🍂
#نکات_تاریخی_جنگ
🔻
روزنوشتهای سردار سیاف زاده ۱۱
سعید علامیان
🔸
عملیات غیوراصلی
به محمود[مراداسکندری] گفتم ادامه نده برگردیم ولی محمود رفت بالا و پشت فرمان قرار گرفت. یکباره یک خمپاره روی مهمات خورد و ماشین شعلهور شد. دیگر از او خبری نشد. بعد از عقب نشینی عراقیها به سمت ماشین رفتیم. جسد محمود سوخته و جمع شده داخل ماشین بود. یک جفت کفش تکواندو مشکی به صورت نیم سوخته پایش بود؛ جنازه اش را به اهواز منتقل کردیم.
فردای آن روز به علی شمخانی خبر رسید که عراقی ها از تنگه چزابه خارج شدهاند و قصد دارند بار دیگر حمله خود را سازماندهی کند.
او[علی شمخانی] به احمد پیغام فرستاد که با نیروهایش به شهر بستان بروند و مانع پیشروی دشمن به بستان، سوسنگرد، حمیدیه و اهواز شوند.
.
با نیروهای عملیات اهواز حرکت کردیم؛ حدود هشتاد نفر بودیم وارد بستان شدیم. بهترین جایی که میتوانستیم مستقر شویم مسجد بستان بود. مردم از اهواز امکانات میآوردند و به خط مقدم و به مسجد تحویل میدادند...
ادامه دارد
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#نکات_تاریخی_جنگ
#شهید_سیاف
کانال خاطرات رزمندگان دفاع مقدس
@defae_moghadas
🇮🇷
به
#کانال_بنیاد4خردادبپیوندید
مارابهدیگرانمعرفیکنید:
ایتا:
https://eitaa.com/b_4khordad
سروش:
http://splus.ir/b_4khordad
روبیکا:
https://rubika.ir/b_4khordad
بله:
http://ble.ir/b_4khordad
سایت:
http://www.b4khordad.com