‌های مرحله نخست فهم حدیث، یعنی فهم متن را در شناسایی و تطبیق کرده است. 🔹 این دشواری‌ها عبارتند از: ۱. ، ۲. معنای غیر رایج واژه، ۳. ، ۴. تفاوت ، ۵. ترکیب‌های اصطلاحی و ضرب‌المثل‌ها ۶. و ساختار پیچیدۀ نحوی و بلاغی. 🔹 در پایان، با مطالعۀ موردی یک خطبه، تلاش کرده‌ایم شیوۀ عملی چیره شدن بر این دشواری‌ها را ارائه دهیم. در این ، دشواری‌های فهم مقصود بررسی نشده است. 🔖 مسعودی, عبدالهادی. (1403). دشواری‌های فهم متن نهج‌البلاغه. مطالعات فقه الحدیثی, 2(2), 7-24. 👉 www.sfhadith.ir/article_210895.html @aliebrahimpour_ir @my_sajjadieh
📌 کتاب صحیفه سجادیه چه فایده‌ای برای انسان معاصر دارد؟ کتاب ، اثر امام زین‌العابدین (علیه‌السلام)، به‌عنوان «زبور آل محمد» شناخته می‌شود و دربردارنده دعاهایی است که ابعاد مختلف زندگی انسان، از نیازهای فردی تا مسائل اجتماعی، اخلاقی و عرفانی را پوشش می‌دهد. این کتاب برای انسان معاصر، در دنیای پرتنش و پیچیده امروز، فواید متعددی دارد: ✨ ۱. آرامش روحی و روانی ۱. ۱. دعا به‌عنوان پناهگاه در مشکلات: صحیفه سجادیه با مضامین عمیق خود در دعاهایی مانند «دعای دفع بلا»، «دعای شکرگزاری» و «دعای طلب عفو»، به انسان معاصر کمک می‌کند تا در برابر فشارها و چالش‌های روزمره، آرامش یابد. ۱. ۲. ارتباط با خداوند: این کتاب به انسان مدرن که اغلب درگیر زندگی مادی شده است، راهی برای بازگشت به معنویت و ارتباط عمیق‌تر با خدا ارائه می‌دهد. ✨ ۲. اخلاق‌مداری و رشد شخصیتی ۲. ۱. تقویت فضائل اخلاقی: دعاهای صحیفه سجادیه بر فضائلی مانند صبر، توکل، بخشش و فروتنی تأکید دارند که برای ساختن شخصیت انسان ضروری‌اند. ۲. ۲.اصلاح روابط اجتماعی: دعاهایی مانند «دعای والدین» و «دعای همسایگان» به تقویت روابط انسانی و اخلاق اجتماعی کمک می‌کنند. ✨ ۳. راهنمایی در مسائل اجتماعی و سیاسی ۳. ۱. تعهد اجتماعی: (ع) در دعاهایی مانند «دعای مرزداران» و «دعای برادری دینی»، اهمیت تعهد به جامعه و مسئولیت‌های اجتماعی را یادآوری می‌کند. ۳. ۲. عدالت‌طلبی و اخلاق در سیاست: مفاهیم عدالت، حق‌طلبی و مقاومت در برابر ظلم، از دعاهای این کتاب به‌خوبی قابل استخراج است. ✨ ۴. پاسخ به بحران‌های معنوی مدرن ۴. ۱. معنای زندگی: صحیفه سجادیه با یادآوری حضور خداوند در تمامی لحظات، انسان را از پوچی و بی‌معنایی که گریبان‌گیر بسیاری از افراد در عصر حاضر است، نجات می‌دهد و روشن کند. ۴. ۲. تقابل با اضطراب و افسردگی: مضامین این کتاب، امیدواری و خوش‌بینی به رحمت خداوند را ترویج می‌دهد و می‌تواند به کاهش اضطراب و افسردگی کمک کند. ✨ ۵. آشنایی با عرفان و معارف اسلامی ۵. ۱. تعلیم عرفانی عمیق: این کتاب، انسان معاصر را با نگاهی عرفانی به زندگی آشنا می‌کند و او را به درک عمیق‌تری از هستی و معنویت می‌رساند. ۵. ۲. ارتباط با متون اسلامی اصیل: مطالعه صحیفه سجادیه، فرصتی برای آشنایی با زبان دعا و ادبیات اسلامی در بالاترین سطح ممکن است. ✨ ۶. الگویی برای تربیت نسل جدید ۶. ۱. آموزش دعا و ذکر: صحیفه سجادیه، الگویی کامل برای آموزش دعا و گفتگو با خدا به نسل جوان ارائه می‌دهد. ۶. ۲. تقویت هویت اسلامی: این کتاب، با محور قرار دادن مفاهیم توحید، نبوت و معاد، هویت اسلامی فرد را تقویت می‌کند. ☘ نتیجه‌گیری: صحیفه سجادیه نه‌تنها یک کتاب دعا، بلکه یک منشور زندگی برای انسان معاصر است. این کتاب به فرد کمک می‌کند تا زندگی خود را در جهت معنویت، اخلاق، عدالت و آرامش بازسازی کند. در دنیای امروز، مطالعه و عمل به آموزه‌های این اثر گران‌بها می‌تواند به بهبود کیفیت زندگی و ایجاد جامعه‌ای انسانی‌تر کمک کند. 👤 با بهره از 4o @aliebrahimpour_ir @my_sajjadieh ۱۴۰۳.۰۹.۱۸
عقل یشمی خال‌خال پشمی
#معنای_زندگی 📌 انیس و آرامش‌بخش امام 🌺 ...#امام_کاظم (خطاب به محمد بن سنان): ❤ من تو را در #کتاب
📌 نامه ع به علی بن مهزیار به دست‌خط خودشان: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ ای علی، خداوند جزای نیکو به تو عطا کند، تو را در بهشت خود جای دهد، و از رسوایی در دنیا و آخرت حفظ نماید، و در روز قیامت تو را با ما محشور کند. ای علی، من تو را در دلسوزی، اطاعت، خدمت، احترام، و انجام وظایفی که بر عهده داشتی آزمودم و خبر یافتم. اگر بگویم کسی مانند تو ندیده‌ام، بی‌راه نگفته‌ام. پس خداوند به تو بهشت‌های فردوس را عطا کند، به عنوان جایگاهی شایسته. مقام تو و خدماتت در گرما و سرما، در شب و روز، بر من پنهان نبود. از خداوند می‌خواهم که در روز قیامت، هنگامی که همه مخلوقات جمع می‌شوند، رحمت ویژه‌ای به تو عطا کند که دیگران حسرتش را بخورند. یقیناً او شنونده دعاها است. عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ قَالَ: قَرَأْتُ هَذِهِ اَلرِّسَالَةَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ اَلثَّانِي بِخَطِّهِ: بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِيمِ يَا عَلِيُّ! أَحْسَنَ اَللَّهُ جَزَاكَ وَ أَسْكَنَكَ جَنَّتَهُ وَ مَنَعَكَ مِنَ اَلْخِزْيِ فِي اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ وَ حَشَرَكَ اَللَّهُ مَعَنَا. يَا عَلِيُّ! قَدْ بَلَوْتُكَ وَ خَبَرْتُكَ فِي اَلنَّصِيحَةِ وَ اَلطَّاعَةِ وَ اَلْخِدْمَةِ وَ اَلتَّوْقِيرِ وَ اَلْقِيَامِ بِمَا يَجِبُ عَلَيْكَ؛ فَلَوْ قُلْتَ إِنِّي لَمْ أَرَ مِثْلَكَ لَرَجَوْتُ أَنْ أَكُونَ صَادِقاً؛ فَجَزَاكَ اَللَّهُ جَنَّاتِ اَلْفِرْدَوْسِ نُزُلاً. فَمَا خَفِيَ عَلَى مَقَامِكَ وَ لاَ خِدْمَتِكَ فِي اَلْحَرِّ وَ اَلْبَرْدِ فِي اَللَّيْلِ وَ اَلنَّهَارِ؛ فَأَسْأَلُ اَللَّهَ إِذَا جَمَعَ اَلْخَلاَئِقَ لِلْقِيَامَةِ أَنْ يَحْبُوَكَ بِرَحْمَةٍ تُغْتَبَطُ بِهَا. إِنَّهُ سَمِيعُ اَلدُّعَاءِ. 🔖 الغيبة (للطوسی) ج ۱، ص ۳۴۹؛ بحار الانوار ج ۵۰، ص ۱۰۵. @aliebrahimpour_ir @my_sajjadieh
حالت تهوع! هرکسی، عقده‌ای داشته، حالا با ذهن‌ارضایی متوهمانه دارد جفتک‌پرانی می‌کند و ریشخند می‌زند. آقا، مؤید است و دارد. و فقط احمق‌ها این را انکار می‌کنند. - قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ (ذاریات: ۱۰) @aliebrahimpour_ir ۱۴۰۳.۰۹.۲۰
قَالَ اللَّهُ هَٰذَا يَوْمُ يَنْفَعُ الصَّادِقِينَ صِدْقُهُمْ ۚ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ۚ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ۚ ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (مائده: ۱۱۹) اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ‌ ، وَ اِكْفِنَا طُولَ اَلْأَمَلِ‌، وَ قَصِّرْهُ‌ عَنَّا بِصِدْقِ اَلْعَمَلِ حَتَّى لاَ نُؤَمِّلَ‌ اِسْتِتْمَامَ سَاعَةٍ بَعْدَ سَاعَةٍ‌، وَ لاَ اِسْتِيفَاءَ يَوْمٍ بَعْدَ يَوْمٍ‌، وَ لاَ اِتِّصَالَ نَفَسٍ بِنَفَسٍ‌، وَ لاَ لُحُوقَ‌ قَدَمٍ بِقَدَمٍ‌ ( : بند۱) @my_sajjadieh @aliebrahimpour_ir
نور و نفس و طول صحبت، به زندگی معنا می‌دهند.
📌 صحیفه سجادیه علوم سرّی اهل‌بیت است بر اساس یک اتفاق، از پستوی خانه حضرات به بیرون راه پیدا کرد؛ مگرنه چه‌بسا همچون و نزد خود اهل‌بیت به صورت محفوظ و سری باقی می‌ماند. اعتقاد به این گزاره، فهم و نگاه ما را به صحیفه و نسبت آن با سایر مجامع روایی و معارفی، کاملا تغییر می‌دهد. ✅ شواهد برون‌متنی این مبنا: املا و کتابت صحیفه در محیط عمومی نبوده؛ محیط خصوصی منزل خود اهل‌بیت بوده. آنقدر دقت داشتند که به صورت معمولی از آن رونویسی نمی‌کرده‌اند، بلکه کتابی املایی بوده. همچنین پیوسته هم به حفظ و مراقبت و نگه‌داری و جابه‌جانکردن و خارج‌نکردن آن تصریح و تاکید می‌شده. ( را از این حیث دوباره بخوانید) ✅ شواهد درون‌متنی این مبنا: ما در صحیفه، دعاهایی می‌بینیم که یک انسان شیعه معمولی نمی‌تواند آن را بخواند. یعنی اساسا برای ما نیست؛ مختصّ خود اهل‌بیت است! فقط خودشان می‌توانند آن تعابیر را بخوانند. هرچند آن عبارت اگر به دست ما برسد، می‌توانیم معارفی از آن‌ها برداشت ‌کنیم؛ اما اساسا آن عبارت برای دعاخواندن ما نیست. و نمونه‌ای از این متون هستند. نمونه‌های دیگری نیز هست که جمع‌آوری کامل آنها می‌تواند پیشفرض مذکور را بهتر اثبات کند. @my_sajjadieh @aliebrahimpour_ir
عُمرِ تو مانند همیانِ زَرَست / روز و شب مانندِ دینار اشمرست بخوانید 👇 eitaa.com/aliebrahimpour_ir/1633
عقل یشمی خال‌خال پشمی
عُمرِ تو مانند همیانِ زَرَست / روز و شب مانندِ دینار اشمرست بخوانید 👇 eitaa.com/aliebrahimpour_ir/
(۱۲۳) هر زمان نزعی است جزوِ جانت را / بنگر اندر نزعِ جان، ایمانت را تو لحظه‌به‌لحظه در حالِ جان کندن هستی. پس به هنگامِ جان‌کندن‌های لحظه‌به‌لحظه خود مواظب ایمانِ خود باش. [ حال که آدمی در هر لحظه از حیات خود در حالِ جان کندن است و گام به سوی مرگ برمی‌دارد، باید مواظبِ آخرین لحظه جان کندن خود باشد تا با قلبی مؤمن از این سرای سپنج بکوچد. حضرت علی (ع) می‌فرماید : «هر نفسی که آدمی برمی‌کشد، گامی است به سوی مرگ» ( ، حکمت۷۱) ] (۱۲۴) عُمرِ تو مانند همیانِ زَرَست / روز و شب مانندِ دینار اشمرست عمرِ تو در مَثَل مانند کیسه زر است. و روز و شب نیز همانند کسی است که دینارها را می‌شمرد. هر روز، سهمیه‌ی خودش را می‌گیرد تا تو را راه بدهد. (۱۲۵) می‌شمارد، می‌دهد زر بی‌وقوف / تا که خالی گردد و آید خُسوف گردش روزان و شبان و گذرِ زمان، بی‌درنگ و توقف، سکه‌های عمر آدمی را می‌شمارد تا آنکه کیسۀ حیات آدمی خالی می‌شود و زوال او از راه می‌رسد . [خسوف = در لغت به معنی گرفتگی ماه است ولی در اینجا کنایه از اُفول و زوال آدمی است] (۱۲۶) گر ز کُه بستانی و نَنهی به جای / اندر آید کوه زآن دادن ز پای برای مثال، اگر از یک کوه، دمادم مقداری برداری و به جای آن چیزی نگذاری، کوه به این عظمت، از این کاستی‌های تدریجی پایان می‌پذیرد و چیزی از آن باقی نمی‌ماند. (۱۲۷) پس بِنه بر جای هر دم را عِوَض / تا زِ وَاسجُد وَاقتَرِب یابی غَرض بنابراین به جای هر لحظه از عمر که از دست می‌دهی، از سجده و قرب به حضرت حق، عوض و مابه‌ازایی برای آن بگمار. [شایسته است که دوران حیاتِ خود را در عبادت و کردار نیک سپری کنی تا به غایتِ نهایی حق نایل شوی. ] (۱۲۸) در تمامی کارها چندین مَکوش / جز به کاری که بُوَد در دین ، مَکوش برای انجام هر کاری نباید جوش بزنی؛ مگر کاری که به دین و ایمان مربوط می شود. در این کار تا می‌توانی بجوش و بکوش. (۱۲۹) عاقبت تو رفت خواهی؛ ناتمام / کارهایت اَبتر و نانِ تو خام سرانجام، تو بدون اینکه کارهایت را تمام کرده باشی از این دنیا رخت خواهی بست. بنابراین کارهایت ناقص و نانِ تو ناپخته می‌ماند. [ بند ۵-۷ را ببینید] (۱۳۰) و آن عمارت کردنِ گور و لحد / نی به سنگ است و به چوب و نی لُبَد و باید بدانی که آبادکردن و ساختن گور و لحد، به سنگ و چوب و مالِ فروان نیست. [لُبَد = به معنی کثیر و بسیار است. چنانکه در آیه۶ سورۀ بَلَد آمده.] (۱۳۱) بلکه خود را در صفا گوری کنی / در مَنیّ او کُنی دفنِ مَنی بلکه ساختن و عمارت گور در این است که از صدق و صفا ، گوری برای خود فراهم سازی؛ و وجودِ موهومِ خود را در وجودِ حقیقی او محو و فانی کنی. از ؛ دفتر سوم eitaa.com/aliebrahimpour_ir/1632 @aliebrahimpour_ir @my_sajjadieh
عقل یشمی خال‌خال پشمی
یا ابن موسی بن جعفر بحق پدران نورانی‌ات از جدت سیدالساجدین برایم #اذن و #بینه و #بعثت و #حواله و #اف
سعدی جان! از خدا برایمان بخواه که مودب شویم؛ عاقل شویم؛ باصفا شویم... شیراز؛ آرامگاه سعدی - ۱۴۰۳.۰۶.۲۷ @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خال‌خال پشمی
یا ابن موسی بن جعفر بحق پدران نورانی‌ات از جدت سیدالساجدین برایم #اذن و #بینه و #بعثت و #حواله و #اف
جان! از خدا برایمان بخواه که زلال شویم، از غل‌وخش پیراسته شویم، از و و و رها شویم، معنای_زندگی را بیابیم، دین‌فروشی نکنیم، و در معارف الهی شویم... شیراز؛ حافظیه - ۱۴۰۳.۰۶.۲۷ @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خال‌خال پشمی
#یلدا تفال به حافظ به نیت: #ذوب_در_صحیفه شدن خرقه‌پوشیّ من از غایَتِ دین‌داری نیست پَرده‌ای بر سَرِ
کرامتی از حافظ دیدم که گفتنش از خالی از لطف نیست، ان‌شاءالله که خالی از حکمت هم نباشد: شب یلدا پارسال - ۳۰ آذر ۱۴۰۲ - تفالی به حافظ زدم و این غزل آمد. آن موقع بیت هفتمش را در کانال گذاشتم. ولی در حقیقت -چنانکه یکی از و ام تاکید کرد- بیت اصلی که پاسخ صریحی به نیتم محسوب می‌شد، بیت هشتم بود: من که خواهم که ننوشم به جُز از راوقِ خم چه کنم گر سخن ننیوشم گذشت. شهریور امسال (۱۴۰۳.۰۶.۲۷) که رفته بودیم شیراز، حافظم را بردم و بعد از زیارت حافظیه، تفالی به حافظ زدم که نظری بدهد درباره‌ی و . 😲 و باز همین غزل۳۴۰ آمد! 😳 💠 الحق که چه زیبا فرمود از وضعیتم که "من که از آتشِ دل چون خُم می در موشم" و "تو مرا بین که در این کار به جان می‌کوشم". 💠 یا آنجا که می‌گوید "من چرا مُلک جهان را به جُوی نفروشم؟" چه زیبا این و را تفسیر نفس‌الامری و وجودی می‌کند. 💠 یا بیت هفت، چقدر زیبا این بساط را از نظر اجتماعی تفسیر می‌کند. 💠 و اوج کار که راوَق خم است. خم می یک ته‌نشین دارد و یک صافی. ته‌نشین‌ها دُرد اند. کسی که ته‌مانده می‌خورد، دُردی‌کِش است. اما شراب زلال و صاف، شراب روی خم است. مخصوص خواص که به آن می‌گویند. ✅ به نظر حافظ این چیزی نیست جز سخن ، که زلال و صافی علوم الهی و معارف سرّی اولیاست؛ ❤️ و بی‌شک، گل‌سرسبدش، . @aliebrahimpour_ir @my_sajjadieh ۱۴۰۳.۰۹.۳۰