♨️| نکاتی در جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء بودن انسان ♦️نفس، از همين طبيعت و وليده همين عناصر طبيعت است. چنانكه كلام حضرت حق به اين معنى اشاره، بلكه بر آن دلالت دارد، و چه بسا آيه شريفه «ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً» و آيات ديگر به اين مضمون، مرادشان اين نيست كه مضغه جاى ديگر بود و آورديم روى علقه قرار داديم، بلكه همين علقه، تتحرّك بحركة فى جوهرها و صارت مضغه، و هكذا المضغة تتحرّك و صارت لحماً، و به همين نحو تا آنجا كه جنين مى‌‏شود ♦️و اين جنين همان است كه در سابق بوده و حركت كرده تا مغز كه معتدل‏ترين جسم از اجسام است در جنين ايجاد مى‌‏شود و چنان در حد اعتدال و لطافت است كه عرشِ اجسام طبيعت و آخرين جسمِ معتدل طبيعت است و همين آخرين مرتبه جسم است كه در جوهر خود حركت كرده و به اول درجه احساس كه لمس باشد متبدل مى‌‏گردد. و براى همين است اول حسى كه در جنين موجود مى‏‌شود همان حس لمسى ضعيف است. و همين قوه لمس، حركت كرده و قوّت پيدا مى‌‏كند تا به تدريج احساسهاى ديگر مانند قوه باصره و سامعه پيدا مى‌‏شود و به تدريج سير را ادامه داده تا به قوه خياليه ضعيفى مى‌‏رسد. ♦️لذا طفل در اول، قوه خياليه ندارد، بعد كه قوه خيال توليد مى‏‌شود به يك درجه ضعفى است كه مى‌‏بينى در خواب، خيال ديگرى كه غير پستان باشد ندارد. لذا بعد از چند روزى كه مى‌‏گذرد مى‌‏بينى مثل اينكه در خواب پستان مى‏‌مكد، دهنش را حركت مى‌‏دهد. ♦️... و الحاصل: وقتى معتدل‏ترين اجسام، يعنى مغز در جنين پيدا مى‏‌شود اين، آخرين درجه جسم و عرشِ جسم است و وقتى مغز حركت مى‌‏كند، اول مرتبه احساس توليد مى‌‏شود. چون جسم بجوهره به واسطه حركت به حس لمس منقلب مى‏‌شود و چون اين حس به جسم نزديك است و آخرين مرتبه جسم، اولين مرتبه حس است لذا حالّ در جسم است و به تدريج حركت كرده و مشاعر و احساسات ديگر پيدا مى‏‌شود و قوه خياليه به وجود مى‌‏آيد. ♦️بعد كه اين حس رو به ترقى گذاشت به آخرين مرتبه عالم طبيعت مى‏‌رسد كه اول مرتبه تجرد است. و به تدريج اين قوا كه تكميل مى‌‏شوند و رو به عالم غيب مى‏‌گذارند وحدتى به دنبال اينها حاصل مى‏‌آيد كه نفس است. 📚تقریرات فلسفه ج3 ص74 @almorsalaat