#احسن_القصص
#تشرفات (قسمت دوم)
#امام_زمان
💥وقتی داخل زمینهای مسجد فعلی رفتم دیدم سیدی بسیار زیبارو و سفیدرو، تقریبا ۲۵ یا ۲۷ ساله، ابروهایش کشیده، دندانهایش سفید که این وسطش باز بود، پیشانیش بلند، با لباس سفید و عبای نازک و تعلین زرد و عمامه سبز و با نیزه ای بلند زمین را خط کشی می نماید.
(آقای عسکری در حالی که از این سخنان خود ناراحت و پشیمان بود و عذرخواهی می کرد و می گفت: من ایشان را نمی شناختم، چه می دانستم وجود مقدس امام عصر ارواحنا فداه هستند) ادامه می دهد:
✨💫✨
✨ با خودم گفتم: اول صبح آمده است اینجا جلو جاده، دوست و دشمن می آیند رد می شوند نیزه دستش گرفته، در دل خطاب به او گفتم: عمو زمان توپ و تانک و اتم است، نیزه را آورده ای چه کنی؟! برو دَرست را بخوان. رفتم برای قضای حاجت نشستم، صدا زد: آقای عسکری آنجا ننشین اینجا را من خط کشیده ام مسجد است.من متوجه نشدم که از کجا مرا می شناسد مانند بچه ای که از یزرگتر اطاعت می کند گفتم چشم و بلند شدم. فرمود: برو پشت آن بلندی. رفتم آنجا به خودم گفتم: سر سوال را با او باز کنم بگویم: آقا جان، سیّد، فرزند پیغمبر، برو درست را بخوان.
🔺ادامه دارد.
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
أین صاحِبُــنا؟!
╔═🍃══════════╗
@ayna_sahebona110
╚══════════🍃═╝