3️⃣0️⃣6️⃣ قصه شب 💠 امیرمهربون، بچه‌های فقیر 🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا 💠 موضوع قصه: ازدیاد جمعیت و ویژگی‌های اخلاقی امیرکبیر 🔷 نزدیک ظهر که شد، صدای اذان از مسجد شهر بلند شد. میرزا که همیشه نمازش رو اول وقت می‌خوند، آماده شد تا وضو بگیره. همین‌موقع از بیرون کوچه صدای گریه و ناله کسی رو شنید. آقایی با لباس‌های پاره و کفش های کهنه داد می‌زد: وای خدایا! بدبخت شدم، بیچاره شدم، یکی به فریادم برسه، میرزا! بیا به دادم برس، حالا من جواب مادرش رو چی بدم؟ 📣📣 هرگونه انتقاد، پیشنهاد و یا کمک در تولید قصه بهتر را با آیدی @T_Child در میان بگذارید. ❇️ ادامه قصه در لینک زیر👇👇 https://btid.org/fa/news/276313 📎 📎 📎 🔰 معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه‌های علمیه @banketolidat