📝 | فلسفه اسلامی و چالش کارآمدی (2) 🖊 وقتی صحبت از کارآمدی در مورد مساله ای می‌شود لزوما سنجشی بین یک امر در مقیاس با هدف آن اتفاق می‌افتد. این سنجش یک بار در فلسفه اسلامی و نسبت آن با هدفی که خود مطرح می‌کند، سنجیده می‌شود. در این صورت کمتر کسی اعتقاد به این دارد که فلسفه اسلامی نسبت به توصیف واقعیت بما هو واقعیت ناکارآمد بوده و یا حداقل انکار کنندگان آن دلایل کافی ارایه نکرده اند و همچنان بحث حول آن جریان دارد. بار دیگر می‌توان به مساله کارآمدی فلسفه از هدف و انتظاراتی که ما نسبت به آن داشته ایم سنجش کرد، در این فضا منتقدین بر خلاف حالت قبل بسیار و دلایل زیادی ارائه کرده اند که مهم ترین دلیل آن ها فضای حاکم علوم انسانی است که بعد از سال ها خالی از نقش فلسفه *اسلامی* بوده و عملا امتدادی نیست و موافقین کارآمدی نیز برای توجیه پاسخگویی انتظارات در حوزه علوم انسانی به تکلف بسیاری افتاده اند. ✔️ از نظر نویسنده هر دو موافقین و مخالفین کارآمدی فلسفه در سنجش با انتظارات در حوزه علوم انسانی مسیر بحث را درست متوجه نشده اند. ابتدا باید مسائل فلسفه را خوب شناخت و حد انتظاری که آن مسائل برای خود قائل هستند را درک کرد. برای این شناخت بهتر است ابتدا به این سوال پاسخ دهیم: اگر با این انتظاراتی که در حوزه علوم انسانی وجود دارد، اولین فردی بودیم که دست به شناخت واقع و تفلسف میزدیم و بعد از ما نخبگانی نظامات و مسائل را ادامه می‌دادند و قرن ها میگذشت، مسائل فلسفه به همین صورت که در این عصر مطرح شده است، مطرح می‌شدند یا مساله و نظم و نظام دیگری داشتند؟ ↙️ بعد از تفکر حول این محور باید بررسی کرد که مسائل فلسفه با چه انتظار کارآیی نوشته شده اند؟ این سیر تفلسف چه انتظاری از فلسفه داشته اند و با چه مسائلی مواجه شده اند؟ اندیشه در حول این دو سوال می‌تواند محلی برای گفت و گوی نخبگانی ایجاد کند. ما نیز با استفاده از مطالب ارسالی شما حول این دو پرسش، درادامه به بررسی هر سوال می‌پردازیم. ادامه دارد... ✍ سید رضی 📮 نقد و نظر خود را با ما در میان بگذارید. ┈┈┈┈•✿•┈┈┈┈ 📨 اندیشگان؛ رسانه علوم انسانی-اسلامی در ایتا | ویراستی