.
🏷
تنبیه نفسانی
🔻مرحوم آیت الله حقشناس در ایام محرم، از اول صبح تا ظهر چندین منبر میرفت و بعدازظهر و شب هم منبر داشت. یک روز ظهر که خانه میرود تا استراحت کند، بچهها خیلی سر و صدا میکنند. هرچه به بچهها میگویند آرام باشید گوش نمیدهند. خلاصه ایشان خیلی عصبانی شده و بلند میشود یکی از بچهها را که بیشتر سر و صدا میکردند تنبیه نماید، بچه فرار میکند و به کوچه میرود.
🔺ایشان میفرمود که منزل بزرگی در همسایگی ما بود که عصرها روضه میگرفتند. درِ این منزل باز بود و بچه رفت داخل خانه. پشت در ایستادم تا بیرون بیاید که به حسابش برسم، چون خیلی از دستش عصبانی بودم. چند دقیقه که گذشت، بچه فکر کرد که من برگشتهام خیلی با آرامش از آن منزل خارج شد. تا بیرون آمد، با بادبزنی که دستم بود، به دستش زدم. این کار را که کردم، استشفای نفسی شد و رفتم خوابیدم. وقتی که بیدار شدم، دیدم دستم درد گرفته، مثل این که شکسته است.
🕌 نماز مغرب و عشا را در مسجد به زحمت خواندم. با خودم گفتم شاید شکسته است. خیلی ناراحت بودم، تا اینکه به ذهنم آمد این جزای همین کاری بود که کرده بودم. همان جا گفتم خدایا! غلط کردم و استغفار کردم. بعد از این استغفار، یادم نیست همان موقع یا با کمی فاصله دستم خوب شد.
📚 پندهای سعادت، جلد دوم، صفحه ۷۹ تا ۸۱
📝
#خاطرات_تربیتی 7⃣1⃣
🔰
باور؛
خانه کنشگرانِ تربیت اسلامی.
🆔 @Bavar_tarbiat