. ۳۶۸ یا اخا ای تو مرا یار بیا برگردیم لاله ی احمد مختار بیا برگردیم تو همه دلخوشی ام هستی و گردد بی تو آسمان بر سرم آوار بیا برگردیم به همان لحظه که بر سینه،زد آسیب لگد قسمت می دهم ای یار بیا برگردیم می رسد بوی جدایی به مشامم اینجا می شود جسم تو خونبار بیا برگردیم خیمه بر پا مکن اینجا، به دلم افتاده می دود طفل تو بر خار بیا برگردیم تا رسیدیم به این دشت شدم دلواپس بهر چشمان علمدار بیا برگردیم گر بمانیم در این دشت ز ضرب سیلی چشم دردانه شود تار بیا برگردیم بیم دارم که سر کودک ششماهه شود به سر نیزه گرفتار بیا برگردیم تا که با خنده نبردند عزیزان تو را به سر کوچه و بازار بیا برگردیم **** .