(قسمت دوم): 💥وقتی همراه همسرم برای طواف خانه خدا رفتیم، چون من حال و هوایی داشتم که زیاد حواسم به تعداد دور زدن ها نبود، لذا به خانمم گفتم شما با تسبیح هفت مرتبه طواف را حساب کن و وقتی هفت بار شد من را خبر کن و با دست به من بزن تا از دور خارج شویم. همینطور مشغول طواف بودیم که ناگهان عربی تصادفی به من زد و من فکر کردم خانمم با دست به من اشاره کرده که هفت دور تمام شده در حالی که دور هفتم نشده بود، لذا برگشتم به خانمم گفتم هنوز که هفت بار تمام نشده، خانمم گفت من نبودم. ✨💫✨ ناگهان در همین حال سید بسیار زیبایی را دیدم، قبای بلند به تن پوشیده بود و عمامه مشکی بر سر نهاده بود با قدی بلند و گردنی زیبا و کشیده و چهره ای ملکوتی و دلنشین، آقا رو به من کرده و با من چند کلمه ای صحبت نمودند. من آن موقع محو جمال و کمال آقا بودم و به چیز دیگر توجه نداشتم. چند لحظه با آقا مشغول طواف بودیم، شخصی حواس من را پرت کرد،تا سرم را برگرداندم دیگر آقا را ندیدم! ✨💫✨ یک لحظه به خود آمدم که خدایا این سید بزرگوار که بود؟ آنگاه متوجه شدم و به دلم یقین شد که او همان کهف حصین و نور مبین و کشتی نجات انسانها حضرت حجة بن الحسن علیه السلام بوده و من به لطف خدا توفیق تشرف به محضر او را پیدا کرده ام. 📗ملاقات با امام زمان در عصر حاضر ص ۱۳۷ 🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄  أین صاحِبُــنا؟! ╔═🍃══════════╗ @ayna_sahebona110 ╚══════════🍃═╝