زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهال‌آرزوها #قسمت_۴۴۸ به قلم #ک
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 به قلم (ز_ک) تازه به خودم اومدم، این چه کاری بود که کردم؟ حالا جواب نیما رو چی بدم؟ فکری به ذهنم خطور کرد چهره‌م رو مظلوم کردم _حالم خوب نیست... استرس و دلشوره داره خفه‌م می‌کنه _فقط همین؟ همچین ترسوندیم که نزدیک بود تصادف کنیم بعد هم سرش رو کلافه‌تر از قبل تکون داد _خدا شفات بده... و ماشین رو راه انداخت _آروم آروم برای خودم اشک می‌ریختم و گریه می‌کردم چند دقیقه بعد دوباره کنار جاده نگه داشت وقتی پیاده می‌شد گفت _از ماشین پیاده نمی‌شی خوب؟ تاکید می‌کنم نهال خواهش می‌کنم ازت سعی نکن از کارمون سر در بیاری... لحنش محکم و دستوری شد _سعی نکن فهمیدی؟ و بدون اینکه منتظر جوابم باشه از ماشین پیاده شد ولی دوباره برگشت و نگاهم کرد پرحرص لب زدم خیلی خب چقدر می‌گی پیاده نمی‌شم دیگه... وقتی به طرف پشت ماشین می‌رفت برگشتم و‌ دیدم دوتا ماشین سفید پشت سرمون ایستاده نمی‌تونم مدل ماشین‌هارو متوجه بشم یا اینکه چند نفر هستند پس بیخیال شده و به طرف داشبورد برگشتم یاد خوراکی‌هایی که از مغازه اون خانمه گرفته بودیم افتادم... یه چیپس بیرون آوردم و مشغول خوردن شدم... تقرییا آخراش بود که در ماشین باز شد کیفم رو برداشت و دستور داد پیاده بشم پشت سرش رفتم در ماشین سفید رنگ سمند رو باز کرد و اشاره کرد پشت رل بشینم _من بنشینم ؟ پس خودت چی؟ همینطور که به طرف دیگه میرفت گفت _کمی تو رانندگی کن خسته شدم پشت رل نشستم و قبل از اینکه استارت رو بزنم احساس کردم صورتش هرلحظه داره سرختر میشه _چرا معطل می‌کنی زود باش راه بیفت _نیما داری گریه... نذاشت ادامه بدم داد زد _آره دارم گریه می‌کنم چون که ترسیدم چون که بدبخت شدم چون که احتمالا بابا... دیگه ادامه نداد یه نفس عمیق کشید و دستی به صورتش کشید _اگه نمیری پیاده شو خودم رانندگی کنم سریع استارت زدم _نه‌... نه ... خودم میرم _راه بیفت حالا بهت میگم کجا بریم خدایا یعنی چی شده؟ منم کمی هول شدم دست و‌ پام داره میلرزه هم بخاطر دیدن حال و روز همسری که کنارم نشسته و هم بخاطر بی اطلاع بودن از اتفاقات در حال وقوع ____________________________ وقتی خبر به گوشم رسید همسرم زن دوم گرفته نزدیک بود از حرص خودم رو بکشم،درسته بعد از سه سال هنوز بچه دلرنشدم ولی اون هنوز اجازه نداده من به یه دکتر هم مراجعه کنم تا بفهمم چه مشکلی دارم اصلا ایا من مشکل دارم؟وقتی بهش گفتم اولش کتمان میکرد اما وقتی فهمید دستم حسابی پره و شواهد و مدارک زیادی رو بهم رسوندند دیگه اجبارا بهم گفت... https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae برای دریافت لینک کانال وی آی پی که الان ۵۰۰ پارت جلوتر از کانال اصلی هست ارسال فیش واریزی به مبلغ ۵۰۰۰۰ تومان (پنجاه هزار تومان) به شماره کارت 👇 6037701089108903 بانک کشاورزی لواسانی کانال وی آی پی روزانه چهار پارت گذاشته خواهد شد فیش رو بعد از واریز همون روز ارسال کنید به این آیدی👇👇 @Mahdis1234 کپی حرام جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم @chatreshohada لینک پارت اول👇👇 https://eitaa.com/chatreshohada/63589 ✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺 🌺🌟 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨