بیانات امام خامنه‌ای ۱۴۰۳/۱۰/۱۹ https://khl.ink/f/58928 بسم الله الرّحمن الرّحیم الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین. خوشامد عرض می‌کنم به همه‌ی برادران و خواهران عزیزی که از قم تشریف آورده‌اید و این فضای حسینیّه‌ی ما را با نفَس گرم خودتان، با دل نورانی خودتان، با یاد شهیدان عزیز خودتان، منوّر و معطّر کرده‌اید. علاوه‌ی بر مناسبت نوزدهم دی ــ که مناسبت مهمّی است و درباره‌اش عرض خواهم کرد ــ نفْس دیدار با مردم مؤمن، شجاع، فعّال قم برای ما ارزشمند است. از خدای متعال می‌خواهیم که این مردم عزیز را همیشه در سایه‌ی تفضّلات خود و الطاف خود محفوظ و موفّق بدارد. بزرگداشت حادثه‌ی نوزدهم دی ۵۶ از دو نظر لازم و ضروری است: اوّلاً از این نظر که روز نوزدهم دی سال ۵۶ یکی از قلّه‌های تاریخ کشور ما است؛ یعنی هر کسی در آینده به تاریخ کشور نگاه کند، یکی از برجسته‌ترین نقاط این تاریخ، همین روزی است که شما به مناسبت آن در اینجا اجتماع کرده‌اید؛ چون این روز بود که یک حرکت عظیمی را در کشور به راه انداخت و این حرکت عظیم به یک انقلاب عظیمی منتهی شد که دنیا را تکان داد، نقشه‌ی سیاسی دنیا را تغییر داد؛ [لذا] قلّه است. جهت دوّم برای لزوم پاسداشت نوزدهم دی این است که ما باید از نوزدهم دی درس بگیریم. این حوادث، این ایّام‌الله، برای درس گرفتن هستند؛ هم درس بگیریم، هم عبرت بگیریم. لذاست که این اجتماع هر ساله‌ی شما ــ چه اینجا، چه در خود قم ــ یک حرکت لازم و معتبر و ان‌شاءالله اثربخشی است. من در این بخش دوّم، یعنی درس‌ها و عبرت‌های مربوط به حادثه‌ی نوزدهم دی، چند مورد را یادداشت کرده‌ام که به شما عرض کنم. یک مورد این است که رژیم آمریکا و استکبار جهانی چگونه ایرانی را می‌پسندیدند. امروز هم که شما می‌بینید هر کسی از یک گوشه‌ای ــ داخل، خارج ــ یک حرفی می‌زند، بدانیم آمریکا ایران را چه جور می‌پسندد و چه جور آرزو می‌کند، چه جور می‌خواهد؛ این را در این مسائل مربوط به قضیّه‌ی قم می‌شود فهمید. چند روز پیش از نوزدهم دی، کارتر، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، تهران بود؛ در یک جلسه‌ی رسمی بنا کرد از محمّدرضا تعریف‌های مبالغه‌آمیز کردن و گفت ایران، امروز، به برکت این آقا جزیره‌ی ثبات است؛ یعنی ایران سال ۵۶ در چشم رئیس‌جمهور آمریکا یک ایران مطلوب به حساب می‌آمد. ایران سال ۵۶ چه جوری بود؟ من حالا سه چهار مورد از شاخصها را عرض می‌کنم. از لحاظ سیاست خارجی، مطیع محض آمریکا بود. آن روز بیش از پنجاه هزار مستشار نظامی آمریکا در ایران حضور داشتند در ارتش و بیرون ارتش و دستگاه‌های اطّلاعاتی و دیگر دستگاه‌ها که با پول ایران، از خزانه‌ی ایران حقوق می‌گرفتند و آن‌طوری که تحقیق کردند، پولی که این مستشارها می‌گرفتند از مجموعِ بودجه‌ی آموزش‌وپرورشِ آن روز بیشتر بود؛ این یک نمونه‌ است. کار سیاست خارجیِ رژیمِ مطلوبِ آمریکا این بود که مطیع محض باشد و منافع آمریکا را و منافع رژیم صهیونیستی را تأمین کند. حالا خدا خواست، انقلاب شد وَالّا اگر حادثه‌ی انقلاب پیش نمی‌آمد، تا چند سال بعد از‌ آن، همه‌ی دشت‌های حاصلخیز کشور مثل دشت قزوین ــ که در اختیار صهیونیست‌ها قرار گرفت ــ در اختیار آنها قرار می‌گرفت. این دشت قزوین داده شد به صهیونیست‌ها. کار سیاست خارجی این بود. این سیاست خارجی. سیاست داخلی؛ سیاست داخلی رژیم عبارت بود از سرکوب مطلق هر حرکتی در داخل کشور؛ دیکتاتوری شدید. همه‌ی مجموعه‌هایی که داعیه‌ی مبارزه‌ی با نظام آن روز ــ رژیم سلطنتی ــ را داشتند، با فشار و سرکوب رژیم منزوی شده بودند؛ از جبهه‌ی ملّی بگیرید ــ که جبهه‌ی ملّی یک مجموعه‌ی سیاسی‌ای بودند، سیاسی‌کار بودند ــ تا نهضت آزادی؛ یک سر قضیّه اینجا، تا چریک‌های فدائی خلق که کمونیست بودند و مسلّح بودند و در جنگل‌ها بودند، همه سرکوب شده بودند. من به شما عرض بکنم که جز حرکت تابع امام بزرگوار ــ حرکت دینی و نهضت دینی که فعّال بود در سرتاسر کشور، از [سال] ۵۳ و ۵۴ به بعد تا [سال] ۵۶ و تا پیروزی انقلاب ــ هیچ سازمانی، هیچ تشکیلاتی در سطح کشور وجود نداشت که بتواند حرفی بزند، اعتراضی بکند؛ همه را سرکوب کرده بودند. این سیاست داخلی رژیم بود. اقتصاد کشور؛ آن روز جمعیّت کشور حدود ۳۵ میلیون [نفر] بود. روزی نزدیک به شش میلیون بشکه نفت می‌فروختند ــ توجّه دارید مبالغ را! ــ ما امروز وقتی که یک میلیون و پانصد هزار بشکه نفت می‌فروشیم، دولت‌هایمان افتخار می‌کنند. آن روز نزدیک به شش میلیون بشکه نفت می‌فروختند، صادر می‌کردند، پولش می‌آمد داخل کشور و می‌رفت در جیب یک طبقه‌ی خاص؛ شکاف طبقاتی در کشور به شکل هولناکی خودش را نشان می‌داد.