امام که آماده رفتن به حسینیه جماران برای دیدار با مردم بودند فرزند خود حاج احمد آقا را که وسط حیاط منزل ایستاده بود صدا کردند و به او فرمودند: «احمد، احمد!» ولی حاج احمد آقا در داخل حیاط بود و صدای امام را نمی ‏شنید بنده او را از داخل ایوان صدا کردم و گفتم که امام شما را صدا می‌‏زنند حاج احمد آقا خدمت امام که رسیدند. آقا به او فرمودند: «این میزها را که گذاشته‏ اید، آقای چمران با پای زخمی که نمی‏ تواند از روی آنها رد شود. اینها را بردارید و راه را باز کنید.(بین اتاق امام و دری که به درون حسینیه باز می‌‏شد و از سطح زمین فاصله داشت میزهایی چوبی به هم چسبانیده بودند. این میزها تراس جلوی اتاق امام را یک راست به حسینیه متصل می‌‏کرد و حیاط کوچک منزل امام را نصف کرده عملاً عبور از سمتی به سمت دیگر را غیرممکن می‏نمود (مصاحبه مؤلف. منبع: برداشتهایی از سیره امام، جلد 2،ص204 ▪️t.me/artskermanshah ▪️eitaa.com/artkermanshah ▪️instagram.com/art.kermanshah.ir ▪️www.artkermanshah.ir