#زندگینامه
سیری در زندگی سالک و عارف بالله،مرحوم شیخ محمّدجواد انصاری همدانی
#شیخ_محمّد_جواد_انصاری
📎
قسمتدوم
در عالم رؤیا یک حوض بسیار بزرگ با رنگهای مختلفی دیدم. که دور آن حوض پر از کاسههای بزرگی بود که بر آنها اسماءِ خداوند و از جمله این آیه شریفه:
"
ذلِکَ فَضلُ اللهِ یُؤتيهِ مَن یَّشاءَ" نوشته شده بود. وقتی من به نزدیکِ آن حوض رسیدم، جامی لبریز از آب حوض کرده و به من نوشاندند.
که از خواب پریدم و تحوّلی عظیم در خود احساس کردم. و آنچنان جذباتِ عالمِ عَلوی و نسیم نفَحاتِ قدسیّهی الهی، بر قلب من نواخته شده بود، که قرار را از من رُبود، وجود خود را شعلهای از آتش دیدم، از آن ببعد به این طرف و آن طرف زیاد مراجعه کردم که شاید دستم به ولیّ کاملی برسد، و از وی بهرهگیری نمایم.
در آن زمان، ولیّ اِلهی، آیتالله العظمی شیخ میرزا جواد ملکی تبریزی رحلت کرده بودند. و هرچه نزد شاگردانش رجوع میکردم عطشِ من فرو نمینشست.
تا اینکه خود را تنها و بیچاره و مضطر دیدم سر به بیابانها و کوههای اطراف قم گذاشتم. صبحها میرفتم و عصرها برمیگشتم تا اینکه پس از چهل الی پنجاه روز، تضرّع و توسّل زیاد به ساحت مقدّس معصومین علیهم السلام وقتی اضطرار و بیچارگیم به حدّ اوجِ خود رسید. و یکسره خواب و خوراک را از من ربود.
ناگهان پردهها از جلوی چشم من برداشته شد و نسیم جانبخش رحمت از حریم قدس الهی وزیدن گرفت. و لُطف الهی شامل حالم گردید. و مقصد خود را در وجود مقدّسِ خاتمالأنبیاء، حضرت محمّد صلی الله علیه و آله یافتم.
و متوجه شدم در این زمینه، وجود خاتمالأنبیاء، دستگیری مینماید. از آن زمان ببعد مرتباً به ساحت مقدّس آن حضرت متوسل میشدم و از حضرت بهرهگیری فراوان مینمودم.
این آغاز حرکت آیت الله انصاری همدانی (قدسسرّه) بود. که از همان ابتدا، به خود حقایق وصل شد. در اصطلاح به این گونه عرفا
#مجذوب_سالک میگویند.
در ابتدای مسیر تنها برای مدتی کوتاه از بعضی اولیاء وارسته استفاده برده که یکی از آنها همان انسان وارستهای بود که آتش اولیه را به قلب ایشان افکند.
بعدها با انسانِ وارستهای دیگر به نام حاج ملّا آقاجان زنجانی، معروف به مجنون که بعدها به عتیق معروف شدند برخورد میکند.
آن انسان وارسته که در زنجان، ایشان را ملاقات میکند خطاب به آیت الله انصاری (قدسسرّه) میفرماید:
ادامه دارد...👋
برگرفته از کتاب
#در_کوی_بینشانها
👀 کلبه عشاق 🛖
https://eitaa.com/babarokn