حس و حال خادمارو دوست داشتم.
هرکسی با تموم توانش صد خودشو گذاشته بود که جشن امروز به بهترین شکل برگزار بشه :)
از واحد رواق گرفته تا فضاسازی جلوی در...
منم که اولین بارم بود توی اون جشن بزرگ میخواستم عکس و فیلم بگیرم،درعین آروم بودنم استرس عجیبی داشتم
اما زیاد نکشید که چندتا از خادم های گوهرشاد به دادم رسیدن و با ایده های جذابشون به رسانه رنگ و بو دادن...
مراسم شروع شد.
حسینیه پر شده بود از مهمون.
مسئول سکوت میگفت:خداخیرتون بده با ذکر صلوات یکم برین جلوتر،بازم مهمون داره میاد.
برخلاف بقیه که توی کف زنی خوشحالی از صورتشون نمایان بود،
صورت من رد اشک گرفته بود...
از آقا ممنون بودم که به منم نگاه کردن
و شرمنده بابت اینکه نوکر خوبی براشون نبودم:)
✍خانم زینب الیاسی
#نیمه_شعبان