قسمت چهاردهم 👧🏼مامان داداشی داره قابلمه های آشپزخانه رو میاره.😏 🧕🏻اشکال نداره، دم دستی ها رو بزار بیاره بازی کنه. 🧑🏻‍🎓مامان! 🧕🏻جانم.! 🧑🏻‍🎓خونه سازی هارو بیارم؟ 👩🏻‍🎓وای مامان بگو نه، همشو میریزن. 🧕🏻خب مامان جون میخوان بازی کنن. 👧🏼مامان میشه خاله بازی های بالای کمد و بدی؟ 👨🏻‍🎓بچه‌ها بیاید مغازه بازی، هرکی یه گوشه مغازه درست کنیم جنسامون بفروشیم. 🧕🏻بچه‌ ها بازی کنید هرچی آوردید، بعدش جمع کنید ها. نشه زمین مین ها، پراز تله های انفجاری دیگه نشه راه رفت.🥴 👩🏻‍🎓مامان، شما ناراحت نمیشی بچه‌ها وسایل آشپزخانه رو برای بازی میارن؟😳 دوست نداری همیشه قابلمه ها نو باشن؟😏 شما ک میگی تو قابلمه خراب غذا خوب نمیشه.🤨 آخه شما که لباسهاتونو و وسایل خودتو خیلی سالم نگه میداری.😐 حتی اون چندتا اسباب بازی بچه گیهاتونو خیلی نو بودند دادی ما بازی کردیم خراب شدند🙄 🧕🏻زینب جونم ی نفس بکش ماشاءالله پشت هم مثل رگبار بهار میگی. منم دوست دارم وسایلم همیشه سالم وخوشگل باشن، خواستم غذا درست کنم قابلمه اش سالم باشه بعدهم ک مهمون بیاد همه ی ظرفهامون شکسته وخراب وخیلی ناجور نباشه، ولی اونهاییکه داداشی میاره دم دستی هستند ودیر خراب میشن. اگرهم نباشن طوری نیست. اون وسایلی ک لازم داریم وگذاشتم جاییکه داداش نتونه بیاره. چندوقت دیگه ان‌شاءالله بزرگ تر میشه متوجه میشه اینها وسایل خونه هستند نه بازی. مثل خود شما... 👩🏻‍🎓منم اینجوری بودم؟ 🧕🏻بله،خیلی هم بیشتر. میخوام یچیز شگفت انگیز بهت نشون بدم، دوستداری؟ 👩🏻‍🎓شگفت انگیز! چی میتونه باشه؟ 🧕🏻یه دفتر 👩🏻‍🎓دفتر که شگفت انگیز نیست. 🧕🏻این دفتر با بقیه ی دفترها فرق داره. 👩🏻‍🎓چه فرقی؟ 🧕🏻توش داستان زندگی مون نوشته شده. 👩🏻‍🎓کی اونو نوشته؟ آهان حتماً شما؟ دیدم گاهی وقت ها یچیزی می نویسید اما تا حالا نذاشتید ما بخونیم. 🧕🏻اون‌موقع حس نمیکردم ک انقدر بزرگ و خانم شده باشی، البته الانم فقط یقسمت هاییشو میشه بخونی. بقیه اش ان‌شاءالله وقتی بزرگ تر شدی. 👩🏻‍🎓مامان دلم آب شد بیابده دیگه دفترو... 🧕🏻بیا بریم توی اتاق... خب حالا چشمهاتو ببند تا من دفتر مو بیارم.. 👩🏻‍🎓چقدر باحال مثل فیلم ها😎. چشمهامو بستم 🧕🏻بله، کجاشو دیدی؟ چشمهاتو باز کن، فعلا این چندصفحه رو بخون مطمئنم حواست هست ک این دفتر امانت پیشت... @ba_fereshteha