🔺 شهید سیاهکالی! 🔹عید سال 93 مصادف با ایام فاطمیه بود، به حرمت شهادت حضرت زهرا(س)آجیل و شیرینی نگرفتیم. به مهمان ها میوه و چای می دادیم. 🔸چون کوچک تر بودیم اول ما برای عید دیدنی خانه فامیل رفتیم، از آنجایی که تازه عروس و داماد بودیم همه خاص تحویل می گرفتند و کادو می دادند. اکثر جاها برای اولین بار به بهانه عید خانه فامیل و آشنایان رفتیم و پاگشا شدیم. 🌀از روز سوم عید تماس های موبایل من و حمید شروع شد، اقوام تماس می گرفتند و دنبال آدرس خانه ما برای عید دیدنی بودند. 🍁حمید از مدت ها قبل پیگیر ساخت یک مسجد در محله پونک بود و کار های بنایی انجام می داد. از روز اول خودش پیگیر ساخت این مسجد شده بود. از اهالی محل، آشنایان و اقوام امضا جمع کرد تا به عنوان درخواست مردمی از مسئولین پیگیر مجوز ساخت مسجد باشد. ⚡️درباره انتخاب اسم مسجد بین اهالی محل و رفقای حمید اختلاف نظر بود. یک عده نظرشان مسجد حضرت امیر المؤمنین(ع)بود و تعدادی هم می گفتند بگذاریم مسجد حضرت عباس(ع). ☄حمید نظرش این بود که اگر خودحضرت عباس(ع) هم بود می گفت مسجد را به نام پدرش بگذاریم. نهایتا اسمش را مسجد حضرت امیر گذاشتند. 💢کل تعطیلات عید حمید برای کمک به ساخت مسجد خانه نبود. می خواست از تعطیلات نهایت استفاده را بکند تا کار مسجد پیش برود، برای همین به جز منزل چند نفر از اقوام نزدیک جای خاصی نتوانستیم برویم. تا سیزده بدر حمید درگیر کار مسجد بود. 📚، صفحه ۱۴۹-۱۵۱. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدا 🇮🇷@boreshha🇵🇸 🌍http://www.boreshha.ir