زندگی با قرآن ۶ رمضان ۱۴۴۵ ٢٧ اسفند ۱۴۰۲ ﴿ وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴾ وقتی انسان از مسیر زندگی عادی‌اش خارج می‌شود، اولین اثری که در او می‌گذارد، این است که خود را فراموش می‌کند؛ این فراموشی خویشتن، ناشی از این است که انسان استعداد بی‌نهایتش و اتصال حقيقى که با جهان فراتر و با مبدأ این جهان و تمام نامتناهی‌ها، بالفعل و در عمل و عینیت دارد را فراموش می کند و گرفتار این زندان می‌شود.      «نَسُوا الله» فراموش کردن بی‌نهایت است و اين فراموشی بلافاصله منجر به فراموشی خويشتن مى شود! چراکه انسان، وقتی بی‌نهایت را فراموش ‌کند، اتصالش را با آن قطع می‌کند. آن گاه در اثر زندگی روزمره و انتخاب‌های خود و به دلیل فراموشی خود، پیوسته دچار مشکلات مادی می‌شود و زندگی سختی پیدا می‌کند و این زندگی سخت، باعث می‌شود بیش از گذشته خودش را فراموش کند. فراموشی خویشتن و زندگی سخت دنیایی مانند دو عاملی که اثر متقابل بر هم دارند، پیوسته همدیگر را تقویت می‌کنند. «وَ مَن اَعرَضَ عَن ذِکری فَاِنَّ لَهُ مَعیِشَه ضَنکًا وَ نَحشُرُهُ یَومَ القِیامَه اَعمَی» این معیشت سخت، زندگی مشکل، تنگنا و سختی، ناشی از این است که ذکر خداوند، ذکر بی‌نهایت، یعنی استعداد بی‌نهایت خود را فراموش کرده است و فکر می‌کند که درهمین جهان روزمره، باید کارش را تمام بکند. این بی‌توجهی به حقیقت خود، زندگی او را سخت می کند و از دیدن حقایق نابینا می‌شود، چون کسی که خودش را نمی‌بیند، امکان ندارد استعداد بی‌نهایتش به کار بیافتد. این نابینایی، ادامه پیدا می‌کند و در باطن این جهان هم او نابینا می‌شود. «قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِي أَعْمَىٰ وَقَدْ كُنتُ بَصِيرًا" قَالَ كَذَٰلِكَ أَتَتْكَ آيَاتُنَا فَنَسِيتَهَا وَكَذَٰلِكَ الْيَوْمَ تُنسَىٰ» اما اولین کاری که براى بازگشت از این معیشت سخت و از این نابینایی و نسیان خویشتن می‌تواند بکند، توجه به حقیقت بی‌نهایتی است که درونش است؛ احساس قدرت و کرامتى برايش حاصل مى شود که به او كمك می‌کند بر این جهان بر زندگی روزمره اش پیروز شود و زندگی متعادل و عادی داشته باشد. زندگی متعادل، به این است که، ضرورت‌های زندگیش را با تعقل صحیح برقرار کند و نیروی مازادش را در جهت خدمت به انسانیت و آن قوه بی‌نهایت به کار بگیرد و رسوباتی را که در این مدت نسیان، در عمق وجودش رسوخ کرده، از بین ببرد و پاک‌سازی کند. وقتی که این طور شود، دوباره بازگشت می‌کند به زندگی عادی، این زندگی متعادل و زندگی متوسط و طریقه وسط. اين راه صحیح زندگی، باعث می‌شود که بتواند بازگشت به خودش بکند؛ این بازگشت به خود، هم توجه به بی‌نهایت و ذکر خدا را همراه دارد، و این ذکر خدا باعث می‌شود که دوباره خودش را پیدا بکند. پیدا کردن خویشتن، در درجه اول با فرارفتن از تشتت‌هایی است که در وجود انسان است. بازگشت به خویشتنی که متمرکز است؛ در همان زندگی مادی و امور عادی، این تمرکز باعث ذکر او می‌شود. این راه، راه نزدیکى است و سخت نیست، در همین رمضان ما می‌توانیم به این مرحله برسیم. در همین رمضان می‌توانیم مسیر خود را باز کنیم و بازگشت به خودمان پیدا کنیم. آن رسوباتی که زندگی را سخت کرده، کنار بگذاریم و راه وسط را كه زندگی متعادل است، انتخاب کنیم. زندگى متعادل يعنى چون انسان زیستن  و عاقلانه زندگی کردن و امور غیر‌عقلانی و شهواتی که بر ما غالب شدند و تمایلاتی که زندگی ما را از حالت طبیعی خارج کردند و خصلت‌هایی که نمی‌گذارند ما همچون یک انسان زندگی بکنیم،‌ را کنار گذاشتن. لازم نیست اين‌ها را کامل کنار بگذاریم، بلکه به محض شروع این حرکت، به محض شروع بازگشت به خویشتن، آثارش را می‌بینیم. و بعد از آن، آن چیزی که نیاز است ، تمرکز در وجود خودمان، در اعمال خودمان و فرا رفتن از این تشتت‌ها است. در این حالت است که ذکر الهی در درون انسان می‌جوشد و جوشیدن این ذکر الهی باعث احیای خویشتن می‌شود و یک زندگی صحیح، در همین رمضان برای ما کلید می‌خورد؛ در همین رمضان، راه دوری نیست. اگر چه ادامه این مسیر ممکن است، یک عمر طول بکشد، اما شروعش به همین سرعت و سهولت و در دسترس و آماده و مهیاست و هرکدام از ما می‌توانیم این کار را انجام دهیم. سپس می‌توانیم آن را تقویت کنیم و چیزهایی را در زندگی ببینیم که قبلا برای ما رؤیا بود! در زندگی بزرگان و اسوه‌های اخلاقی می‌خواندیم! اگر چه رسیدن به مرحله آن‌ها کار سختی است، اما چشیدن آن برای ما، کار سختی نیست و همین را می‌توانیم انجام دهیم؛ در همین رمضان، با همین طریق، با دست خود و به زودی و به سرعت و به سهولت. @AllaamehWisdom