شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
#بخش_سوم مرتضی تازه ۱۹ ساله شده بود. سه تا برادر از خودش بزرگتر داشت ، همگی ازدواج کرده بودند و بچ
مرتضی که با این حرف ها عصبانی شده بود با توپ پر رفت خونه و این قدر التماس و دعوا و خواهش و... از پدر و مادرش کرد تا حاج خانم رو راضی کرد برای خواستگاری بیاد . یه شب مازاده با خواهر و برادر هاش هماهنگ کرد که برای مراسم خواستگاری بیان خونه ی پدری ، که هم تکلیف نگهداری پدر مشخص بشه هم تکلیف ازدواج مازاده . خواهر و برادرها همه از اینکه مازاده میخواست شوهر کنه خیلی خوشحال بودند و بهش امید دادند که اصلا نگران بابا نباشه ، تا حالا هم خیلی لطف کرده که از پدر نگهداری کرده و خودشون از این به بعد نوبتی کنار پدر هستند و هیچ جای نگرانی وجود نداره .. با این حرف خیلی دلگرم شد . با آمدن مرتضی و خانواده اش دلشوره ی عجیبی داشت . حاج خانوم با اینکه راضی نبود و قبلا مخالفت خودش رو با این ازدواج مطرح کرده بود ولی وقتی اومدند اصلا حرفی از نارضایتی نزدند یا بی احترامی نکردند و برخورد خیلی خوبی داشتند . همه جوره پشت پسرشون بودند و حمایت کامل از پسرشون داشتند . مازاده فقط به مرتضی گفت خیلی دوست دارم که باهم از پدرم نگهداری کنیم .. مرتضی گفت عمو لبویی مثل بابامه من مشکلی ندارم ولی ... ولی برای زندگی مشترک باید بریم طبقه سوم خونه پدرم زندگی کنیم این قانون زندگیه ما بوده برادرهام هرکدوم اول زندگی چند سال طبقه بالا زندگی کردند و بعد مستقل شدند . نه من مشکلی با مستقل زندگی کردن ندارم فقط دوری از پدرم برام مهمه خیلی به خونه ی بابات نزدیکه و میتونی هر روز بهش سر بزنی . اگه تو خونه خودش باشه راحت تره . بهت قول میدم هر روز پیشش باشی و اصلا دوری تو احساس نکنه . قول داد که در کنار پدرش باشه ، با قول مرتضی مازاده خیالش از بابت پدر راحت شد. پدر مازاده خیلی خوشحال بود . قرار شده بود جهیزیه را کامل کند و بعد از عید عقد و عروسی را باهم برگزار کنند ... برادرهای مازاده تمام جهیزیه را کامل خریدند که خواهرشون هیچ کمبودی نداشته باشه و با سربلندی به خونه مرتضی بره . توی این چند وقت هم یه دستی به سر و روی خونه کشیدند و جهیزیه ی مازاده رو بالای خانه حاج خانم چیدند . حاج خانم وقتی دید یه سری وسایلی که برای زندگیه اولیه که در شان خانوادشون بوده و داخل جهیزیه نیست ، بدون هیچ منتی برایشان مهیا کرد تا جلوی فامیل و بقیه عروس ها کمبودی نباشه و اصلا به روی مازاده نیاورد و به عنوان هدیه خرید وسایل رو مطرح کرد ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ••-••-••-••-••-••-••-•• ~JOIN↴🌸{ @azsargozashteha} ••-••-••-••-••-••-••-••