وقت لقمان است ..
(به بهانۀ لیلةالرغائب، شب رغبت و اشتیاق)
خداوند نه رازی است عقلستيز؛ كه نازنينی است عشقپسند، و این عشق و ناز در سفرۀ نیایشهای شبانه و ادعیههای صعود دهنده، چیده شدهاند.
همانها که پیش از آنكه ابزار زندگی باشند، ابزار بندگیاند و بيش از آنكه خواهش تن را ادا كنند، حاجت دل را روا میدارند و برتر از آنكه سفرۀ نان را فراخی بخشند، گوهر جان را فربهی میدهند.
«دعاهایی» كه از پیشوایان پاکیزۀ دين، خصوصاً صحیفۀ سجادیه رسيده است، از طرفی آدمی را میشكند و میكُشد؛ و از طرف ديگر او را بَرمیكِشد. آنها فقط صحنۀ «خواندن» خداوند نيستند، كه عرصۀ «شناختن» او هم هستند. در اين مكالمه و مخاطبه است كه هم انس حاصل میشود و هم شناخت. هم پالايش روح میشود و هم تقويت ايمان. هم دل خرسند میگردد و هم خِرد.
بیشک كسالت و عدم رغبت به «دعا» و «نماز» و عشق و ناز و در یک کلمه محرومیت از آستان جانان، جز در اثر تيرگی دل و گناه آدمی نیست.
مولوی در مثنوی، وقتی چشمۀ جوشان ذوقش فروكش میكند، میگويد: « گويا كاری كردهام كه نبايد میكردم؛ لقمهای خوردهام كه نبايد میخوردم؛ و برای لقمهای، حكمت لقمانی گرو برداشته شده است:
بهـر لقمه گشتـه لقمـانی گِــرو
وقت لقمان است ای لقمه برو
گناه، هم نافرمانی است و هم بیوفائی و جفاكاری؛ از يک وجه صدمه زدن به خويشتن و خراشيدن روی روح و در ديگر وجه، مستحق عذاب است. گناه، بيگانهای است كه در ضمير الهی ما وارد شده و ما با «توبه»، اين بيگانه را كه جهاز آسمانی ما را به هم ریخته از خود دور میكنيم.
آدمی است و برق عصیان و امکان خطا، آدمی است و وحشت زندگی در دنیا، آدمی است و تَنَبُّههای موقتی و اوقات خوش [چون همین شب لیلة الرغائب] که بايد غنيمت شمرد و در خلوتگه خاص بنشیند و غم دنیا فرو گذارد و کفگیر پالایش به ته دیگ وجود خود بزند که به قول خواجه:
جائی كه برق عصيان، بر آدم صفی زد
ما را چگـونه زيبـد، دعـوی بیگناهی؟!
پس رفیق، امشب را غنیمت شمار لحظه، و بنشین با کوبۀ دعا، بر در آن معشوق محتشم بکوب که ..
گفت پيغمبر كه چون كوبی دری
عاقبـت زآن در بـرون آيـد سـری
#اَین_الرجبیون
#طوبی_للذاکرین
#لیلة_الرغائب
✍️
#علی_خسروی| 👇
╭───
│ ➺
@bahr_dar_koze
╰──────────