بسم الله الرحمن الرحیم ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ ای سوره ی کوثر رقیه خورشید مطهر رقیه ای نیزه نشین کوفه تا شام ای سایه ی بر سر رقیه یکبار سر تو از سر نی افتاد برابر رقیه مانند محاسن تو بابا خاکی شده معجر رقیه گردیده کبوده تازیانه سرتاسر پیکر رقیه غارت شده مثل گوشواره خلخال و گل سر رقیه ◾️◾️◾️◾️◾️ ای گرمی آشیانه ی من مهمان شده ای ، به خانه ی من امشب تو بجای نیزه و تشت بگذار قدم به شانه ی من بگذار برای تو بماند این خنده ی بی بهانه ی من یک لحظه ببین چه کرده سیلی با صورت کودکانه ی من چندیست نوازشی نکردی بر گیسوی دخترانه ی من چون مادر بی نشانه گشته این پیکر پر نشانه ی من ◾️◾️◾️◾️◾️ رنگ رخ دخترت پریده از بس روی خارها دویده از دست هجوم تازیانه جانم بروی لبم رسیده هر بار که میزدم صدایت میخورد به صورتم کشیده چون ابر بهار گریه کرده احوال مرا هر که شنیده آشفتگی سرت به من گفت گیسوی تو را کسی کشیده انگار که بوده خنجرش کند این گونه که حنجرت بریده ◾️◾️◾️◾️◾️ ما را به غمت دچار کردند هم دشمنی آشکار کردند بر ناقه ی بی جهاز و محمل طفلان تو را سوار کردند هم سنگ زدند بر سر ما هم اینکه لگد نثار کردند خوشحالی و رقص و پایکوبی با نیزه و نیزه دار کردند هی سنگ زدند بر سر تو به کار خود افتخار کردند بابا بنگر که زجر و سیلی با صورت من چکار کردند ◾️◾️◾️◾️◾️ یک شهر بلای جانمان شد عمر همه غنچه ها خزان شد آن خیمه ی سبز کربلامان غارت ز هجوم این و آن شد پیراهن کهنه ی تو بابا بازیچه ی دست دشمنان شد عمامه که سهم آن یکی شد خاتم که نصیب ساربان شد پاداش سر تو را بریدن تقدیم به شمر بد دهان شد آخر سر و صورتت کبود از تشت زر و چوب خیزران شد ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ کانال اشعار امیر قربانی فر: @amirghorbanifar_110 ◾️ التماس دعا ◾️ کپی با ذکر منبع جایز است