eitaa logo
عقل یشمی خال‌خال پشمی
242 دنبال‌کننده
743 عکس
40 ویدیو
75 فایل
☑️ کسی که حرفای این کانال را جدی بگیره، خره. 😇✌ @ebrahimpour
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 خارج از زمان است [- ۲] گاهی برای کلاس و کاری، می‌رفتیم تهران یا استادی از تهران برایمان می‌آمد. یک چیزی که توجهم را خیلی به خودش جلب می‌کرد، اینه که سرعت همه چیز در تهران خیلی زیاده؛ همه با سرعت میرن و میان؛ با سرعت هم به نتیجه می‌رسن و سریع هم اجرا می‌کنن. ولی در قم، نسبت به تهران، همه چیز اسلوموشنه. آرام. هیچ عجله‌ای در کار نیست. مثلا یک مسئله علمی رو که مرتبط با رویدادهای روز باشه، تو تهران سریع جمع‌بندی میشه، ولی تو قم چندماه هم کمشه. اصلا دنبال قضاوت درباره این ماجرا نیستم؛ اصل اش مهمه. حالا می‌خوام بگم اصلا لازمه اینجور تفلسف‌ که کار طلبگیه، خروج از زمان ه؛ یعنی به جز این نمی‌شه! طلبه، در یک زمانِ بی‌زمانی؛ در زمان معلق؛ در زمان هپروت، زیست می‌کنه. یک سال ممکنه روی یک جمله بایسته و تامل کنه. روز و شب، پشت یک در زانو بزنه و در رو بکوبه. شاید باز بشه، شاید هم نشه. اصلا برای او مهم نیست! و مهم نیست که کسی فکر کنه، این کارش، احمقانه است! طلبگی، هویت در زمان نداره؛ بر زمانه. @aliebrahimpour_ir ١٤٠٣.٠٢.٢٦
📌 تلاش مذبوحانه برای فهم یک نقشه گنج قدیمی [ - ۳] فرض کنید یک گنج به دست شما رسیده که یک قسمت‌هاییش کنده شده، یک قسمت‌هایی سوخته، یک‌قسمت‌هایی مبهم شده و یک قسمت‌هایی هم خط‌خوردگی داره. اما شما مطمئنید که این نقشه، قطعا نقشه یک پر از طلاست. این نقشه طی یک نامه میراثی، به شما رسیده. حال شما چطوریه؟ - شما می‌تونید ادعا کنید، طلا دارید؟ بله. - آیا واقعا طلا دارید؟ هم بله. چون نقشه‌اش رو در دستتون دارید. هم خیر! چون طلا در دستتون نیست. - آیا می‌ارزه روش وقت بزارید؟ همه می‌گن بله. - آیا واقعا با وقت‌گذاشتن، به نتیجه می‌رسه؟ هیچی معلوم نیست! با این‌حال، وقت گذاشتن براش ارزشمنده. وقتی را ذره‌بین دارید حالت‌های مختلف اون نقشه رو بررسی می‌کنید تا یک قسمت کوچیکش رو کشف کنید، ممکنه چند ماه وقت بزارید و به نتیجه نرسید! اون تلاش مذبوحانه شما چه حسی داره؟ ⚡️به نظر من، این، وضعیت کار یک برای استخراج معارف ناب اسلامی است. 🤕 @aliebrahimpour_ir
📌 ۵ 🍁راستش را بخواهید، برای من رئیسی از مدت‌ها قبل، مرده بود. وقتی که او را خواندند و کسی دم بر نیاورد! خب مگر کسی باید چیزی می‌گفت؟ 🍁آن مردک بی‌شرفِ نمک‌به‌حرام، گفت شش‌کلاسه؛ سید حیا به خرج داد و چیزی نگفت؛ اما هیچکس دیگری هم چیزی نگفت!!! 🪨نه کل حوزه علمیه، حتی یک مرجع تقلید یا یک عالم در حوزه بلند نشد و داد نزد که اجتهادحوزوی، است! چرا به سواد حوزوی توهین کردید! 🪨شورای نگهبان، نگفت او مجتهد است و دارد. 🪨خبرگان نگفت او جزو ماست و هرکسی اینجاست، خبره است و با سواد. 🪨از قوه‌قضاییه، هیچ صدایی در نیامد که او متخصص بود و با سواد. 🪨از هیئت علمی مدرسه عالی شهید مطهری، یک مرد بلند نشد داد بزند او مدارج را طی کرده و دارد. 🪨از مدرسه مروی کسی بلند نشد فریاد بزند او اینجا استاد بوده و تدریس داشته و دارد. 🍁برعکس 🍂گفتند از پایه دو رفته کار اجرایی، کی وقت کرده درس بخواند؟ 🍂آن عمامه‌به‌سرِ به‌دردلای‌جرزدیوار‌هم‌نخور گفت من با او هم‌دوره بودم، درسی نخوانده بود و همیشه آرزو می‌کرد بیاید قم درس بخواند. 🍁آن موقع مُرده بود که سطح بحثمان درباره او این بود که در وسط استخر، با هم کل‌کل می‌کردیم که رئیسی اذان و اقامه را درست در گوش بچه خوانده و دیگر اینطور نیست که اذان و اقامه بلد نباشد! 🍁یعنی حتی درباره اذان و اقامه بلد بودنش هم شک داشتند!! که دیگر جای خود دارد! 🍁بدتان نیاید؛ به نظر من، رئیسی زودتر از این‌ها مرده بود؛ آن وقتی که حسابش می‌کردند؛ حتی در بین ما حوزوی‌ها. 🥀بلکه بیشتر، در همین ! @aliebrahimpour_ir
از هایی که عمامه ۲۵متری می‌بندن و ریش‌شون رو خیلی‌خیلی دقیق مرتب می‌کنن، خوشم نمیاد؛ خصوصا اگر خیلی جوون باشن. از من به شما نصیحت. @aliebrahimpour_ir
آیا کسی است که متولی است و مسئولیت حفظ و پاسداری از این اثر را به صورت رسمی بر عهده دارد؟ @my_sajjadieh @aliebrahimpour_ir ۱۴۰۳.۰۷.۲۶
عقل یشمی خال‌خال پشمی
- هر که بی روزی ست، روزش دیر شد #مولوی #مثنوی_معنوی @my_sajjadieh @aliebrahimpour_ir
خدا که روزی دارم. شکر خدا که روزی دارم. شکر خدا که روزی دارم. شکر خدا که روزی دارم. شکر خدا که روزی دارم. خدا را شکر که روزی دارم. خدا را شکر که روزی دارم. خدا را شکر که روزی دارم. خدا را شکر که روزی دارم. خدا را شکر که روزی دارم. خدا را شکر، ام و می‌کنم خدا رو شکر که دارم. خدا رو شکر که صحیفه دارم. خدا رو شکر که رزق صحیفه دارم. خدا رو شکر که رزق صحیفه دارم. خدا رو شکر که رزق صحیفه دارم. وقتی من روزی الهی دارم، پس بازنده نیستم. وقتی من روزی از خدا دارم، بازنده نیستم. وقتی من روزی الهی دارم، پس بازنده نیستم. وقتی من روزی از خدا دارم، بازنده نیستم. وقتی من روزی الهی دارم، پس نیستم. چون: ✨ هر که بی روزی ست، روزش دیر شد ✨ @aliebrahimpour_ir @my_sajjadieh
📌 «تبلیغ؟ دانش‌آموزی؟»؟ گروه تبلیغی ضیافت که من رفتن را با او شروع کردم، مدتی است تمرکزش را به‌درستی از منبر مساجد به تبلیغ‌های دانش‌آموزی تغییر داده. من اما هیچ ظرفیتی در خودم نمی‌دیدم و نمی‌بینم که بتونم باهاشون همراه بشم. یعنی من می‌تونم اجتماع نقیضین را تصور کنم، ولی اینکه سر کلاس دانش‌آموزای دختر یا پسر راهنمایی یا دبیرستانی باشم را نه! اوایل خیلی خودخوری می‌کردم که چرا چنین حسی دارم. منی که در دوران جوانی (چنان که افتد و دانی😬)، رجلی بودم، حالا هیچ زبان مشترک و حتی هیچ حرف مشترکی هم در خودم نمی‌دیدم که بزنم! بعد از یک مدت، با ملاطفت با خودم برخورد کردم و گفتم اشکال نداره. همه که ابوالفضل قویدل نمی‌شن! بالاخره هرکسی یک توانی داره. ولی اصل مسئله در ذهنم بود: بالاخره ما به عنوان آخوند و که به‌عنوان نماینده دین می‌ریم در پیش این دانش‌آموزایی که تا حالا آخوند ندیدن و به‌خاطر شرایط آخرالزمانی، طبیعتا از ما بدشون میاد و ما رو موی دماغ زندگیشون می‌بینن، چه حرفی برای گفتن داریم!؟ این پرونده گوشه ذهنم باز بود و همیشه به این فکر می‌کردم. ✅ اما تصور من از این مخاطب‌ها چیست؟ به‌گمانم به همچین موجوداتی طرف هستم: احتمالا از چشما و سوراخای گوشاشون استروژن و تستوسترون داره فوران می‌کنه بیرون! تقریبا همه دوست‌پسر و دوست‌دختر دارند؛ رل می‌زنن؛ رابطه دارن؛ از رابطه‌هاشون برای هم می‌گن و این براشون یک چیز طبیعی و لازم است. همگی در فضای پررنگ جنسی اینستاگرام هر روز دارند تنفس می‌کنند و همگی بلااستثنا حتی در اوج رابطه هم، احساس کمبود دارند. یک خدای کوچولو دارن که خاک خورده و احتمالا ما با افکار قدیمی، حاجی گیرینوف‌هایی هستیم که می‌خواییم حرف‌هایی رو به خدا نسبت بدیم که مانع زندگی طبیعی و واقعیشون هست. این بچه‌ها هیچ دغدغه‌ای نسبت به احکام ندارند. حتی اگر قبلن‌ترها از آخوندها بدشون می‌اومد؛ الان حتی به چشمشون هم نمیاد. اگر مجبور نبودند، اصلا با آخوندی مواجه نمی‌شدند. اینها نه دغدغه احکام دارند، نه پرسش‌های عقائد. 5 درصدی به خاطر جو خانواده مذهبی‌طورند و تحت فشار. 95درصدی هم در جریان آب. اگر یکم سروگوششون بجنبه، مشکلات و تناقضات مملکتی رو از من مطالبه می‌کنند و اگر نه که سعی می‌کنند با کرم‌ریختن، من رو اذیت کنند! ☘️ من چه حرفی (از آن مقام فوق‌الذکر ) برای این‌ها می‌تونم داشته باشم؟ اخیرا این به ذهنم رسید که در این آزمایشگاه ذهنی، اینا رو بهشون بگم: ✨ 1.می‌دونم یکی از پرونده‌های مهم ذهنتون، رابطه است. واقعیت هم اینه که «هرکسی نیاز به رابطه نداشته باشه، واقعا مریضه و مشکل داره». ✨ 2.هیچکس نمی‌تونه بگه به این نیازتون نپردازید و رابطه نداشته باشید. داشته باشید. ولی تا جایی که می‌تونید «حریم نگه دارید» و «مدیریت کنید». ✨ 3.حریم چی رو؟ 🌸 اول از همه حریم خدا رو. بالاخره دیر یا زود گذار همه ما به خدا می‌افته. تا جایی که میشه حریم خدا رو نگه دارید. تا جایی که می ‌تونید تو زندگی مراقب باشید که وقتی باهاش روبه‌رو شدید، بتونید باهاش حرف بزنید. شما حتی اگر با کراش‌العالمین هم رل بزنید، همیشه دغدغه حفظ اون رو دارید و هیچ کسی قوی‌تر از خدا نیست که بتونید بهش تکیه کنید. حریم خدا رو تا جایی که میشه نگه دارید و جوری از روش رد نشید که دیگه نتونید تو روش نگاه کنید. حتی اگر یک جا حریمش رو رد کردید، توجیه نکنید و گندگی نکنید. ته دلتون بهش بگید نتونستم؛ نه اینکه نخواستم. 🌸 دوم حریم خانواده رو. بالاخره پدر و مادر دارید و یک فرهنگی. همه حیوون‌ها یک حریمی دارند. حتی پدر و مادری که روی مخ هستند، بالاخره خانواده‌اند. شنبلیله نیست که از اینجا بکنیم، ببریم اون‌ور بکاریم. 🌸 سوم، حریم خودتون رو. واقعیت‌ها رو بشناسید و با وجود این واقعیت‌ها جلو برید. بدونید که «همه پسرها هول‌اند»! خودتون رو ارزون ندید. ✅ حرف دین اینه: رابطه داشته باشید؛ ولی نگه دارید، مدیریت کنید. @aliebrahimpour_ir
📌 یعنی؟ در زیارت عید نوروز امسال، این عبارت م شد. اینکه می‌فرماید جَعَلَنى مِمَّن يَقْتَصُّ آثارَكُم، یعنی . ✨ کسی است که آثار اهل‌بیت می‌کند. و این اولین و ابتدایی‌ترین کار لازم نسبت به اهل‌بیت است که نباید روی زمین بماند و بقیه شئون در گرو این شان است. اقتصاص از ریشه قصص است، مثل . لغت درباره معنایش می‌گوید "إذا رَواه كَما سَمِعَه" و "مَعْنَاه تَتَبَّع أَثَرَه". یعنی موبه‌مو بازگو كردن و گفتن و نقل‌كردن. 💠 یعنی، اثرها (= رفتار و گفتار) اهل‌بیت را موبه‌مو و به‌صورت‌کامل و عینا اخذ دریافت‌کنی و موبه‌مو و به‌صورت‌کامل و عینا منتقل کنی. که حرف‌شان روی زمین نماند. قصه‌شان فراموش نشود. انگار اثار، یک آب است. افرادی باید باشند این آب را کف دستشان نگه دارند که همین چند قطره، روی زمین نریزد و تلف نشود. ✨ و چه جای شک که [از] مهم‌ترین آثار اهل‌بیت است؟ پی‌نوشت طلبگی: اثر به معنای قدم هم هست و احتمال دارد معنا، پیروی باشد؛ اما به قرینه عبارت بعدی که فرمود ویسلک سبیلکم، این عبارت ظهور در معنای نقل قصه‌ای پیدا می‌کند، نه قصاص عملی. @aliebrahimpour_ir @my_sajjadieh ۱۴۰۴.۰۱.۰۵
📌 گریه یعنی طلبگی تو مداحی‌ها خیلی این مفهوم تکرار می‌شه که "یه عالمه به روضه بدهکارم". به نظرم، گریه است از کمترین کاری که یه آدم از پسش می‌تونه بر بیاد! مثل یک دختر بچه کوچولو که مادرش کنار خیابان تصادف کرده و این فقط هق و هق گریه می‌کنه؛ این تنها کاریه که ازش بر میاد. وقتی می‌گه حسین، تو این همه زحمت منو کشیدی، من خیلی گریه بهت بدهکارم؛ من توی ذهنم، ترجمه‌اش می‌کنم به بودن و و . که: حرفت روی زمین نمونه؛ قصه‌ات فراموش نشه. ✅ فلذا : یه‌عالمه به حسین بدهکاریم... @aliebrahimpour_ir @my_sajjadieh ۱۴۰۴.۰۲.۲۸
عقل یشمی خال‌خال پشمی
📌 خاک بر سر آن بی‌شعوری که به خاطر حرص، مثل خرس بیفتد دنبال دیگران ✅ مقدمه: من در #طلبگی روزی داشت
📌 بی‌وفا نباش... ☘ 314 - هم بر آن دَر گَرد: کمْ از سگ مباش / با سگِ گهف ار شدستی خواجه تاش اگر همخو و هم‌سرشتِ سگِ هستی یعنی اگر واقعاََ وفاداری، فقط در اطرافِ درگاه صاحبدلت بگرد و از سگ کمتر مباش. [خواجه تاش = همشهری ، دو نفر که اهلِ یک شهر باشند. در این بیت منظور هم‌خو شدن با در است] ☘ 315 - چون سگان هم مر سگان را ناصِح‌اند / که دل اندر خانۀ اوّل بِبَند زیرا سگ‌ها نیز یکدیگر را اندرز می‌دهند و با زبان حال می‌گویند: برو نسبت به خانۀ اوّل خود وفادار باش. [سگان این‌گونه عادت دارند که وقتی سگی غریبه به محلّۀ آنان وارد می‌شود، به او حمله می‌کنند و او را می‌رمانند. انگار به او می‌گویند: برو به محلّۀ خودت وفادار باش.] ☘ 316 - آن دَرِ اوّل که خوردی استخوان / سخت گیر و حق گزار، آن را مَمان به آن سگِ غریبه می‌گویند: برو مقیمِ همان درگاهی شو که اولین بار استخوان از آنجا خورده‌ای . حرمتِ آن درگاه را سفت و سخت نگه دار و حقشناسی کن و هرگز آنجا را ترک مکن. [آن را ممان = آنجا را ترک مکن] ☘ 317 - می‌گزندش کز ادب آن‌جا رود / وز مقامِ اوّلین مُفلِح شود سگان محلّه، آن سگِ غریبه را گاز می‌گیرند تا شرطِ ادب را نگه دارد و به همان جای اوّل باز گردد و با تحفظ وفاداری رستگار شود. [مُفلح = رستگار] ☘ 318 - می‌گزندش کِای سگِ طاغی برو / با وَلیّ نعمتت یاغی مشو سگان محلّه، آن سگِ غریبه را گاز می‌گیرند و با زبان حال به او می‌گویند: ای سگِ سرکش و یاغی برو و با ولی نعمتِ خود سرکشی نکن. ☘ 319 - بر همان دَر، همچو حلقه بسته باش / پاسبان و، چابک و، برجَسته باش برو و مانند حلقه به آن در پیوسته و وابسته باش و نگهبان و چابک و نمونه باش. ☘ 320 - صورتِ نقضِ وفایِ ما مَباش / بی‌وفایی را مکُن بیهوده فاش کاری مکن که صفتِ ما سگ ها را نقض کنی و بی‌وفایی را بیهوده اشاعه مده. ☘ 321 - مر سگان را چون وفا آمد شعار / رَو؛ سگان را ننگ و بدنامی میار بی‌گمان، وفاداری شعار سگان است. ای سرکش برو و مایه ننگ و بدنامی سگ‌ها مشو . [ چون ما سگ ها نزدِ بنی آدم به خاطر وفاداری، آبرو داریم. پس آبرو و اعتبار ما را نبر.] ☘ 322 - بی‌وفایی چون سگان را عار بود / بی‌وفایی چون روا داری نمود؟ در جایی که بی‌وفایی مایه ننگ و بدنامی سگان است؛ تو چطور به خودت اجازه می‌دهی که از خود بی‌وفایی نشان دهی؟ 📗 ، دفتر سوم، بخش ۱۰ - جمع آمدن اهل آفت هر صباحی بر در صومعهٔ عیسی علیه السلام جهت طلب شفا به دعای او [همراه با شرح کریم زمانی] @my_sajjadieh ۱۴۰۴.۰۳.۰۶ @aliebrahimpour_ir