﷽
▪️
نامهای به فردای پسرکم به بهانۀ زادروزش.
موضوع: عقل و عشق!
🔻پسرکم سلام؛
پیش از تو به این میاندیشیدم که یک زندگیِ چهلساله برایم کافیست. ولی اینک دوست دارم دست کم تا بیست سالگیات زنده بمانم. هرچند اعتبار و ثباتی در عالم نیست و نمیدانم طلوع فردا را خواهم دید یا نه. پس بهتر است حداقل در واژهها زنده بمانم و هر واژه قاصدکی باشد برای رساندن امروز من به فردای تو.
🔻البته این، بدین معنای نیست که تو ملزم به زیستن این کلماتی؛ نه! این واژهها برای انتخاب تواند، یا نادیدهگرفتنشان و یا حتی سوزاندنشان! اینها تجارب زیسته و آرزوهای نازیستهٔ پدر و مادریاند که تو را بیاجازه به جهانی تندخو و آتشین مزاج فراخواندهاند و فطرت بقا طلبشان میل دارد در تو تداوم یابد. اما نمیتوانم مجبورت کنم، اساسا نمیدانم این نسخه من دردی از تو دوا خواهد کرد یا نه؟! بیمناکم از این که مبادا واژههای واژگون و تجارب خاطرهگونم تیغی باشند برای بریدن بالهایت، آخر میدانی که، پدرها و مادرها بالهای فرزندانشان را میبرند و پرهایشان را میسوزانند و اسم آن را تربیت میگذارند!
🔻شاید کار درست فقط این باشد که محیط را گرم و آرام نگه داریم تا بذر فطرتِ خداجویت خودبهخود رشد کند؛ نمیدانم! من که میگویم راه خودت را برو، اما چگونه؟ داستان آن مرد کور و آن مرد فلج را شنیدهای که باهم در جنگلی زندگی میکردند؟ روزی جنگل آتش گرفت و هر دو سراسیمه و آسیمه سر منتظر مرگ ماندند، اما به یکباره فکری به ذهنشان رسید. مرد فلج که چشمان بینایی داشت بر شانۀ مرد کور سوار شد. یکی با چشمهایش میدید و دیگری با پاهایش میدوید، نهایتا هر دو به ساحل سلامت رسیدند.
🔻میدانی پسرکم؟ در آتشباران زندگی باید همینگونه بود. عشق فلج شده به دست جامعه را بر شانهٔ عقلِ کور سوار کن؛ بگذار عشق دورنما را ببیند و عقل راه برود. عقل، عجوزی کور است که با عصایش دنبال حقیقتی روشن در جهانی تاریک میگردد؛ پس نمیتواند حقیقت را واضح ببیند اما پاهایی دارد که برای راه رفتن در جامعه مناسب است؛ ابزاری به دردبخور است. از طرفی عشقِروشنبین، قادر به حرکت در جامعه نیست، فلجاش کردهاند.
🔺پسرکم
اگر بتوانی چنین تعادلی بیافرینی، شاید به ساحل برسی و گرنه ممکن است تا همیشه یکجای کار بلنگد .. نمیخواهم قاطعانه حکم دهم، اما دست کم برای من اینگونه بوده است. شاید اگر تمام جوانیات صرف ایجاد چنین تعادلی شود، هدر نرفته است!
✍️
#علی_خسروی|👇
┏━━━ °•🖌•°━━━┓
@bahr_dar_koze
┗━━━ °•🖌•°━━━