📌تقدم جامعه بر سیاست و اقتصاد (چرا و چگونه جامعه‌شناسی متولد شد) ✍ سید مهدی موسوی 🔹هنگامی جامعه‌شناسی شکل گرفت که اندیشمندان غربی از حل بحرانهای اجتماعی توسط دانش سیاست و دانش‌های اقتصاد ناامید شدند و نیاز به صورتی جدید از آگاهی و معرفت را احساس کردند که بحران‌ها را نه در ساختارها و روبنا‌ها بلکه در سطوح زیرین فرهنگ و اگاهی‌های اجتماعی به نحو اندامواره تحلیل و تبیین کند. در چنین شرایطی جامعه‌شناسی متولد شد. 🔸 بحرانهای عصر جدید نه نتیجه دگرگونی‌های سیاسی و اجتماعی بلکه معلول تغییر جهان اجتماعی انسان معاصر و "از جا کندگی" اوست. تغییری که در لایه‌های بنیادین فکر و فرهنگ به وجود آمد و به تبع سیاست و اقتصاد را نیز دگرگون کرد. لذا جهان دیگری با سازوکارهای متفاوتی به وجود آمد که دانش سیاست و دانش اقتصاد به تنهایی قادر به تبیین و تحلیل آن نبودند با ظهور جامعه‌شناسی، صورتی جدید از آگاهی آشکار شد و درکی متفاوت از عالم و آدم نظم یافت و تعریف نوین از جامعه و زندگی سامان پیدا کرد که توانست قفل‌های سیاست و اقتصاد را باز کند و زبان جدیدی به این دو دانش کهنسال ببخشد. پس از این بود که "سیاست مدرن" و "اقتصاد کلان" برای محافظت و نظام بخشی بهتر به این جهان جدید در قالب "علوم اجتماعی" و سپس "علوم انسانی" شکل گرفت. 🔹پس از انقلاب علمی - صنعتی انگلستان، بیانیه حقوقی _ قانونی استقلال آمریکا و انقلاب سیاسی - الهیاتی فرانسه، ساختار جامعه سنتی غرب به یکباره دگرگون شد و نظم اجتماعی سابق کنار رفت و جوامع غربی دچار بی‌ثباتی و تضاد درونی شدند و نیاز به نظم اجتماعي جدیدی بود که بتواند فهمی دقیق و هماهنگ از عناصر دخیل در تحولات جدید یعنی علم، صنعت، حقوق، سیاست و الهیات مدرن داشته باشد. چرا که دانش سیاست و دانش اقتصاد هر کدام فقط به وجهی از تحولات جدید می‌توانست توجه داشته باشد و ساير وجوه و عناصر از دایره‌ی مباحث آن خارج تلقی می‌شد. البته این پردازش، نمی‌توانست جزیره‌ای و پراکنده باشد بلکه لازم بود لایه‌ای کشف شود که آن لایه زیرساخت سیاست، اقتصاد، الهیات، مدیریت، حقوق و قانون و هنجارهای اجتماعی باشد که تغییر و دگرگونی آن موجب سایر دگرگونی‌ها شده است. این لایه همان چیزی است که از آن به "جامعه" تعبیر می‌شود. از این رو، خود جامعه - و نه صرفا ظهورات آن- متعلق شناسایی شد. البته پیش از آن سیر تاریخی حیات اجتماعی در دستور کار عالمان بود اما در این مرحله جدید جامعه به عنوان امر ایستا، ثابت، مستقل و اندام‌واره و پیچیده موضوع دانش تجربی قرار گرفت. 🔸اوگوست کنت با الهام گبری از پیشرفت‌های دانش‌های تجربی همچون فیزیک و زیست در کشف واقعیت‌های طبیعی و قوانین عام حاکم بر جهان طبیعی، "فیزیک اجتماعی" را تاسیس کرد و سپس آن را "جامعه‌شناسی" خواند. هدف جامعه‌شناسی شناخت اندام‌‌وارگی و پیچیدگی‌های جامعه و تبیین چرایی تغییر و چگونگی ثبات جامعه به مثابه زیرساخت سایر ظهورات و تجلیات انسانی همچون سیاسی، اقتصاد و الهیات است. 🔹 جامعه‌شناسی صورت جدیدی از آگاهی انسان مدرن است که مجموع گزاره‌ها و معارف پیشین انسانی را در صورت و نظم جدیدی بازخوانی و باز تعریف کرده است. این "صورت از اگاهی" محصول دستگاه فکري و فلسفی جدیدی بود که جرقه‌های اولیه آن از رنسانس زده شد اما توسط امانوئل کانت فیلسوف شهیر آلمانی به یک دستگاه متافیزیکی منسجم تبدیل شد. همچنان که کانت در "تمهیدات" متذکر شد که هر علمی در جهان مدرن در چارچوب متافیزیک او ممکن است. ✅ https://eitaa.com/hekmat121