. «میم و نون‌های جدا شده از من» کتابی است که هجده داستان در دلش حمل می‌کند. داستان‌هایی که قصه اقشار مختلف جامعه را با زاویه نگاه نو بیان می‌کند. هر قصه موضوع متفاوتی برای تعریف کردن دارد. شخصیت‌های داستان دور از ذهن نیستند و در زندگی ما به‌ ازاء دارند برای من هر داستان یادآور یک فرد، خاطره یا حتی یک کتاب بود مثلا داستان سیزدهم کتاب مرا یاد تکثیر تأسف‌انگیز پدربزرگ انداخت سوژه و ایده‌های داستان را دوست داشتم. حتی پرداخت و روند بیشتر داستان‌ها را اما پایان بعضی را دوست نداشتم یا حداقل نیاز داشتم نویسنده خودش بیاید و برایم حرف بزند. بالاخره هر چه نباشد دوستیم. سمیه کاتبی نویسنده کاربلدی که آشنایی با او را مدیون دوره آل‌جلالم. سمیه کاتبی از آن دست نویسندگانی است که اسمش را به عنوان برگزیده در مسابقات و جشنواره‌های داستانی زیاد می‌بینید و‌خواهید دید. از اخلاق و مهربانی‌ زیادش دیگر نمی‌گویم. بخش‌هایی از کتاب: از فردا عذاب وجدان ولش نمی‌کند. تا چهل روز، هرروز صبح قبل‌از طلوع آفتاب می‌آید سر خاکم و برایم چند شاخه نرگس می‌آورد. فقط خودش می‌داند چقدر از بویشان مست می‌شدم و پشیمان است که چرا هیچ‌وقت برایم گل نخرید. حالا دلش برایم تنگ شده‌است. حالا که به‌نظرم کمی دیر است. کسی که توی ماه نشسته، نمی‌ذاره ماه بیفته؛ چون اگه بیفته، خودش هم می‌میره. عطر گل‌ها برای آدم خوب است، حال آدم را بهتر می‌کنند، گاهی گل‌ها هم‌صحبت بهتری برای آدم‌ها هستند، فقط حیف که زود می‌میرند! زعفران کار خودش را بلد بود و ذره‌ذره سمی مهلک را در قالب عطر و رنگی وسوسه کننده به ناف آدم می‌بست. عجله با هدف منافات داره. ب نظرم مرگ یک لحظه خاص که فقط یه بارم تجربه می‌شه و شبیه هیچ‌کدوم از تعریف‌های دیگه‌ این دنیایی نیست. ترس که همیشه و همه‌جا هست. معمولا ترس درباره‌ی چیزهایی که آدمی به آن آگاهی ندارد. @bashamimtashafagh با شمیم تا شفق