🔺
رد پای امام هادی (ع)
🔹سال ۱۳۸۸ پیش دانشگاهی بودم. در بسیج هم فعالیت می کردم. همان سال در ایام شهادت
#امام_هادی (ع) مقاله ای نوشتم. آن مقاله نگاه و حسّم را به این امام عزیز عوض کرد و از آن به بعد در تمام زندگی رد پای امام هادی (ع) را مشاهده می کردم.
🔸سال ۱۳۹۱ بود که مهدی با خواهرش آمدند خانه مان برای دیدار اول. روز شهادت امام هادی (ع) بود. با خودم گفتم: اگر این ازدواج پا گرفت و پسردار شدم، اسمش را می گذارم محمد هادی.
🌀مهدی هم به امام هادی خیلی علاقه داشت. به طوری که یک بار قبل از آنکه برود
#سامرا گفت: «
حتما مرا در حرم امام هادی (ع) دفن کنید». دلم را به دریا زدم و گفتم: اگر روزی شهید شدی باید قبری باشد برای آرام کردن ما. که نهایتا به خاطر دل ما کوتاه آمد و قرار شد پیش پدرش دفن شود.
🍁آن اواخر که سامرا در محاصره نیروهای تکفیری قرار گرفته بود، شده بود فرمانده عملیات سامرا. آنقدر ماند پای کار سامرا و حرم عسکریین تا شهید شد. بعد از طواف توی حرم ائمه سامرا و کاظمین و کربلا و نجف آوردندش ایران.
#شهید_مهدی_نوروزی
#شهدا_و_اهل_بیت ع
#شهدا_و_امام_هادی ع
▫️راوی: مریم عظیمی؛ همسر شهید
📚
#کتاب_دیدار_پس_از_غروب؛ صفحات ۱۲ و ۱۴-۱۵ و ۷۰ و ۷۵.
✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام
🇮🇷
@boreshha🇵🇸
🌍
http://www.boreshha.ir/