eitaa logo
عقل یشمی خال‌خال پشمی
210 دنبال‌کننده
570 عکس
29 ویدیو
68 فایل
☑️ حرف‌های رایگان یک آدم 😇✌ @ebrahimpour
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️ ⚡️ منو از دست خودم نجات بده / نفس سخته واسه من حیات بده پُلای پشت سرم خراب شدن / تا من رد شم از صراط برات بده من این و پیدا کردم / رو جمله هاش حساب وا کردم 💚 امام رضا که هیچ موقع زیر قولش نمی‌زنه 🤝 / «گریه کنی برا حسین قبرت همیشه روشنه» 🌟 فقط حالم با حرم ردیف می‌شه / درِ این خونه آدم می‌شه یه کاری کردی که ما عزیز بشیم / اصلا کی با نوکرت حریف می‌شه من خاک پای نوکرهاتم / من مخلص همه ساداتم اگه نبود کی مارو کربلا می‌برد؟ / دنیا اگه حسین نداشت به درد هیچی نمی‌خورد 💖 🗣 امیر کرمانشاهی @aliebrahimpour_ir
أَشْهَدُ أَنَّكِ مَضَيْتِ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّكِ... - فرازی از زیارت زهرا سلام‌الله‌علیها @aliebrahimpour_ir
📌 ☘ کثرت تالیفات شبر در عین قوت‌علمی، از همان زمان سوال همگان بوده! 🍀 او خود می‌گوید: کثرت تالیف‌های من، به دلیل عنایت است؛ ایشان در خواب قلمی به من داد و گفت: . از آن زمان موفق به این کار شدم و هرچه می‌کنم، همگی از برکت آن قلم است. (إن کثره مؤلفاتی من توجه الإمام الهمام موسی بن جعفر علیه‌السلام، فإنّی رأیته فی المنام فأعطانی قلماً، وقال : ، فمن ذلک الوقت وفقت لذلک، فکل ما برز منی فمن برکه هذا القلم) 🍀 همچنین نقل شده است که بعد از یکی از جلسات، شبر به زیارت کاظمین و سپس قبور شیخ مفید و ابن‌قولویه مشغول می‌شود. یکی از شاگردان بعد از همراهی از ایشان دو سوال می‌پرسد: ۱.چطور با این حجم مشغله و تمرکز کار علمی، شما بی‌مشکل روان است و رفع‌ورجوع می‌شود؟ ۲.چطور در زمان کم، اینقدر کتاب می‌نویسید؟ شبر اینطور پاسخ می‌دهد: 🔹اولا، معیشت و و روزی دست خداست و او وکیل است. (أنّ أمر المعیشه موکول إلی الله عزوجل) 🔹 اما نگارش‌ها، ریشه در این دارد که: در خواب، آقا سیدالشهداء را دیدم و ایشان فرمود: « وَ صَنّف فَاِنّهُ لا یجفُ قلمُکَ حتّی تَموت!؛ و کتاب پدید آور! همانا قلمت تا هنگام مرگ خشک نخواهد شد.» https://lohedana.ir/books/reader/12378/1/1/33 @aliebrahimpour_ir
📌 انیس و آرامش‌بخش امام 🌺 ... (خطاب به محمد بن سنان): ❤ من تو را در هم، فرمان‌بُردار یافته بودم. 💜 تو در میان شیعیان ما، از درخشش نور در شب ظلمانی، روشن‌تر و آشکارتری. 💚 همان‌طور که مفضل بن عمر، انیس و مایه‌ی راحتی و آرامش من بود، تو هم انیس و آرامش‌بخش و خواهی بود. 💙 بر آتش حرام است بر تو گزندی برساند. [كَذَلِكَ وَجَدْتُكَ فِي كِتَابِ أَمِيرِاَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ. أَمَا إِنَّكَ فِي شِيعَتِنَا أَبْيَنُ مِنَ اَلْبَرْقِ فِي اَللَّيْلَةِ اَلظَّلْمَاءِ. ثُمَّ قَالَ: يَا مُحَمَّدُ إِنَّ اَلْمُفَضَّلَ كَانَ أُنْسِي وَ مُسْتَرَاحِي وَ أَنْتَ أُنْسُهُمَا وَ مُسْتَرَاحُهُمَا. حَرَامٌ عَلَى اَلنَّارِ أَنْ تَمَسَّكَ أَبَداً.] منبع : عیون اخبارالرضا، ج۱: ص۳۲ @aliebrahimpour_ir
: 🌺 کمیل! همراهی و معاشرت مداوم و طولانی تو با ما، لازم کرد که آنچه خواستی به تو عطا کنیم. يَا كُمَيْلُ أَوْجَبَ لَكَ طُولُ اَلصُّحْبَةِ لَنَا أَنْ نَجُودَ لَكَ بِمَا سَأَلْتَ : إقبال الأعمال، ج۲: ص۷۰۶ @aliebrahimpour_ir
آقا من عمرم را با شما و برای شما، کامل قمار کردم؛ خودتان شاهدید وكَفَىٰ بِکُم شَهِيداً رفقای‌م یکی قاضی شده، یکی وکیل، یکی معلم، یکی مدیر، و یکی... ؛ من اینجا ایستاده‌ام؛ روا مدار که در دل خودم، و پیش خانواده‌ام و اطرافیان، و در تاریخ، بی‌ ¹ و مغبون و مخذول ² به حساب بیایم؛ که بگویند حیف شد؛ روا مدارید که در این معامله ³، احساس ضرر کنم؛ به شغلی⁴ بگماریدم که امضا و نگاه و نور خودتان پایش باشد ⁵، تا شیرینی لحظه‌لحظه کارم⁶ را حس کنم. ¹. وَمَن لَّمۡ يَجۡعَلِ ٱللَّهُ لَهُۥ نُورٗا فَمَا لَهُۥ مِن نُّورٍ؛ اگر خدا به کسی نوری نداده باشد، قطعاً او نوری نخواهد داشت. (نور: ۴۰) ². مَنْ وَاَلَيْتَ‌ لَمْ يَضْرُرْهُ خِذْلاَنُ‌ اَلْخَاذِلِينَ‌ (د۵: ۱۳) ³. فَسُبْحَانَكَ‌! مَا أَبْيَنَ كَرَمَكَ فِي مُعَامَلَةِ مَنْ أَطَاعَكَ أَوْ عَصَاكَ‌ (د۳: ۱۰)؛ يَرۡجُونَ تِجَٰرَةٗ لَّن تَبُورَ فِي مَوَدَّتِهِ‌.(د۴: ۵) ⁴. اِكْفِنِي مَا يَشْغَلُنِي اَلاِهْتِمَامُ بِهِ‌، وَ اِسْتَعْمِلْنِي بِمَا تَسْأَلُنِي غَداً عَنْهُ‌ ، وَ اِسْتَفْرِغْ أَيَّامِي فِيمَا خَلَقْتَنِي لَهُ‌ (د۲۰: ۳) ⁵. مَتِّعْنِي بِهُدًى صَالِحٍ‌ لاَ أَسْتَبْدِلُ بِهِ‌، وَ طَرِيقَةِ حَقٍّ لاَ أَزِيغُ عَنْهَا، وَ نِيَّةِ رُشْدٍ لاَ أَشُكُّ‌ فِيهَا (د۲۰: ۵) ⁶. أَسْأَلُكَ عَمَلاً تُحِبُّ بِهِ مَنْ عَمِلَ بِهِ‌ (د۵۴: ۳)؛ اِجْعَلْ‌ لَنَا مِنْ صَالِحِ اَلْأَعْمَالِ عَمَلاً نَسْتَبْطِئُ مَعَهُ اَلْمَصِيرَ إِلَيْكَ‌، وَ نَحْرِصُ‌ لَهُ عَلَى وَشْكِ‌ اَللَّحَاقِ بِكَ (د۴۰: ۳) @aliebrahimpour_ir ۱۴۰۲.۰۵.۱۹ - ۲۰:۰۰
در حین چرخیدن لای اطلاع‌رسانی نشست‌ها و جلسات علوم انسانی، چشمم خورد به این اطلاعیه. یک نفر ساعت‌ها و روزهای فراوانی از عمرش را گذاشته روی سکه‌های دوره اشکانی که فقط "مبانی مطالعه" آن‌ها کلی حرف برای گفتن دارد. راستش واقعا احساس امید کردم. من در اوج بیکاری، به کاری مشغولم که به‌زعم خودم، به مراتب از مطالعه سکه‌های اشکانی است. این یعنی خدا هنوز دوستم دارد و روزنه‌های امیدش می‌تواند وجود داشته باشد. @aliebrahimpour_ir ۱۴۰۲.۰۷.۰۵
❤ خدایا! من را در و را در من کن! حل کن! ممزوج کن! مندمج کن! غرق کن! عجین کن! @aliebrahimpour_ir
📌 من / من ✅ هدف: ذوب‌شدن، نوشیدن، بلعیدن، قورت‌دادن، حل‌شدن، غرق‌شدن، ممزوج‌شدن، مندمج‌شدن، عجین‌شدن، مزه‌مزه‌کردن، فرورفتن، نوازش‌کردن، بوسیدن، چُفیدن، هم‌آغوش‌شدن در تک‌تک کلمات و عبارات کتاب ✳️نتیجه‌ی هدف شدن: 🟦 اگر آخرتی در کار نباشد: 🔹عمرم را پیش خودم عشق کرده‌ام. 🔹مردم متخصص می‌بینی که عمرشان را روی می‌گذرانند؛ این کتاب، کم از سکه‌های اشکانی که نیست! پس کار غیرمعقولی نیست. 🔹با معانی‌ای دم‌خور هستم که کم از علم روان‌شناسی روز نیست. حال آدم را خوب می‌کند. انرژی می‌دهد. درمان می‌کند و کُلی فایده دیگر! 🟦اگر آخرتی در کار باشد: 🔹بعد از مرگم، صحیفه به دست، منتظر امام سیدالساجدین می‌مانم. بحکم ، منتظر می‌مانم بیاید و دستم را بگیرد. من در زندگی‌ام تنها چیزی که دستم داشتم، همین صحیفه‌ی او بود. همین حرفش و کتابش را جدی گرفتم و در این ادعا دروغ نگفتم. هرکاری می‌توانستم کردم. او آقاست. دستم را می‌گیرد. 🔹خودش معارف حقیقی صحیفه‌اش را به من می‌آموزد. جلسه خصوصی صحیفه برایم برقرار می‌کند. 🔹دستم را می‌گیرد و پیش پدرش و عموهایش می‌برد. پیش مادرمان حضرت زهرا س می‌برد. پیش پدربزرگش اقا امیرالمومنین می‌برد. از می‌خواهد که اجازه دهد دستش را ببوسم؛ خدارا چه دیدی، شاید آقا رسول‌الله هم پیشانی‌ام را بوسید. 🔹سفارشم را پیش امام زمان می‌کند که بعد از ظهورش من را بیاورد در مسجدش، بعد از نماز جماعتش، صحیفه بخوانم. 🔹تا روز ظهور هم من را خادم حرم نوه‌اش آقا امام رضا و پدرش و عمویش و مادربزرگش می‌کند. 🌟به نظرم بازی تمام بُردی است. 🤩💞 خدایا؛ من از این برای زندگی کاملا راضی هستم. 😎✌️ @aliebrahimpour_ir ۱۴۰۲.۱۱.۱۲
سلام آقای مهربانی، پدر مهربانی، ✋ من از شما ممنونم. از شما تشکر می‌کنم. 🙏 من نادان بودم؛ گمراه بودم؛ سرگشته بودم؛ ابله بودم؛ محروم بودم؛ ☹️ شما پدری کردید، محبت کردید، آقایی کردید، 🌟 دست به سرم کشیدید، هدایتم کردید، دلم را رام کردید، آرامم کردید. 😇 من می‌کنم که به‌وسیله‌ی شما از خواری و غم‌های غرق‌کننده و پرتگاه هلاکت نجات پیدا کردم. 💚 من اینقدر بی نیستم که این را نفهمم و تشکر نکنم. تشکر می‌کنم. لطفا محکم دست من را بگیرید و ول نکنید و دل من را از جدا نکنید. ۱۴۰۲.۱۱.۱۲ @aliebrahimpour_ir
📌 - ۱ حدود شش ماهی است که در مسیر تاملات خال‌خال‌پشمیِ شوریده‌سری‌ام درباره خودم و عالم و هویتم و ام، به این سوال فکر می‌کنم و شعبه‌های مختلفی ازش هی بیرون می‌زند: معنا چیست و کجاست؟ 🌺 [۱.] معنا مثل گل است: ۱.هویتش حالت چسبنده است؛ مثل گل که به صورت قلمبه پیدا نمیشه؛ همیشه متصل به شاخه است. معنا هم برای شخص است؛ منحاز نیست. افراز شده‌اش فقط اعتباری است. معنای واقعی، همیشه چسبیده به شخص است. بنابراین معنا همیشه منحصر به فرد است. ۲.معنا از درون باید بجوشد. مثل گل که از جان یک شاخه می‌جوشد. نمی‌شود معنا را با تُف و سریش چسباند. البته می‌شود مثل دسته‌گل، پشت یک گل دسته‌کشی کرد و پُزش را داد؛ ولی خب یک تکان که بدهی، سبزه‌ها از شاخه گل جدا می‌شن. @aliebrahimpour_ir