|⇦•نیزه میرفت و برمی گشت .. تقدیم به دلهایِ جامانده از کنگره عظیم پیاده روی اربعین به نفس کربلایی نریمان پناهی•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ نیزه میرفت و برمی گشت چشماش باز و بسته میشد هرکس تویِ مقتل اومد آنقدر میزد خسته میشد .. زود راحتش کنید رو تنش پا نذارید کمتر اذیتش کنید پیراهنش رو نه میدونید کیه میخواید هتک حرمتش کنید؟ لب هاش مثلِ چوبِ خشکِ تشنه است دائم میره از حال خواهر رویِ تل ایستاده مادر میره تویِ گودال آتیش به ما نزن اینقده پنجه رو خاکِ کربلا نزن رو سینه اومدن زیر دستُ پاهاشون اینقدر دستُ پا نزن دق میکنم حسین دست و پا هم میزنی زهرا رو صدا نزن زود راحتش کنید رو تنش پا نذارید کمتر اذیتش کنید آی نامسلمونا! باید اول بُکشید بعداً غارتش کنید ↫ ﴿بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه﴾ ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدون ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. •┄┅══༻○༺══┅┄• ✅ وب سایت↶ www.babolharam.net ↜سروش↶ http://sapp.ir/babolharam_net ↜ایتا↶ https://eitaa.com/babolharam_net ↜تلگرام↶ https://t.me/babolharam_net ↜اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net