#هر_پنجشنبه_یک_خاطره
یکی از تفریحات زمان کودکی ما که تقریبا عمومیت هم داشت، خوندن بود. انواع کتاب و مجله.
روزها رو میشمردیم که شماره بعدی نشریه که دوست داریم بیاد و بخونیم. کیهان بچهها اون زمان خیلی طرفدار داشت و انصافا هم خیلی دلچسب بود. من اما انواع نشریات از هر شکل و مدلی میخریدم و میخوندم. دانستنیها، دانشمند و فکاهیون بالای لیست ردهبندی من بودند. البته خیلی از مطالبشو نمیفهمیدم ولی به شدت دوست داشتم. از کیوسک مطبوعات که میخریدم به خونه نرسیده تقریبا تموم میشد!
یک کتاب فروشی هم اول بازار امام رضای مشهد بود به اسم کتاب فروشی فردوسی. یک مرد دوست داشتنی و مهربون هم صاحب کتاب فروشی بود. من کارم شده بود این که هر روز برم جلوی پیشخون مغازه و کتابهای رنگارنگ و خوشگلی که اغلب آثار ژول ورن بود و جلدشون با تصاویر زیبای مرحوم صادق صندوقی مزین شده بود نگاه کنم و کیف کنم. هر از گاهی هم پولم میرسید و یکی میخریدم و میخوندم.
یه سری کتاب دیگه هم بود اون زمان به ترجمه آقای کاظم فائقی که خیلی جذاب بود. کار و سرگرمی در خانه، اسرار شعبدهبازی و چندتا کتاب دیگه که ساعات زیادی رو میشد باهاش سرگرم شد.
کاش میتونستم اون لذتها، اون بوی کاغذ کتاب و جوهر چاپ مجله... عطر داخل کتابفروشیها... و اون اشتیاق و خوشی رو هم نقاشی کنم... حیف...
#تصویرسازی #تصویرگری #نوستالژی #خاطره #خاطرات #خاطره_بازی #دوران_کودکی #کودکی #حال_خوب #دهه_شصت #مطالعه #کتاب #مجله #کیهان_بچه_ها #دانستنیها #خوشبختی #گذشته
@alimiriart
عکس ها و داستان های بیشتر 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1049624617Cb56a7be9f6