⚫️التصوف بین الرفض والمشترکات تصوف در دو افراط گری ❓سؤال در کلیپی، شما از تصوف و از صوفی‌ها تعریف و تمجید می‌کنید و می‌گویید صوفی‌ها از اهل تسنن و چون سدی مقابل اموی‌ها و ناصبی‌ها و وهابی‌ها بودند. صوفی‌ها مهر اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را در دل داشتند و از اهل‌بیت (علیهم‌السلام) حمایت می‌کردند و با این کار، نگذاشتند مهر و محبت و حمایتی که اهل‌سنت نسبت به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) داشتند از‌بین برود. چرا صوفیه را مدح و از آن‌ها دفاع می‌کنید در حالی که انحراف آن‌ها روشن است و ائمه (علیهم‌السلام) نیز آن‌ها را افرادی منحرف می‌دانستند و حتی آن‌ها را لعن کرده‌اند؟! ⬇️ 🖊جواب 1. ما صوفیه را به‌صورت مطلق مدح و از هر جهت تأیید نکرده‌ایم. 2. غرض تفطن دادن به تفاوت صوفی‌ها با دیگر سنی‌ها و با اشعری‌ها و معتزلی‌ها و وهابی‌ها و حتی با اسماعیلی‌ها‌ست. 3. مقصود این است که صوفیه از‌نظر اعتقادات به شیعه بسیار نزدیک‌اند و می‌توان آن‌ها را، از حیث اعتقادات، در یکی از فرق شیعی، اعم از دوازده‌امامی یا شش‌امامی یا زیدیه یا واقفیه، مندرج کرد. 4. برخی مراجع شیعه با مراکز دینی اهل‌تسنن، مانند الازهر و...، گفت‌وگو کرده و رایزنی داشته‌اند. گفت‌و‌گو و رایزنی با اهل تصوف دربارۀ اهل‌بیت (علیهم‌السلام) و ترویج مکتب شیعه تأثیر بیش‌تری دارد. 5. ابهامی که برای برخی عزیزان دلسوز پیش آمده‌است به دلیل تقطیع سخنرانی است. چون فقط بخشی از سخنرانی را شنیده‌اند، دچار ابهام شده و گمان کرده‌اند ما در پی تأیید صوفیه هستیم. لطفاً عزیزان کل سخنرانی را گوش دهند که اگر کل سخنرانی شنیده شود، همۀ ابهامات رفع می‌شود. 6. هر‌چند کلیپ یاد‌شده بخشی از سخنرانی است و قبل و بعد سخنرانی تقطیع شده‌است، در همان کلیپ، قرائن و شواهدی وجود دارد که مقصود را روشن می‌کند. با این همه، لطفاً کل سخنرانی را گوش دهید. 7. ما در این سخنرانی نسبت به کار‌های مجمع تقریب انتقاد و برای مسئولین محترم مجمع پیشنهادی داشتیم. سخن ما این بود که صوفی‌ها، و نه دراویش، به‌لحاظ فکری به شیعه نزدیک‌تر‌ند و گفت‌و‌گو با آن‌ها نسبت به گفت‌و‌گو با دیگر فرقه‌های اهل‌سنت تأثیر بیش‌تری دارد و زود‌تر و بهتر به نتیجه می‌رسد. گفت‌و‌گو با آن‌ها نسبت به گفت‌و‌گو با وهابی‌ها یا نسبت به گفت‌و‌گو با اخوان المسلمین یا نسبت به گفت‌و‌گو با الازهر و... بهتر است. 8. این مدحی نسبی است، نه مطلق و همه‌جانبه. این مدح نسبی نیز دربارۀ صوفی‌ها‌ست، نه دراویش (بین صوفیۀ فکری و دراویش تفاوت وجود دارد). 9. ما در این‌گونه سخن گفتن و بین فرقه‌ها و مذاهب تفاوت قائل شدن به فرمایش حضرت امیر‌المؤمنین (علیه‌السلام) اقتدا کرده‌ایم. امیر‌المؤمنین، حضرت علی (علیه‌السلام)، می‌فرماید خوارج همانند امویان نیستند، هر‌چند هر‌دو اهل باطل‌اند. خوارج و بنی‌امیه باطل‌اند، ولی امویان در باطل شدید‌تر‌ند: «لا تُقاتِلوا (تَقْتُلوا) الخَوارِجَ بَعدي ؛ فلَيس مَن طَلبَ الحقَّ فأخْطَأهُ، كَمَن طَلبَ الباطِلَ فأدْرَكَهُ؛ بعد از من، با خوارج نجنگيد و آن‌ها را نكُشيد، زيرا كسى كه طالب حق باشد، ولی به آن نرسد، مانند كسى نيست كه جوياى باطل باشد و به آن برسد (نهج‌البلاغه، خطبۀ شصت و یک)». 10. حضرت علی (علیه‌السلام) بین فرقه‌های مختلف باطل تفاوت قائل شدند، زیرا همان‌طوری که حق دارای مراتب و درجات است، باطل نیز دارای درکات و هلکات است و نباید همۀ اهل باطل را یک‌کاسه کرد و در‌بارۀ همۀ آن‌ها حکم واحد داشت. باید بین اهل باطل تفاوت گذاشت و شدت و ضعف باطل بودن را در نظر گرفت. 11. بسیاری از علمای بزرگ ما بین صوفیۀ فکری با دراویش تفاوت قائل بودند، همان‌طوری که علمای اهل‌سنت نیز با هم فرق دارند. برای مثال، زمخشری و حسکانی و قندوزی و شبلنجی وده‌ها عالم سنی و صوفی دیگر به فضائل اهل‌بیت (علیهم‌السلام) اذعان دارند و به فضائل اهل‌بیت (علیهم‌السلام) اقرار کرده‌اند به‌طوری که کتاب‌های آن‌ها همواره مورد‌استشهاد علمای امامیه بوده است. 12. مثال دیگر تولد حضرت امام زمان (عج‌الله‌فرجه‌الشریف) است. پنجاه نفر از علمای بزرگ صوفی و سنی در قرن چهارم و پنجم به تولد حضرت ولی‌عصر (عج‌الله‌فرجه‌الشریف) اقرار کرده و این واقعه را از حضرت امام حسن عسکری گزارش کرده‌اند. اگر شمار علمایی از صوفیه و اهل‌سنت را که تولد حضرت را پذیرفته و نقل کرده‌اند تا قرن یازدهم در نظر بگیریم، به دویست و پنجاه عالم بزرگ و سر‌آمد دوران می‌رسیم که مورد‌قبول اهل‌سنت‌اند (این موارد در کتاب «متاهات فی مدینة الضباب» چاپ شده‌است.) همۀ این‌ها نشان‌گر این است که صوفیه دارای نظام فکری بوده‌است. 13. باید بین تصوف اندیشه و دراویش تفاوت قائل شد. بسیاری از بزرگان مذاهب اربعۀ اهل‌سنت از بزرگان صوفیۀ اندیشه و محب اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بوده و دل در گرو آن ذوات قدسی (علیهم‌السلام) داشته‌اند.