نمی دانم مجید چه کرده بود که آن همه حاج رحمت نتوانست پا بندش کند. یک روز بعد از صبح گاه دیدمش. احساس کردم به او بیش از همه سخت می گذرد. ازش پرسیدم: مجید! این جا خوب است یا ویلای تان در خیابان پاسداران؟ سرش را انداخت و پائین و گفت: اینجا خیلی خوش می گذرد. در اش نوشته بود: «خدایا! تو شاهد باش که همه مظاهر را به سویی افکندم و به سمت تو آمدم». به نظرم همه زندگی مجید در همین یک جمله معنا می شود. راوی: حاج حسین یکتا ؛ خاطرات شفاهی حاج حسین یکتا، نوشته زینب عرفانیان، ناشر: نشر شهید کاظمی، نوبت چاپ: دوم بهار ۱۳۹۷؛ صفحه ۴۲۷ و ۴۴۶. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام @boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/