میل به سبزه و چمن ما انسان‌ها خاطرۀ بهشت را در سرشت خویش داریم؛ پنجره‌ای که خداوند در افق جان ما گشوده است. میل انسان به سبزه، چمن، آب روان و درختانی که تا آسمان سرکشیده‌اند، و از زبان خاک می‌گویند راز! نشانی از همان گرایش به بهشت است. مولوی می‌گوید، گرایش ما به آواز و آهنگ خوش نیز، همان که غزالی در احیاء العلوم در فنّ سماع گفت: «اگر موسیقی به انسان حالت ارتقاء و نشاط و بسط روحی بدهد، استماعش واجب است!» ریشه در خاطرات بهشتی ما دارد و ما وقتی در بهشت بودیم این آواها و الحان را شنیده‌ایم. آن خاطره بهشتی همچنان در ما زنده و تر و تازه است: نغمه ناقوس و آواز دهل چیزکی ماند بدان ناقور کل بانگ گردش‌های چرخ ست این که خلق می‌‌سرایندش به طنبور و به حلق ما همه ابنای آدم بوده‌ایم در بهشت، این لحن‌ها بشنوده‌ایم گرچه بر ما ریخت آب و گل شکی یادمان آمد از آنها چیزکی خاطرۀ بهشت، چمن، سبزه و طبیعت، خاطرۀ بهشتِ موسیقی و آن پنجره‌ای که خداوند در افق روح ما گشود، مگر می‌شود آن را با کلمات وصف، یا با یک روز، گردش در طبیعت لمس کرد! و مگر می‌شود از آن اسرار جلال سخنی گفت، غیر از آن که دَم فرو بست و زمزمه کرد: گوش آن کس نـوشـد اسـرار جلال کو چو سوسن ده زبان افتاد و لال ✍️ | 👇 https://eitaa.com/joinchat/1114308842C98432b593e