eitaa logo
عقل یشمی خال‌خال پشمی
243 دنبال‌کننده
743 عکس
40 ویدیو
75 فایل
☑️ کسی که حرفای این کانال را جدی بگیره، خره. 😇✌ @ebrahimpour
مشاهده در ایتا
دانلود
9 - مادحِ خورشید ، مدّاحِ خود است / که دو چشمم روشن و نامُرمَد است مدح کنندۀ خورشید ، در واقع مدح‌کنندۀ خود است. زیرا چنین کسی با مدح و توصیف خورشید بطور غیر مستقیم به دیگران می گوید که چشمانم بینا و سالم است و می توانم انوارِ زرنگارِ خورشید را تماشا کنم . [مُرمَد = چشمی که درد کند؛ کسی که دچار دردِ چشم است.] بیت 10 - ذَمِّ خورشیدِ جهان ، ذَمِّ خود است / که دو چشمم کور و تاریک و بَد است مذمّت کنندۀ آفتاب عالمتاب نیز در واقع مذمّت کنندۀ خود است. زیرا چنین کسی با نکوهشِ آفتاب بطور غیر مستقیم به دیگران می فهماند که چشمانم کور و بی نور و علیل است . [همین‌طور هر کس انسانِ کامل را که به مثابۀ خورشید است مدح کند نشان می دهد که دارای بینشِ ژرف است و هر کس او را نکوهش کند نشانگر اینست که فاقدِ قوّۀ بینش و بصیرت است.] بیت 11 - تو ببخشا بر کسی کاندر جهان / شد حسودِ آفتابِ کامران تو بر آن کسانی که در این جهان بر آفتابِ پیروز رشک می برند رحمت و شفقت آر . [ ای حسام الدین چَلَبی، کسانی را که چشمِ دیدنِ کمالاتِ تو (انسان کامل) را ندارند ببخش.] دیباچه دفتر پنجم @aliebrahimpour_ir
- هر که بی روزی ست، روزش دیر شد @my_sajjadieh @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خال‌خال پشمی
عُمرِ تو مانند همیانِ زَرَست / روز و شب مانندِ دینار اشمرست بخوانید 👇 eitaa.com/aliebrahimpour_ir/
(۱۲۳) هر زمان نزعی است جزوِ جانت را / بنگر اندر نزعِ جان، ایمانت را تو لحظه‌به‌لحظه در حالِ جان کندن هستی. پس به هنگامِ جان‌کندن‌های لحظه‌به‌لحظه خود مواظب ایمانِ خود باش. [ حال که آدمی در هر لحظه از حیات خود در حالِ جان کندن است و گام به سوی برمی‌دارد، باید مواظبِ آخرین لحظه جان کندن خود باشد تا با قلبی مؤمن از این سرای سپنج بکوچد. حضرت علی (ع) می‌فرماید : «هر نفسی که آدمی برمی‌کشد، گامی است به سوی مرگ» ( ، حکمت۷۱) ] (۱۲۴) عُمرِ تو مانند همیانِ زَرَست / روز و شب مانندِ دینار اشمرست عمرِ تو در مَثَل مانند کیسه زر است. و روز و شب نیز همانند کسی است که دینارها را می‌شمرد. هر روز، سهمیه‌ی خودش را می‌گیرد تا تو را راه بدهد. (۱۲۵) می‌شمارد، می‌دهد زر بی‌وقوف / تا که خالی گردد و آید خُسوف گردش روزان و شبان و گذرِ زمان، بی‌درنگ و توقف، سکه‌های عمر آدمی را می‌شمارد تا آنکه کیسۀ حیات آدمی خالی می‌شود و زوال او از راه می‌رسد . [خسوف = در لغت به معنی گرفتگی ماه است ولی در اینجا کنایه از اُفول و زوال آدمی است] (۱۲۶) گر ز کُه بستانی و نَنهی به جای / اندر آید کوه زآن دادن ز پای برای مثال، اگر از یک کوه، دمادم مقداری برداری و به جای آن چیزی نگذاری، کوه به این عظمت، از این کاستی‌های تدریجی پایان می‌پذیرد و چیزی از آن باقی نمی‌ماند. (۱۲۷) پس بِنه بر جای هر دم را عِوَض / تا زِ وَاسجُد وَاقتَرِب یابی غَرض بنابراین به جای هر لحظه از عمر که از دست می‌دهی، از سجده و قرب به حضرت حق، عوض و مابه‌ازایی برای آن بگمار. [شایسته است که دوران حیاتِ خود را در عبادت و کردار نیک سپری کنی تا به غایتِ نهایی حق نایل شوی. ] (۱۲۸) در تمامی کارها چندین مَکوش / جز به کاری که بُوَد در دین ، مَکوش برای انجام هر کاری نباید جوش بزنی؛ مگر کاری که به دین و ایمان مربوط می شود. در این کار تا می‌توانی بجوش و بکوش. (۱۲۹) عاقبت تو رفت خواهی؛ ناتمام / کارهایت اَبتر و نانِ تو خام سرانجام، تو بدون اینکه کارهایت را تمام کرده باشی از این دنیا رخت خواهی بست. بنابراین کارهایت ناقص و نانِ تو ناپخته می‌ماند. [ بند ۵-۷ را ببینید] (۱۳۰) و آن عمارت کردنِ گور و لحد / نی به سنگ است و به چوب و نی لُبَد و باید بدانی که آبادکردن و ساختن گور و لحد، به سنگ و چوب و مالِ فروان نیست. [لُبَد = به معنی کثیر و بسیار است. چنانکه در آیه۶ سورۀ بَلَد آمده.] (۱۳۱) بلکه خود را در صفا گوری کنی / در مَنیّ او کُنی دفنِ مَنی بلکه ساختن و عمارت گور در این است که از صدق و صفا ، گوری برای خود فراهم سازی؛ و وجودِ موهومِ خود را در وجودِ حقیقی او محو و فانی کنی. از ؛ دفتر سوم eitaa.com/aliebrahimpour_ir/1632 @aliebrahimpour_ir @my_sajjadieh
عقل یشمی خال‌خال پشمی
#شکر خدا که روزی دارم. شکر خدا که روزی دارم. شکر خدا که روزی دارم. شکر خدا که روزی دارم. شکر خدا که
📌 خاک بر سر آن بی‌شعوری که به خاطر حرص، مثل خرس بیفتد دنبال دیگران ✅ مقدمه: من در روزی داشته‌ام و بحمدالله هنوز دارم.(¹) حالا شاید کسی گذر کرده و علمی گرفته و به کاری مشغول شده؛ او سواست. ولی هرکسی که چیزی چشیده، مشمول این ابیات ناب مولوی می‌شود: ☘ 287 - مر سگی را، لقمه نانی ز دَر / چون رسد بر در، همی بندد کمر اگر از دَرِ خانه‌ای پاره نانی به سگی دهند. هرگاه آن سگ به درِ آن خانه رسید، اظهارِ وفاداری و خدمت‌گزاری می کند. ☘ 288 - پاسبان و حارسِ در می‌شود / گرچه بر وَی جور و سختی می‌رود آن سگ، نگهبان و حافظِ آن خانه می‌شود، اگر چه از سویِ اهلِ خانه نسبت به او خشونت و آزار برسد. ☘ 289 - هم بر آن در باشدش باش و قرار / کفر دارد، کرد غیری اختیار جایگاه و قرارگاهِ او آستانۀ آن خانه می‌شود، و رفتن به آستانۀ خانۀ دیگر را ناسپاسی و بی‌وفایی می‌شمارد. ☘ 290 - ور سگی آید غریبی، روز و شب / آن سگانَش می‌کُنند آن دَم ادب اگر سگِ غریبه‌ای به آستانۀ آن خانه نزدیک شود و آن سگ‌ها، به او حمله‌ور می‌شوند و ادبش می‌کنند. ☘ 291 - که برو آنجا که اوّل منزل است / حقِ آن نعمت، گروگانِ دل است با زبانِ حال به آن می‌گویند: به منزل و جایگاهِ خودت بازگرد؛ زیرا تو مدیونِ ولی نعمت خود هستی و باید آن را بجا بیاوری. ☘ 292 - می‌گزندش که برو بر جایِ خویش / حقِ آن نعمت، فرو مگذار بیش آن سگ‌ها او را گاز می‌گیرند و می‌گویند برو به منزل و محلِ خویش و در سپاس از نعمت‌هایی که خورده‌ای کوتاهی مکن. ☘ 293 - از درِ دل، و اهلِ دل، آبِ حیات / چند نوشیدی و، وا شد چشم هات از آستانۀ صاحب دلان و اهلِ معرفت، چندین بار آبِ حیات معارف الهی نوشیدی و دیدگانِ دلت باز شد. (¹) ☘ 294 - بس غذایِ سُکر و وَجد و بیخودی / از درِ اهلِ دلان بر جان زدی از آستانۀ صاحبدلان، بسیاری از طعام‌های معنوی نظیر سُکر و وَجد و بیخویشی رزقِ تو شد. ☘ 295 - باز این در را رها کردی ز حرص؟ / گِردِ هر دکّان همی گردی چو خِرس؟ اما تو از روی حرص درگاهِ صاحبدلان را ترک کرده‌ای؟ و مثل گِردِ دور هر و مکانی می‌چرخی؟ ☘ 296 - بَر درِ آن مُنعِمانِ چرب دیگ / می‌دَوی بهرِ ثَریدِ مُرده‌ریگ سراغِ درگاهِ ثروتمندانی می‌شتابی که دیگ‌های پُر از غذای چرب و رنگین دارند تا لقمه‌ای از تلیت ناچیز و بی‌ارزش ارث مردگان آن‌ها بخوری؟ ☘ 297 - چربِش اینجا دان که جان فَربِه شود / کارِ نا اومید اینجا (¹) بِه شود این را بدان که غذای چرب و گوارای اصلی در آستانۀ منزلِ صاحبدلان پیدا می‌شود و روح و روان آدمی از آن طعام‌های معنوی، رشید و فربه می‌شود. و کارِ ناامیدان از رحمت الهی در این درگاه سامان می‌یابد. (¹). ❤️ 📗 ، دفتر سوم، بخش ۹ - قصهٔ اهل سبا و طاغی کردن نعمت ایشان را و در رسیدن شومی طغیان و کفران در ایشان و بیان فضیلت شکر و وفا @my_sajjadieh ۱۴۰۳.۱۰.۱۵ @aliebrahimpour_ir
عقل یشمی خال‌خال پشمی
📌 خاک بر سر آن بی‌شعوری که به خاطر حرص، مثل خرس بیفتد دنبال دیگران ✅ مقدمه: من در #طلبگی روزی داشت
📌 بی‌وفا نباش... ☘ 314 - هم بر آن دَر گَرد: کمْ از سگ مباش / با سگِ گهف ار شدستی خواجه تاش اگر همخو و هم‌سرشتِ سگِ هستی یعنی اگر واقعاََ وفاداری، فقط در اطرافِ درگاه صاحبدلت بگرد و از سگ کمتر مباش. [خواجه تاش = همشهری ، دو نفر که اهلِ یک شهر باشند. در این بیت منظور هم‌خو شدن با در است] ☘ 315 - چون سگان هم مر سگان را ناصِح‌اند / که دل اندر خانۀ اوّل بِبَند زیرا سگ‌ها نیز یکدیگر را اندرز می‌دهند و با زبان حال می‌گویند: برو نسبت به خانۀ اوّل خود وفادار باش. [سگان این‌گونه عادت دارند که وقتی سگی غریبه به محلّۀ آنان وارد می‌شود، به او حمله می‌کنند و او را می‌رمانند. انگار به او می‌گویند: برو به محلّۀ خودت وفادار باش.] ☘ 316 - آن دَرِ اوّل که خوردی استخوان / سخت گیر و حق گزار، آن را مَمان به آن سگِ غریبه می‌گویند: برو مقیمِ همان درگاهی شو که اولین بار استخوان از آنجا خورده‌ای . حرمتِ آن درگاه را سفت و سخت نگه دار و حقشناسی کن و هرگز آنجا را ترک مکن. [آن را ممان = آنجا را ترک مکن] ☘ 317 - می‌گزندش کز ادب آن‌جا رود / وز مقامِ اوّلین مُفلِح شود سگان محلّه، آن سگِ غریبه را گاز می‌گیرند تا شرطِ ادب را نگه دارد و به همان جای اوّل باز گردد و با تحفظ وفاداری رستگار شود. [مُفلح = رستگار] ☘ 318 - می‌گزندش کِای سگِ طاغی برو / با وَلیّ نعمتت یاغی مشو سگان محلّه، آن سگِ غریبه را گاز می‌گیرند و با زبان حال به او می‌گویند: ای سگِ سرکش و یاغی برو و با ولی نعمتِ خود سرکشی نکن. ☘ 319 - بر همان دَر، همچو حلقه بسته باش / پاسبان و، چابک و، برجَسته باش برو و مانند حلقه به آن در پیوسته و وابسته باش و نگهبان و چابک و نمونه باش. ☘ 320 - صورتِ نقضِ وفایِ ما مَباش / بی‌وفایی را مکُن بیهوده فاش کاری مکن که صفتِ ما سگ ها را نقض کنی و بی‌وفایی را بیهوده اشاعه مده. ☘ 321 - مر سگان را چون وفا آمد شعار / رَو؛ سگان را ننگ و بدنامی میار بی‌گمان، وفاداری شعار سگان است. ای سرکش برو و مایه ننگ و بدنامی سگ‌ها مشو . [ چون ما سگ ها نزدِ بنی آدم به خاطر وفاداری، آبرو داریم. پس آبرو و اعتبار ما را نبر.] ☘ 322 - بی‌وفایی چون سگان را عار بود / بی‌وفایی چون روا داری نمود؟ در جایی که بی‌وفایی مایه ننگ و بدنامی سگان است؛ تو چطور به خودت اجازه می‌دهی که از خود بی‌وفایی نشان دهی؟ 📗 ، دفتر سوم، بخش ۱۰ - جمع آمدن اهل آفت هر صباحی بر در صومعهٔ عیسی علیه السلام جهت طلب شفا به دعای او [همراه با شرح کریم زمانی] @my_sajjadieh ۱۴۰۴.۰۳.۰۶ @aliebrahimpour_ir