| | @biseda313 وحدت درد برعلیه "خود"، عبارتند از: بینی "مَنیّت" را بہ خاک و خون کشیدن یک آب خوش در طول گلو پایین نرفتن و بر حَیَّ علی العزاےِ خویش نشستن! منبعد "کربلا" برایت مخفف نمی شود؛ در تخلیه ے احساس مابین ابیات در سراییدن از چشم و ابروی یار در چالش داغ عکس های پروفایل در ابتلا به جمله ے "بیمار توام" و ویروس مزمن "سرماے ادعا" یا در صیغه اے کوتاه مدت برای رفع حاجت و نذرُ نیاز! دیگر درد به مغز استخوان رسیده و هیچ چیز تسکین درد نمی شود بجز؛ تکرار کَرب نه در عصر نیم روز عاشورا که در تفسیر"لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی‏ کَبدٍ!" و در فلسفه ے "کُلُّ یَومٍ عاشورا" فعالیت ذهنی در لا به لاے مقتل ها خواندن زیارت عاشورا با احیاے تَبَرّی اشغال خطوط فکر در نقاط ابهام ماجرا یک لمحه تفکر و بہ اندازه بال مگس،بُکاء نهی از منکر بہ نیت تعمیر نه یک قوزِ بالا خون به دل حسین نکردن حتی در انزوا یعنی؛ روزمره "درد عشق" کشیدن، ممکن است.. قسم به معنے لایُمکِنُ الفرار! 🏴 @clad_girls