بسم الله الرحمن الرحیم «تاملی در ضرورت گفتگو» 🔹توحید تنها حقیقت عالم است که همه‌ی تعاملات و نظامات انسان و جامعه باید بر اساس آن تنظیم گردد و اگر بر این اساس تنظیم نشود، هیچ وقت نظمی در عالم روابط انسانی و جامعه محقق نخواهد شد. به عبارت دیگر انسان و جامعه باید در تمامی شئون خود به توحید و وحدانیت برسند تا هموار و همساز با باطن و ظاهر عالم گردند. از این رو همه‌ی تعاملات و نظامات، ابزار و حقایقی برای تربیت و سلوک توحیدی انسان و جامعه هستند. توحید یعنی سیر و حرکت از کثرت به سمت وحدت. و سالک به کسی گفته می‌شود که اراده‌ی چنین سیری کرده باشد. به انسان و جامعه‌ای که اراده‌ی سلوک دارد در ادبیات قرآنی قائم لله گفته می‌شود. انسان و جامعه هویتی شعوری و ارادی دارند که فهم عمیق چنین حقیقتی، باطل السحر هجوم شیاطین و نفس اماره است. با توجه به هویت شعوری و ارادی انسان و جامعه، تربیت آنان نباید منافاتی با هویت آنها داشته باشد. تربیت یعنی فراهم کردند زمینه اراده‌ی سیر متربی از طریق آگاهی بخشی. تربیت یعنی فراهم کردن بستر قیام لله متربی با معرفت افزایی و تبیین. و... متربی اراده و اختیار دارد پس بر خودش ولایت دارد و سالار خودش است. باید به ساخت او احترام گذاشت. باید به سالار بودن او اهمیت داد. 🔹تمام مطلوبیتهای اسلامی، مطلوبیت‌هایی هستند که در آن به ساخت متربی احترام گذاشته می‌شود. متربی باید بفهمد تا اراده کند. باید تعقل کند تا بجوشد و قیام کند. مطلوبیتی که منشا آن، حرکت آگاهانه و عاقلانه نباشد، اراده‌ی مستمر و بادوامی ندارد و بزودی ته می‌کشد. برای همین است که حق همیشه پیروز است و غلبه دارد. 🔹سیر توحیدی همانند توحید سریان و جریان دارد، ثابت بی‌آرام است. حرکت توحیدی متناسب با ساخت و فطرت انسان و جامعه است. از این رو اراده‌ای که منشا آن، تحمیل و تزویر و تقلید و توهم و تزیین باشد با قواعد و ساخت عالم صغیر و کبیر همخوانی ندارد و محکوم به نابودی است. میل به بقا در ساخت متربی نهادینه شده است او میل به کمال مطلق دارد پس باید به فهمی برسد تا عزمی طبق فطرتش صادر شود و قیام لله کند. به این خاطر است که تکریم انسان و جامعه یعنی احترام و ایمان داشتن به فهمیدن او، یعنی اعتقاد به سالاریت او. اسلام و شریعت به دنبال قیام لله انسان و جامعه است. لذا اندیشه و ذهن و فهم او برایش مهم است، تعلیم و تبیین برایش راهبردی است. بستر سازی برای رفع حجب فطرت برایش ضرورت دارد. ذهن و اندیشه جامعه آن قدر مهم است که نزاع حق و باطل بر سر آن است. آن قدر مهم است که باید برای فهمیدن و جوشیدن و قیام لله جامعه جهاد کرد، جهاد تبیین. باطل با پر کردن مفاهیم غلط در ذهن جامعه، اراده‌ی جامعه را به سمت سبک زندگی غلط و شجره خبیثه می‌کشاند و او را نسبت به حیات طیبه بی توفیق می‌کند در نتیجه فطرت حق طلب او محجوب می‌شود. انبیاء بدنبال تبیین بودند، در دل تبیین هم تعلیم و هم تزکیه وجود دارد. بدنبال بسترسازی برای دانایی جامعه بودند. اندیشه و ذهن جامعه عنصری حیاتی برای موفقیت در هدایت و اثاره عقول است. 🔹یکی از راه‌های موثر تبیین، گفتگو و کلام است. گفتگو کمک می‌کند تا دریافت شود چه چیزی نیاز به تبیین دارد. با گفتگو می‌توان از آنچه که در ذهن متربی است آگاه شد. گفتگو و کلام در جامعه و با جامعه در فهم مسئله و حل مسئله ضرورت دارد. گفتگو یعنی تکریم سالاریت متربی. گفتگو یک ابزار برای رصد و ویرایش ذهن متربی است. گفتگو برای شکوفایی فطرت لازم است. گفتگو سبب ظهور باطن و حد جامعه است. گفتگو ایجاد فهم جمعی و بافت فکری می‌کند. گفتگو منشأ تولید و خلق محتوا است. گفتگو تجلی ذهن جامعه و فرد است. اینکه گفتگو و کلام، فرهنگ یک جامعه شود آن جامعه به تحقق مردم سالاری نیل پیدا می‌کند. گفتگو در جامعه و با جامعه یک فرهنگ توحیدی و احترام به سنن عالم است. نهادینه شدن فرهنگ در جامعه سبب بازسازی ساختار تمدنی بر اساس آن فرهنگ می‌شود. معماری و شهرسازی و حتی بروکراسی اداری آن جامعه متفاوت می‌شود و... در یک جمله گفتگو مقدمه‌ و کلید تحقق خیرات زیادی است. حجه الاسلام مرتضی قربانی 🦋 @banooyeab