. السلام علیک یا صاحب الزمان علیه السلام تنها نه از امشب که از ، روز ازل مولا شدی مولای هر مولا و هم ، آقای هر آقا شدی گر چه پدر رفت و دگر ، تنهاتر از تنها شدی از امشب ای محبوب من ، پنهان و هم پیدا شدی تو کودکی بودی ولی ، مولای بی همتا شدی گاهی میان شهر و گاه ، آواره ی صحرا شدی با جلوه ی روی علی ، زیباتر از زیبا شدی ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ اکنون نه ، از عهد الست ، بودی مرا دلدار تو هستی چه جانانه طبیب ، بر هر دل بیمار تو ای اوج انسانیت و ، تاریخ را معمار تو هم لیلیِ مجنونیان ، هم یوسف بازار تو  ای بهترین دیدار تو ، ای بهترین گفتار تو ای دیده ی بیدار تو ، ای سرور و سالار تو از نور زیبای خدا ، خوش جلوه ای والا شدی ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ وجه خدای داوری ، بهر صفاتش مظهری ایمان و دین و باوری ، از ماسوا تو برتری بر اهل عالم سروری ، بر حق پرستان محوری دلدارها را دلبری ، از دلبران دل می بری نه مهر و ماه و اختری ، از مهر و مه زیباتری تو جمع هر پیغمبری ، هم فاطمه هم حیدری یاسین شدی طه شدی ، حیدر شدی زهرا شدی ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ ای کنز مخفی زمان ، در قلب ما گنجینه ای ای سرّ اَخفای خدا ، از نور او آیینه ای هم نو به نو می تابی و ، هم کنج دل دیرینه ای نور عیان در دیده و ، مهر نهان در سینه ای جمع صفات برتر و ، فارغ ز جور و کینه ای زیباترین نور ظهور ، در صبح یک آدینه ای مفهوم ناب انتظار ، در قلب و جان ما شدی ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ ای ذکر ناب دم به دم ، ای معدن جود و کرم ای نام خوبت چون حرم ، مکتوب در لوح و قلم ای اسم حق دور از عدم ، در عرش رحمن محترم ای سرنوشت ما رقم ، خورده به نامت هر قدم ای در عرب یا در عجم ، سرها به پایت گشته خم ای صاحب عدل و علَم  ، ای هادم ظلم و ستم در انتظار لحظه ها ، تو قبله ی دل ها شدی ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ ای دین ما دنیای ما ، امروز ما فردای ما مفهوم ما معنای ما ، ای عشق بی همتای ما یار دل شیدای ما ، بیداری و رؤیای ما ای دلبر یکتای ما ، ای در جنون لیلای ما دریای ما صحرای ما ، دنیای ما عقبای ما نجوای ما آوای ما ، آقای ما مولای ما ای که به قلب عاشقان ، چون محشر کبری شدی ⛤⛤⛤⛤⛤⛤⛤ آرام جان ای مهربان ، شیرین سخن شیرین زبان روح و روان سرو روان ، در آسمان ای کهکشان مهرت نهان حُبّت جنان ، ای جاودان نور جهان ای بیکران دامن کشان ، سویت روان هر کاروان ای بی خزان روح اذان ، ما را مران ای دل ستان ای بی نشان صاحب زمان ، بادا فدایت روح جان بر جسم بی جان جهان ، تو عشق روح افزا شدی .