هدایت شده از مجنون | علی‌علیان
شب عاشورا امام رو کرد به اصحاب با اصرار تمام از آنها خواست که او را تنها بگذارند، رهایش کنند. چقدر بر این امر پافشاری کرد؛ اصلا خودش خواست چراغ خیمه را خاموش کنند. پشت به آنها رو به چادر خیمه نشسته بود، تا اگر کسی می خواهد برود خجالت نکشد. نخواهد در چشم او نگاه کند و از رفتن حیا کند. حتی برایشان و عذر و بهانه هم تراشید که راحت تر بروند. التی حلت بفنائک، همانهایی که هر روز بعد حسین سلامشان می دهیم. همانهایی که روز عاشورا ماندند. همانها که خالص بودند. بصیر بودند، عالم بودند، محب بودند. عاشق بودند. هماهنهایی که در مخلص کلام ناخالصی نداشتند.. السلام علیک یا اباعبدلله و علی الارواح التی حلت بفنائک. یعنی ما می خواهیم ناخالصی هایمان را بگیریم، میخواهیم عاشورایی شویم. مثل همانها که هر روز بعد از حسین بهشان سلام می دهیم. @aliya_ne