💠اقسام چهارگانه توحید در بیان امیرالمؤمنین علیه السلام
🔰در روز جمل يك مرد اعرابى در حضور اميرالمؤمنين عليه السّلام به پاخاست و گفت:
يا أمِيرَالْمُومِنينَ أتَقُولُ: إنَّ اللهَ وَاحِدٌ؟ قَالَ: فَحَمَلَ النَّاسُ عَلَيهِ، قَالُوا: يا أعْرَابِى، أمَا تَرَى مَا فِيهِ أمِيرُالْمُومِنينَ مِن تَقَسُّمِ الْقَلْبِ؟ «اى اميرالمؤمنين، آيا مى فرماييد: خداوند يگانه است؟ راوى گفت: مردم بر او حمله كردند و گفتند: اى مرد عرب بيابانى آيا نمى بينى افكار مختلف و تأمّل و انديشه اى را كه دل اميرالمؤمنين را فرا گرفته است (و در اين گيرودار و هجوم هموم و غموم، اين چه جاى سؤال است)؟ فَقَالَ أمِيرُالْمُومِنينَ عليه السّلام: دَعُوهُ فَإنَّ الَّذِى يرِيدُهُ الأعْرَابِى هُوَ الَّذِى نُرِيدُهُ مِنَ الْقَوْمِ. «اميرالمؤمنين عليه السّلام گفت: او را به حال خود گذاريد، زيرا آنچه اين مرد عرب باديه نشين از ما مى خواهد، همان چيزى است كه ما از اين گروه (اصحاب جمل) مى خواهيم».
🔹ثُمَّ قَالَ: يا أعْرَابِى، إنَّ الْقَوْلَ فِى أنَ اللهَ وَاحِدٌ عَلَى أرْبَعَةِ أقْسَامٍ: فَوَجْهَانِ مِنْهَا لَا يجُوزَانِ عَلَى اللهِ عَزَّوَجَلَّ، وَ وَجْهَانِ يثْبُتَانِ فِيهِ.
فَأمَّا اللَّذَانِ لَا يجُوزَانِ عَلَيهِ، فَقَوْلُ الْقَائِلِ: وَاحِدٌ يقْصِدُ بِهِ بَابَ الأعْدَادِ. فَهَذَا مَا لَا يجُوزُ، لأنَّ مَا لَا ثَانِى لَهُ لَا يدْخُلُ فِى بَابِ الأعْدَادِ. أمَا تَرَى أنَّهُ كَفَرَ مَنْ قَالَ: ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ؟ وَ قَوْلُ الْقَائِلِ: هُوَ وَاحِدٌ مِنَ النَّاسِ، يرِيدُ بِهِ النَّوْعِ مِنَ الْجِنْسِ. فَهَذَا مَا لَا يجُوزُ عَلَيهِ، لأنَّهُ تَشْبِيهٌ، وَ جَلَّ رَبُّنَا عَن ذَلِكَ وَ تَعَالَى.
وَ أمَّا الْوَجْهَانِ اللَّذَانِ يثْبُتَانِ فِيهِ: فَقَوْلُ الْقَائِلِ: هُوَ وَاحِدٌ لَيسَ لَهُ فِى الأشْياءِ شِبْهٌ، كَذَلِكَ رَبُّنَا. وَ قَوْلُ الْقَائِلِ: إنَّهُ عَزَّوَجَلَّ أحَدِى الْمَعْنَى، يعْنِى بِهِ أَنَّهُ لَا ينْقَسِمُ فِى وُجُودٍ وَ لَا عَقْلٍ وَ لَا وَهْمٍ. كَذَلِكَ رَبُّنَا عَزَّ وَجَلَّ.
🔸«سپس آن حضرت گفت: اى اعرابى، اين گفتارى كه گفته مى شود: خداوند واحد است، چهار گونه است، دو قسم از آن بر خداوند عزّ و جلّ جايز نيست، و دو قسم از آن در خداوند ثابت است.
امّا آن دو وجهى كه جايز نيست بر او گفته شود، يكى گفتار گوينده اى است كه مى گويد: واحد، و از آن اراده كرده است واحدى را كه در باب اعداد از آن بحث مى شود. اين اطلاق بر خدا روا نيست، زيرا موجودى كه ثانى و دومى ندارد، در باب اعداد داخل نمى شود. آيا نمى نگرى كه آن كس كه گفت: ثالث ثلاثة (خداوند يكى از سه اصل است؛ أب و ابْن و رُوحُ القُدُس، و يا ذات و علم و حيات) كافر شده است؟ و همچنين گفتار گوينده اى است كه در واحد مى گويد: او يكى از مردم است، و مراد يك نوع از جنس مردم است . اين هم بر خداوند جايز نيست چون تشبيه است، و پروردگار از اين تشبيه بزرگ و برتر و بالاتر است.
و امّا دو وجهى كه بر خداوند ثابت است، يكى گفتار گوينده اى است كه مى گويد: او يكى است، در اشياء براى او شبيهى نيست. پروردگار ما اين طور است. و ديگرى گفتار گوينده اى است كه مى گويد: خداوند عزّ و جلّ أحدىّ المعنى است. يعنى انقسام وجودى خارجى، و انقسام عقلى، و انقسام وهمى پيدا نمى كند. اين طور است پروردگار عز و جل»
📚امام شناسى ؛ ج12 ؛ ص367
#اعتقادات
#فلسفه
🆔
@aqldin2
🌐
https://aqldin.blog.ir