eitaa logo
روضه خانگیِ دخترانِ سلیمانی
118 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
690 ویدیو
6 فایل
هر گونه سوال ،پیشنهاد یا انتقادی دارید با کمال میل در خدمتتون هستیم🥰❤️ میتونید به این شناسه مراجعه کنید👇 @Ash1721
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۳۶۵/۱۱/۱۷ https://khl.ink/f/21490 خطبه‌های نماز جمعه‌ تهران بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌ الحمدلله ربّ العالمین نحمده و نستعینه و نستغفره و نستهدیه و نتوکّل علیه و نصلّی و نسلّم علی حبیبه و نجیبه و خیرته فی خلقه سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم‌ محمّد و علی اله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین سیّما بقیّةالله فی الارضین و صلّ علی ائمّة المسلمین و حماة المستضعفین و هداة المؤمنین. قال الله الحکیم فی کتابه: الّذین یتّبعون الرّسول النّبىّ الامّىّ الّذی یجدونه مکتوبا عندهم فی التّوراة و الانجیل یامرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنکر و یحلّ لهم الطّیّبات و یحرّم علیهم الخبائث و یضع عنهم اصرهم و الاغلال الّتی کانت علیهم.  همه‌ی برادران و خواهران نمازگزار را دعوت و توصیه می‌کنم به رعایت تقوا و پرهیزگاری و اجتناب از تبعیت از هوای نفس و توجه به خدا در همه‌ی گفته‌ها و اعمال و حتی اندیشه‌ها و خواطر. بحثی که امروز در خطبه‌ی اول عرض خواهم کرد، دنباله‌ی بحث در باب آزادی و وظائف دولت اسلامی در تأمین انواع آزادی‌هاست. بعد از تبیین مفهوم آزادی از دیدگاه اسلام و ریشه‌های آزادی، عناوینی که در باب آزادی‌ها بر روی آن تکیه می‌شود را - چه در معارف اسلامی و چه در معارف کنونی جهان - یکی پس از دیگری مطرح می‌کنیم و اوّلین عنوان که امروز درباره‌ی آن بحث کوتاهی خواهم کرد، بحث در باب آزادی فکر و عقیده است که یکی از مباحث مهم هم در اسلام است و هم در فرهنگ کنونی جهان. و کوشش می‌کنم امروز به طور کوتاه چهارچوبی از این بحث را ارائه بکنم و شاید در یک یا دو خطبه‌ی دیگر لازم باشد که در باب برخی جزئیات و نکات مطالبی عرض شود.  اولاً آزادی عقیده، آزادی فکر و آزادی مذهب امروز یک شعار پذیرفته شده‌ی جهانی است. یعنی در دنیا حتی حکومت‌ها و کشورهائی که به آزادی اعتقادی هم ندارند و انواع آزادی‌ها را، بخصوص آزادی فکر را در جامعه‌ی خودشان بشدت محدود کرده‌اند، دم از آزادی فکر و آزادی عقیده و آزادی مذهب می‌زنند و شعارش را می‌دهند؛ گاهی هم تظاهراتی که نشانه‌ی این است که در این کشور مثلاً مذهب یا عقیده آزاد است، انجام می‌دهند. مثلاً در کشورهائی که شدیداً روی عقیده‌ی اسلامی و دین اسلام حساسیت دارند، بعضی از ظاهرکاری‌ها انجام می‌شود تا در دنیا منعکس بشود که در این کشور آزادی فکر و عقیده تأمین شده است. نظر اسلام به طور کلی باید تبیین بشود. البته در آنچه که دنیا شعار آن را می‌دهد حرف زیاد است؛ اینکه آیا واقعاً در دنیا آزادی فکر که ادعا می‌شود، هست یا نیست، این در خور بحث و تفصیل است که من لااقل امروز به خاطر اینکه خطبه‌ی دوم مطالب بیشتری دارد، به آن نمی‌پردازم؛ اما اجمالاً نظر اسلام را در سه محور عرض میکنم.  محور اول این است که اصل فکر کردن و اندیشیدن در اسلام نه فقط آزاد است، بلکه لازم و واجب هم هست و شاید در بین کتاب‌های آسمانی و نوشته‌های مذهبی هیچ کتابی را نشود پیدا کرد که به قدر قرآن انسانها را به تفکر و تعقل و مطالعه‌ی در پدیده‌های حیات و امور مادی و معنوی و انسانی و تدبر در تاریخ و امثال اینها دعوت کرده باشد. این در هیچ کتاب دیگری شاید یا حتماً نیست. حتی تفکر در باب اصول مذهبی واجب است و پیدا کردن یک استدلال بر توحید یا نبوت یا بقیه‌ی اصول برای هر کسی لازم است. حتی بالاتر از این، اگر کسی در تفکرات مذهبی خود دچار وسوسه و تردید و شک و شبهه بشود، این هم از نظر اسلام چیز ناشایسته‌ای نیست. البته در شک نباید بماند و موظف است که با تلاش و تفکر و ادامه‌ی جستجو و بررسی به یک نقطه‌ی یقین‌آور و قابل اعتمادی خود را برساند. اما اصل اینکه در یک امری، در یک اصلی از اصول دینی در ذهن کسی شک به وجود بیاید، این چیزی نیست که در دین مقدس اسلام مرز ایمان به حساب آمده باشد و ممنوع باشد؛ اختیاری هم نیست، قابل منع هم نیست. لذا در روایات متعددی می‌بینیم که کسانی مراجعه می‌کنند به پیغمبر یا ائمه (علیهم السّلام) و از آنها گله‌مندانه می‌پرسند که ما درباره‌ی برخی از اصول دینی شک کرده‌ایم. شک در باب توحید، شک در باب وجود خدا، شبهه در این امور و خود آنها تصور می‌کنند که این شبهه، این وسوسه‌ی ذهنی موجب شده است که از دین خارج بشوند؛ به آنها گفته می‌شود نه، این موجب خروج از دین نیست. البته باید این گونه افراد راهنمائی بشوند؛ خود آنها هم باید دنباله‌ی مطالعه و تحقیق را رها نکنند. کسی آمد خدمت پیغمبر اکرم عرض کرد: «یا رسول الله هلکت»؛ ای رسول خدا هلاک شدم، بیچاره شدم. حضرت فهمیدند که او در مطالعات اسلامی خود به یک بن‌بست رسیده است؛ آن بن‌بست را برایش بیان کردند. گفت درست است، همین است. فرمودند: «هذا محض الایمان»؛ این عین ایمان است؛
بیانات امام خامنه‌ای در دیدار ۱۴۰۳/۱۱/۰۳ http://khl.ink/f/59052 بسم الله الرّحمن الرّحیم الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین. جلسه‌ی بسیار مفید و شیرینی بود این جلسه‌ی امروز ما. یک بخش، بخش کارهای انجام‌گرفته، ابتکاراتِ به‌صحنه واردشده، موفّقیّت‌ها، پیروزی‌ها و امیدآفرینی‌ها بود که به نظر من، ما احتیاج داریم به شنیدن این سخن‌ها؛ در فضای مأیوس‌کننده‌ای که دشمنان با اغراض ویژه‌ی خودشان سعی می‌کنند در محیط‌های ویژه‌ای از کشور مثل محیط جوانان و دانشگاهیان تزریق کنند، این سخنان، این گزارش‌ها، این حرف‌ها مایه‌ی حیات و مایه‌ی امید و حرکت و پیشرفت است. یک بخش دیگر، گلایه‌ها است که این گلایه‌ها را هم مکرّر از مجموعه‌هایی مثل شما شنیده‌ایم و موظّفیم به آنها توجّه کنیم و این گلایه‌ها را برطرف کنیم. در مورد بخش اوّل، یعنی خبرهای خوش و پیشرفت‌ها و ارائه‌ی آنچه اتّفاق افتاده، به نظر من، ما یک کار مهمّ رسانه‌ای نیاز داریم. آیا این پیشرفت‌هایی را که شما اینجا گزارش دادید و ما شنیدیم، همه‌ی جوان‌های ما می‌دانند؟ دانشجویان ما می‌دانند؟ کسانی که مایلند در کشور فعّالیّت کنند، اثر بگذارند، توانایی‌هایش را در خودشان می‌بینند، آنها می‌دانند که می‌توان مثلاً فرض کنید در چند سال قبل از این، یک واحد کوچکی را در فلان شهر کوچک به وجود آورد، بعد از مدّتی آن را به چند ده برابر افزایش داد و پیش رفت؟ اینها را خبر دارند؟ ما در زمینه‌ی نشان دادن آنچه وجود دارد، آن پیشرفت‌ها، آن تحقّق آرزوها، کم‌کاریم؛ یک کار رسانه‌ای لازم است که این یک فصل جداگانه‌ای است؛ باید بنشینند در این زمینه بحث کنند، فکر کنند. در مورد گلایه‌ها هم حالا عرض خواهم کرد. خب، این دیدار امروز، پنجمین دیداری است که ما با شما، با مجموعه‌ی کارآفرینان و سرمایه‌گذاران در این چند سال داشته‌ایم. از سال ۹۸ شروع کردیم این جلسه را؛ سال ۹۸، سال ۱۴۰۰، ۱۴۰۱، ۱۴۰۲ و حالا هم ۱۴۰۳. بسیاری از شماها در این جلسات در سال‌های قبل هم حضور داشتید. سال ۹۸، در اوج تحریم‌ها و تهدیدهای مضاعف در مورد تحریم و فشار و مانند اینها، ما این جلسه را تشکیل دادیم تا از کسانی که در کشور دامن همّت به کمر زدند و تولید را و پیشرفت کشور را وجهه‌ی همّت خودشان قرار دادند، تشکّر کنیم و به آنها بگوییم که شما فرماندهان خطّ مقدّم جنگ اقتصادی هستید؛ سال ۹۸، ما این عنوان را دادیم به دوستانی که حضور داشتند و گفتیم شما فرماندهان خطّ مقدّم جنگ اقتصادی هستید. امروز از جمله‌ی مهم‌ترین بخش‌های جنگ ما، جنگ اقتصادی است. گفتیم رشد تولید باید پیگیری بشود. هر سال که این جلسه تشکیل شده، مشاهده کردیم و اطّلاع پیدا کردیم ــ نه‌فقط گزارش صِرف ــ مطّلع شدیم که بخش خصوصی، خلّاقیّتش افزایش پیدا کرده، قوی‌تر شده. قبلاً دغدغه‌ی ما این بود که بخش خصوصی را وارد میدان کنیم، امروز ملاحظه می‌کنیم که بخش خصوصی با تجربه‌ای که خودش از ورود در میدان پیدا کرده، با انگیزه، با شوق به دنبال گسترش تولید و سرمایه‌گذاری است؛ معنای این حرف این است که ما در این پنج سال پیش رفتیم. دیروز من نمایشگاه را دیدم. البتّه آنچه در این نمایشگاه چیده شده بود و نشان داده می‌شد، در واقع جزء کوچکی از آن واقعیّتی بود که در کشور وجود دارد؛ در عین ‌حال، همین نمایشگاه ــ نمایشگاهی که من دیروز دیدم ــ نشان داد که بخش خصوصی کشور به رغم فشارهای خارجی، به رغم تحریم، به رغم تهدید به تحریم‌های بیشتر، که ملاحظه می‌کنید، توان این را داشته که سطح قابل قبولی از پیشرفت را به دست بیاورد. این نمایشگاه نشان‌دهنده‌ی پیشرفت بود، نشان‌دهنده‌ی حرکت روبه‌جلو بود. ما چرا این نعمت‌های بزرگ موجود خدا را قدرشناسی نمی‌کنیم؟ کشور دارد حرکت می‌کند، جلو می‌رود. بخش خصوصی، در زمینه‌ی اقتصاد، یکی از مثال‌ها و مصداق‌های پیشرفت کشور است. اگر به عرصه‌ی علم و تحقیق وارد بشویم، آنجا هم با یک چنین واقعیّتی روبه‌رو خواهیم شد. در بخش‌های مختلف کشور این پیشرفت‌ها را می‌بینیم. البتّه عیوب، نواقص، مشکلات کم نیست که آن به ما برمی‌گردد. حالا آقایان وزرا اینجا حضور دارند، آقای دکتر عارف هم هستند؛ من خواهم گفت آنچه را به عهده‌ی ما است. کشوری که با تحریم دست‌وپنجه نرم می‌کند، باید این خط را دنبال کند و این یکی از اصول کارهایش باشد؛ امروز چند کشور در دنیا هستند که مورد تحریم قدرت‌ها هستند؛ البتّه تحریم از نگاه آنها؛ همان چیزهایی که آنها تحریم کردند، به شکل‌های مناسب و درست و به‌رغم آنها برای این کشورها در دسترس قرار می‌گیرد.
بیانات رهبر انقلاب در دیدار در سالروز مبعث پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه وآله‌و‌سلّم) ۱۴۰۳/۱۱/۰۹ https://khl.ink/f/59153 بسم الله الرّحمن الرّحیم و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین سیّما بقیّة الله فی الارضین. تبریک عرض می‌کنم عید سعید مبعث را به شما حضّار محترم، به همه‌ی ملّت ایران، به همه‌ی امّت بزرگ اسلامی و به همه‌ی آزادی‌خواهان و آزادگان عالم. مبعث پیغمبر اکرم برای آزادگان عالم هم حقیقتاً عید است. امسال، عید مبعث با بهمنِ پیروز هم‌زمان شده. امیدواریم که جریان بهمن، جریان انقلاب اسلامی، حرکتی که ما داریم می‌کنیم و نیّت بنیان‌گذار این حرکت، تبعیّت از پیغمبر و بعثت بوده است، ان‌شاءالله در همین طریق ادامه پیدا کند و راه خودش را پیش ببرد. تشکّر می‌کنم از بیانات بسیار خوب و مفید رئیس‌جمهور محترممان. امیدواریم ان‌شاءالله توفیق پیدا کنیم و به این مطالبی که ایشان اشاره کردند، به توفیق الهی ان‌شاءالله عمل کنیم. یک کلمه‌ای درباره‌‌ی بعثت عرض می‌کنم، بعد هم یک جمله درباره‌ی مسائل پیرامون خودمان. بعثت یکی از مبارک‌ترین و بزرگ‌ترین رخدادهای عالم وجود و تاریخ بشریّت است؛ یعنی یک حادثه‌ی معمولی نیست، [بلکه] جزو برترین حوادث تاریخ بشریّت است. خب، حوادث بزرگ کارکردهای زیادی در زمینه‌های مختلف فردی و اجتماعی دارند، لکن یکی از مهم‌ترین و شاید بشود گفت مهم‌ترین کارکردهای رخدادهای بزرگ عبارت است از: ایجاد تحوّل فکری و ادراکی در مخاطب. آن وقتی یک تحوّل عظیم و یک حادثه‌ی بزرگ خواهد توانست در واقعیّت زندگی مردم اثر بگذارد و ماندگار بشود که قادر باشد تحوّل فکری در مخاطب خود به وجود بیاورد. فکر که درست شد، عمل هم درست خواهد شد؛ عمده این است. نظام زندگی بر اساس آن اندیشه‌ای و آن فکری ا‌ست که در اداره‌کنندگان زندگی وجود دارد. اگر تحوّل فکری و ادراکی و فهم عالم وجود در انسان‌ها و در جوامع به وجود آمد، آن وقت نظام‌های سیاسی، اقتصادی، ‌نظام‌های اخلاقی، نظام‌های اجتماعی بر اساس آن به وجود خواهد آمد و تشکیل خواهد شد. بعثت پیغمبر اکرم از این جهت برجسته است. [البتّه] جهات برجستگی بعثت از همه‌ی حوادث گوناگون دیگر متعدّد است که خب محلّ بحث ما نیست، امّا در همین خصوصیّت هم بعثت نبیّ اکرم فوق‌العاده است: تحوّلی که به وجود آورد؛ با چه کسانی، چه افکاری، چه رفتاری و چه جامعه‌ای مواجه شد و آنها را تبدیل کرد به چه انسان‌هایی، به چه جامعه‌ای، به چه مردمی؛ چه در زمان خود و چه در طول زمان. خب، عامل این تحوّل چیست؟ یعنی همه‌ی پیغمبران، از جمله پیغمبر عظیم‌الشّأن اسلام وقتی می‌خواهند این تحوّل را انجام بدهند، ابزارشان چیست؟ آن عاملی که این تحوّل را به وجود می‌آورد چیست؟ دو چیز است: «عقل» و «ایمان». عقل یک قوّه‌ی ویژه‌ای است که خدای متعال در همه‌ی انسان‌ها به ودیعت گذاشته که بعضی از انسان‌ها آن را فعّال می‌کنند، از آن استفاده می‌کنند، بسیاری هم آن را فعّال نمی‌کنند. ایمان هم مثل عقل [است]؛ در فطرت همه‌ی انسان‌ها ایمان به حقیقت، ایمان به خدا وجود دارد، [امّا] انسان‌ها فراموش می‌کنند. پیغمبران می‌آیند عقل را بیدار می‌کنند، تا انسان را به یاد ایمانش بیندازند. شما ملاحظه کنید در قرآن، «ذکر» ــ به یاد آوردن ــ چقدر تکرار شده. این ایمان در من و شما هست؛ باید آن را به یاد ما بیاورند، باید ما را به آن متوجّه کنند. وقتی که عقل و ایمان زنده شد، زندگی رشد می‌کند؛ هر کدام کارکردی دارند. آن وقت انسانِ برخوردار از عقل و ایمان قادر می‌شود که راه زندگی را، صراط مستقیم را پیدا کند و در آن حرکت کند. در قرآن، حالا مثلاً در مورد عقل، شواهدی قرآنی که بخواهیم عرض بکنیم، ده‌ها بار تکرار شده است: اَفَلا یَعقِلون، لَعَلَّکُم تَعقِلون‌، لَعَلَّهُم یَتَفَکَّرون، اَ فَلا یَتَدَبَّرون‌، وَ قالوا لَو کُنَّا نَسمَعُ اَو نَعقِل. یعنی مسئله‌ی عقل، توجّه به عقل و به کار بردن عقل در قرآن یک قلم برجسته‌ی از تعلیم قرآنی است. هر کسی مسلمان است بداند که سروکارش باید با عقل باشد، با عقل کار کند، از عقل استفاده کند، عقل خودش را رشد بدهد، تربیت کند. در مورد ایمان هم در دعوت همه‌ی انبیا اوّل‌چیزی که گفته شده است، توحید است. توحید فقط یک اعتقاد ساده به اینکه خدایی هست و واحد است، نیست؛ توحید، شاکله‌ی جهان‌بینی اسلامی است. جهان‌بینی اسلامی را از هر طرف که نگاه کنیم به توحید می‌رسیم و همین‌ توحید، شاکله‌ی جامعه‌ی اسلامی را هم تشکیل می‌دهد.
بیانات امام خامنه‌ای در جمع شرکت‌کنندگان در چهل‌ویکمین دوره . ۱۴۰۳/۱۱/۱۴ https://khl.ink/f/59224   بسم الله الرّحمن الرّحیم و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین. خیلی خرسندم و خدا را شاکرم که توفیق عنایت کرد تا یک بار دیگر این محفل قرآنی شیرین و مطلوب و عزیز را در این حسینیّه داشته باشیم. از جناب آقای خاموشی و سازمان اوقاف تشکّر می‌کنم به خاطر برگزاری این دوره‌ی از مسابقات و بحمدالله ترویج قرآن کریم به شکل‌های مختلف و پی‌درپی در سراسر کشور تبریک عرض می‌کنم میلاد حضرت اباعبدالله الحسین (علیه الصّلاة و السّلام) را و امیدوارم که خداوند متعال، ما را از پیروان این بزرگوار و این خاندان مکرّم قرار بدهد. درباره‌ی کلام‌الله مجید، بزرگان و علما هزاران نکته‌ی پُرمغز و شیرین گفته‌اند و هزاران هزار نکته‌ی ناگفته همچنان باقی است. هر چه درباره‌ی قرآن عرض بکنیم، به اوج فضیلت قرآنی و ارزش این کتاب مقدّس آسمانی نخواهیم رسید. من امروز فقط یک نکته را عرض می‌کنم و توقّع دارم که مردم عزیزمان و شنوندگان این سخن به این نکته التفات داشته باشند و توجّه کنند. آن نکته این است که ما هر وقت به قرآن مراجعه می‌کنیم، توجّه داشته باشیم که قرآن معجزه‌ی پیغمبر است. قرآن معجزه است؛ یعنی خدای متعال به وسیله‌ی قرآن، اثبات نبوّت نبیّ مکرّم اسلام را کرده؛ این مسئله‌ی خیلی مهمّی است. [قرآن] معجزه‌ی خالده است. فرق این معجزه با معجزات دیگر انبیا این است که آن معجزات مال دوران خود آن نبیّ مکرّم بود، و مشاهده‌ی معجزه‌ی الهی مخصوص به همان مردم بود: ناقه‌ی صالح را فقط مردم آن زمان دیدند، عصای موسیٰ را فقط مردم آن زمان دیدند، بقیّه خبرش را شنفتند؛ لکن معجزه‌ی پیغمبر را در طول تاریخ و تا هزاران سال دیگر، خود مردم جلوی چشمشان مشاهده می‌کنند، این معجزه را به چشم خودشان می‌بینند. این استمرار اعجاز قرآنی و اعجاز نبوی یک برکت عظیمی است برای عالم انسانیّت، برای عالم وجود. قرآن همه‌چیزش معجزه است؛ لفظ قرآن معجزه است، نظم قرآن معجزه است، مفاهیم قرآن معجزه است، خبر قرآن از گذشته و آینده معجزه است، بیان قرآن از سنّت‌های عالمِ وجود معجزه است، از بطون انسان خبر دادن معجزه است؛ همه‌چیز قرآن معجزه است؛ ما از این معجزه‌‌ی بزرگ باید بهره ببریم، استفاده کنیم. اگر از قرآن بهره ببریم، زندگی بشر به سامان خواهد رسید، همه‌ی مشکلات برطرف خواهد شد. درس‌های قرآن برای بشر، درس‌های عملی است، قابل تجربه است؛ این غیر از معارف بلندی است که فقط برای بزرگان و اولیا و مقرّبان، دسترسی به آن ممکن است؛ [منظور از] این چیزی که عرض می‌کنیم، همین ظواهر قرآن است، همین کلماتی است که همه‌ی ما می‌فهمیم، همین «وَ لَقَد یَسَّرنَا القُرآنَ لِلذِّکرِ فَهَل مِن مُدَّکِر» است؛ اینها برای آحاد بشر قابل استفاده است؛ قرآن را با این دید نگاه کنیم.  من یک مثال عرض می‌کنم که با آن مثال، توجّه بکنیم نوع تبیین قرآنی را؛ مثلاً قرآن می‌فرماید: وَ مَن یَتَوَکَّل عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسبُه؛ اگر به خدای متعال توکّل کردید، یعنی تکیه کردید و اعتماد کردید، خدا برای شما کافی است و به هیچ وسیله‌ی دیگری، به هیچ عامل دیگری برای رسیدن به مقصود احتیاج ندارید. خب این یک درس مهم و کلّی است؛ منتها باید تدبّر کرد. یعنی چه «اگر توکّل کردیم، به عامل دیگری احتیاج نداریم»؟ در چه شرایطی، با چه وضعی این حقیقت قطعی و مسلّم تحقّق پیدا می‌کند؟ این را از خود قرآن باید پرسید؛ خود قرآن این را برای ما مشخّص می‌کند. توکّل به خدا و ترتّبِ اثر بر توکّل به خدا، دارای یک شرط ذهنی، و یک شرط عملی و واقعی ا‌ست. اگر این دو شرط تحقّق پیدا کرد، آن وقت «وَ مَن یَتَوَکَّل عَلَی اللهِ فَهُوَ حَسبُه»؛ یعنی محتاج هیچ عامل دیگری نخواهید بود. یکی‌ از آن دو شرط، شرط ذهنی‌ است. شرط ذهنی چیست؟ شرط ذهنی این است که شما اعتماد داشته باشید به صدق وعده‌ی الهی؛ وَ مَن اَصدَقُ مِنَ اللهِ قیلاً؛ این را معتقد باشید. معتقد باشیم که وعده‌ی الهی، وعده‌ی صادق و قاطع است؛ این جزو زمینه‌های ذهنیِ توکّل است؛ [اگر] این نباشد، توکّل پیدا نمی‌شود. لذا شما ملاحظه می‌کنید که خدای متعال مذمّت می‌کند کسانی را که به خدا سوءظن دارند: اَلظّانّینَ بِاللهِ ظَنَّ السَّوءِ عَلَیهِم دائِرَةُ السَّوءِ وَ غَضِبَ اللهُ عَلَیهِم وَ لَعَنَهُم وَ اَعَدَّ لَهُم جَهَنَّمَ وَ ساءَت مَصیراً؛ یعنی سوءظنّ به وعده‌ی الهی نباید وجود داشته باشد. معتقد باشیم که اینکه می‌فرماید «وَ لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه» راست است؛ این اعتماد را باید داشته باشیم؛ این شرط ذهنی است.
بیانات امام خامنه‌ای در دیدار جمعی از ۱۴۰۳/۱۱/۱۹ https://khl.ink/f/59275 بسم الله الرّحمن الرّحیم الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الطّیّبین الطّاهرین المعصومین سیّما بقیّة الله فی الارضین. خیلی خوش ‌آمدید برادران عزیز از نیروی هوایی و نیروی پدافند ارتش جمهوری اسلامی ایران. امروزیک بار دیگر خاطره‌ی مبارک و باشکوه نوزدهم بهمن سال ۵۷ تجدید می‌شود. اهمّیّت روز نوزدهم بهمن بیشتر از این جهت است که در این روز یک پرچمی برافراشته شد، یک پایه‌ای گذاشته شد که این توانست خطّ سیر ارتش جدید را تعیین کند. ارتش جمهوری اسلامی در واقع همان خطّی را حرکت کرد که آن روز آن جوان‌ها آمدند در مدرسه‌ی علوی و آن حماسه‌ی شجاعانه را آفریدند. در واقع نوزدهم بهمن باید روز تولّد ارتش جدید ایران شناخته بشود. شاید بتوان گفت که آن عاملی که توانست افراد متعدّدی، شخصیّت‌های برجسته‌ای را از درون ارتش به میدان انقلاب بکشاند، همین حرکت این جوان‌ها در روز نوزدهم بهمن بود. شخصیّت‌هایی بودند در داخل ارتش در رده‌های مختلف ــ از همافری و درجه‌داری تا درجات بالاتر و افسر ارشد ــ که اینها دلشان با مردم بود، دلشان با انقلاب بود لکن در درون ارتش، اینها توان و فرصت و زمینه‌ی بُروز و ظهور نداشتند؛ آن عاملی که توانست اینها را بکشاند و در این سطح عالی قرار بدهد، همین حرکت شجاعانه بود. افرادی مثل شهید نامجو، شهید صیّاد، شهید بابایی، شهید ستّاری، شهید کلاهدوز، شهید فلّاحی و افراد دیگر ــ شهدای بزرگی که بعضی‌شان از نام‌آوران شهدای جمهوری اسلامی در طول زمان محسوب می‌شوند ــ از دل ارتش بیرون آمدند، در مقابل چشم‌ها قرار گرفتند و نقش قهرمان را ایفا کردند. به احتمال زیاد عاملی که توانست اینها را این‌جور وارد میدان بکند، همان حرکت سه روز پیش از پیروزی انقلاب جوان‌ها بود؛ این جوان‌ها، جوان‌های نیروی هوایی سه روز قبل از پیروزی انقلاب در بحبوحه‌ی خطر این حرکت را انجام دادند. چند خصوصیّت هست که بنده همیشه در صحبت‌ها روی آنها تکیه می‌کنم؛ هر چند خصوصیّت، در این حرکت وجود داشت. یکی «شجاعانه بودن» این حرکت [بود]؛ شجاعت خیلی مهم است. اینکه یک انسانی این دل و جرئت را داشته باشد که وارد عرصه‌ی سخت بشود، خیلی مهم است؛ این حرکت، حرکتِ شجاعانه‌ای بود. هیچ‌ کس آن روز نمی‌دانست که سه روز بعد از این، نظام ساقط خواهد شد، رژیم پهلوی ساقط خواهد شد؛ کسی این را نمی‌دانست. ممکن بود همه‌ی‌ آنها به اعدام محکوم بشوند؛ [آنها] شجاعت نشان دادند. یکی «بهنگام بودن» [این] حرکت بود؛ بعضی از حرکت‌ها خیلی خوب است، شجاعانه است امّا در وقت خودش انجام نمی‌گیرد. حرکت توّابین در چند سال بعد از شهادت سیّدالشهدا (علیه السّلام) در کوفه حرکت خوبی بود امّا بهنگام نبود؛ آن روزی که باید اینها می‌آمدند و امام حسین را یاری می‌کردند، نیامدند؛ بعد پشیمان شدند، آمدند، اقدام کردند، همه‌ هم کشته شدند، میدان هم میدان سختی بود امّا خب چه فایده؟ بوقت باید وارد شد، حرکت را بهنگام و در لحظه باید انجام داد. حرکت این جوان‌ها بهنگام بود، در لحظه بود. اینهایی که عرض می‌کنیم فقط صِرفاً برای این نیست که از یک جمعی تمجید کرده باشیم؛ برای این است که ما امروز هم به همین‌ها احتیاج داریم. یک خصوصیّت دیگری که در این حرکت وجود داشت و بسیار باارزش بود، «محاسبه‌شده بودن و عقلانی بودن» [بود]؛ محاسبه شده بود، نشسته بودند، فکر کرده بودند، کار کرده بودند. از نوع حرکت پیدا بود که این یک حرکت آنیِ تصمیم‌گیری‌شده‌ی در لحظه نبود؛ روی آن فکر شده بود، کار شده بود، مطالعه شده بود. معلوم بود؛ ما که شاهد قضیّه بودیم، می‌فهمیدیم که قبلاً نشسته‌اند و این کار را محاسبه کرده‌اند. حرکت انقلابی به این احتیاج دارد؛ بعضی‌ها خیال می‌کنند حرکت‌های انقلابی بدون محاسبه است، نقطه‌ی مقابلِ عقلانی بودن است؛ این پندار غلطی است. حرکت انقلابی بیش از هر حرکت دیگری به محاسبه و به عقلانیّت احتیاج دارد. این هم یک خصوصیّت. خصوصیّت دیگر این بود که «از غفلت دشمن استفاده کردند»؛ یعنی اگر دستگاه‌های ضدّاطّلاعات آن روز و فرماندهان سطح بالای ارتشِ پادشاهی می‌خواستند حدس بزنند که یک حرکتی از درون ارتش ممکن است به نفع انقلاب انجام بگیرد، دیرترین جایی که به ذهنشان می‌رسید، نیروی هوایی بود؛ چون به نیروی هوایی می‌رسیدند، [به حرکت آنان] فکرشان نمی‌رسید. فَاَتاهُمُ اللهُ مِن حَیثُ لَم یَحتَسِبوا؛ از جایی که گمان نمی‌کردند ضربه را خوردند. این برادران ما، این جوان‌های آن روز، از غفلت دشمن استفاده کردند و این حرکت را انجام دادند.
بیانات امام خامنه‌ای در دیدار . ۱۴۰۳/۱۰/۲۶ khl.ink/f/59038 بسم الله الرّحمن الرّحیم و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین. برادران عزیز، خواهران عزیز! خیلی خوش ‌آمدید؛ مخصوصاً خانواده‌های محترم شهیدان و بخصوص مادران شهدا و این بانوی گرامی که مادر چهار شهیدند. آقای منصوری را هم که سال‌ها بود زیارت نکرده بودیم؛ [بنده] ایشان را از دوره‌ی دانشجویی‌شان که مشغول مبارزه بودند، می‌شناسم. کاشان یک شهر برجسته است؛ حالا منهای آنچه در دوره‌ی ما اتّفاق افتاد ــ که حالا اشاره خواهم کرد ــ در طول تاریخ هم کاشان حقّاً و انصافاً برجستگی دارد: عالِم‌پرور است، شاعرپرور است، فقیه‌پرور است، ریاضی[دان]‌پرور است، مبارزپرور است، هنرپرور است؛ شخصیّت‌های برجسته‌ی بزرگی [دارد] و یک شهر عجیبی است. همین فرشی که در کاشان بافته میشود، از لحاظ نگاه هنری، یک هنر بسیار بزرگ و بسیار باارزش است؛ ما قدر این هنرهای زیرِ پاافتاده و پیشِ پاافتاده‌ی خودمان را نمی‌دانیم. شخصیّت‌های برجسته‌ای [از این شهر] برخاستند که خب شماها آنها را می‌شناسید و می‌دانید و معروفند، و اسمشان در تاریخ همه‌جا ثبت است. در دوره‌ی نزدیک به ما، [یعنی] تقریباً دوره‌ی معاصر ما، شخصیّت‌هایی هستند که با استعمار مبارزه کردند ــ که این فرق می‌کند با مبارزه‌ی با حکومت داخلی ــ مِن‌جمله پدر مرحوم آیت‌الله کاشانی، مرحوم آسیّدمصطفیٰ کاشانی که ایشان از بزرگان علمای نجف بودند. وقتی که انگلیس‌ها در پایان جنگ [جهانی] اوّل آمدند و در واقع منطقه را چند کشور اروپایی بین خودشان تقسیم کردند و آمدند طرف ایران، اینها به فتوای مرحوم آسیّدمحمّدکاظم یزدی، از نجف آمدند در منطقه‌ی اهواز و منطقه‌ی جنوب عراق و غرب ایران و جنوب غربی ایران، مبارزه‌ی تن‌به‌تن کردند؛ هم مرحوم آسیّدمصطفیٰ کاشانی، هم پسر ایشان مرحوم آسیّدابوالقاسم کاشانی که آیت‌الله کاشانی معروف ما این دوّمی است. بعد هم مبارزات اینها ادامه پیدا کرد. این اهمّیّت دارد؛ اینکه یک انسانی، یک انسان باشخصیّتی، زندگی خودش را وقف کند برای مبارزه‌ی با زور، با ظلم، با تجاوزطلبی، خیلی برای یک ملّت مهم و باارزش است؛ قدرش را باید دانست. حالا بعضی‌ها به مرحوم آیت‌الله کاشانی به خاطر یک اختلاف نظرات سیاسی اعتراض می‌کنند؛ دیگر توجّه ندارند که این مرد کسی است که ده‌ها سال با کمال شجاعت، با انگلیس‌ها مبارزه کرد. در زمان رضاشاه که همه‌ی نفَس‌ها در سینه‌ها حبس بود، مرحوم کاشانی مبارزه کرد؛ در آن زمان مبارزه کرد. امام رضوان الله علیه یک بار در یک جلسه‌ی خصوصی که ما داشتیم، گفتند که من هیچ کس را به شجاعت آقای کاشانی ندیدم. توجّه کنید! این حرف را چه کسی می‌زند؟ امامی که خودش مظهر رشادت و شجاعت است. این را خودم از ایشان مستقیم شنیدم؛ دیگر راوی وسط نیست. گفتند من هیچ کس را به شجاعت آقای کاشانی ندیدم. بعد سه قضیّه نقل کردند از شجاعت مرحوم آقای کاشانی که حالا آن قضایا را من نقل نمی‌کنم. این[طور] است. در آن محلّ تاریخی، ما رفتیم آنجا، زندانی را که آقای کاشانی آنجا بوده دیدیم. آن سلّولی را که آقای کاشانی ــ البتّه مدّت کوتاهی ــ در آن سلّول زندانی بوده، به ما نشان دادند. قضیّه‌ای را آنجا نقل کردند که در آن سلّولی که راحت نمی‌شد نشست، مأمور می‌رود پیش او و بنا می‌کند نصیحت کردن. آقای کاشانی یک پاسخی به او می‌دهد که نشانه‌ی کمال جرئت و شجاعت و نترسی و دلِ قرص و محکم این مرد است. و همین‌طور بقیّه‌ی کسانی که در این راه بوده‌اند؛ شخصیّت‌های برجسته. از جهات مختلفی کاشان انصافاً برجستگی دارد؛ یکی‌اش‌ مسئله‌ی مبارزات است، یکی‌‌اش مسئله‌ی علم و هنر است، یکی‌اش مسئله‌ی توجّه به اهل‌بیت (علیهم ‌السّلام) است که در زمان جوانی ما مجالس کاشان معروف بود همه‌جا که کاشانی‌ها مجالس روضه و توسّل و توجّه دارند؛ و مانند اینها. خب، در آزمایش بسیار مهمّ دفاع مقدّس و بعد از آن در بعضی از حوادث دیگر، کاشانی‌ها خوب حرکت کردند، خوب گذشته‌ی خودشان را تجدید کردند و نشان دادند که یک طبیعت مستمرّ تاریخی‌ای در این منطقه وجود دارد که در گذشته و امروز انسان‌هایی را با این خصوصیّات پرورش می‌دهد. لذا شما شهدای برجسته‌ای دارید، شهدای باسابقه‌ای دارید، شهید دوران اوّل مبارزات دارید که این در کمتر شهری از شهرهای ایران وجود دارد؛ شهدای میدان جنگ دارید، پشتیبانی‌های فوق‌العاده و کم‌نظیر دارید که انسان را واقعاً تحت تأثیر قرار می‌دهد. فرض بفرمایید چند نفر بانو می‌نشینند یک قالیِ باارزشی می‌بافند، می‌آیند تقدیم می‌کنند به جبهه که این را یک جایی من خواندم که این قالی را آن کسانی که گرفته بودند از این بانوی آورنده‌ی قالی؛
بیانات امام خامنه‌ای در دیدار ۱۴۰۳/۱۱/۲۴ https://khl.ink/f/59329 بسم الله الرّحمن الرّحیم   الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین. خیلی خوش آمدید برادران عزیز، خواهران عزیز. من اوّلاً تبریک عرض می‌کنم ولادت باسعادت حضرت بقیّةالله‌الاعظم (سلام الله علیه) را که حقیقتاً یک عید جهانی و بشری است. مژده‌ی عدالت، امید به استقرار عدالت، یکی از خواسته‌ها و دل‌خوشی‌های همیشه‌ی بشر در طول تاریخ بوده. هیچ زمانی را شما در تاریخ بشر پیدا نمی‌کنید که انسان‌ها در آنجا منتظر عدالت نباشند، آرزوی منجی نداشته باشند. این آرزو، طبق تعالیم شیعه، محقّق خواهد شد؛ بدون تردید. البتّه شیعه و غیر شیعه در اصلِ حضور حضرت مهدی (سلام الله علیه) تردیدی ندارند، همه اجماع بر این معنا دارند، لکن خصوصیّت شیعه این است که حضرت مهدی را با خصوصیّات، با شخص، با نام، نام پدر، نام مادر، می‌شناسد؛ این از خصوصیّات ما است. امیدواریم ان‌شاءالله چشم‌های ما روشن بشود به زیارت این بزرگوار. همچنین تبریک عرض می‌کنم بیست‌ودوّم بهمن را. بیست‌ودوّم بهمن هم حقیقتاً برای ملّت ما، برای تاریخ ما، یک عید بزرگ است. هر کس به وضعیّت ایران در دوران قبل از انقلاب، در دوران پادشاهی، واقف باشد، با همه‌ی وجود تصدیق می‌کند که «انقلاب»، یک عید بزرگ و تاریخی برای ملّت ایران بود؛ و مردم ما این عید را گرامی میدارند؛ هیچ جای دنیا شما این را مشاهده نمی‌کنید. انقلاب‌های بزرگ در دنیا اتّفاق افتاده، لکن اینکه انقلابی اتّفاق بیفتد که تا ۴۶ سال بعدش، هر سال در آن روز عامّه‌ی مردم ــ نه نیروهای مسلّح، نه نیروهای دولتی ــ عموم مردم بیایند در صحنه خودشان را نشان بدهند، اظهار ارادت بکنند و اظهار شادی بکنند و بزرگ بدارند، در هیچ جای دنیا وجود ندارد؛ این مخصوص اینجا است. انقلاب‌های دیگر را ما می‌شناسیم، سوابقشان را می‌دانیم، لواحقشان را می‌دانیم، آثار و نتایجشان را می‌بینیم و برخورد مردمشان و ملّت‌هایشان با این انقلاب‌ها را هم کاملاً شناخته‌ایم. این وضعی که در ایران وجود دارد که روز بیست‌ودوّم بهمن، مرد، زن، قشرهای مختلف، کودک، جوان، پیر، چند ساعت بیایند در خیابان‌ها، در هوای سرد، هوای برفی، هوای سوزدار، با مشکلات جوّی، و عید را گرامی بدارند، این مخصوص ایران اسلامی است. و این بیست‌ودوّم بهمن اخیر یکی از برجسته‌ترین جشن‌های انقلاب بود؛ یکی از مهم‌ترین‌ها بود. مردم در واقع در روز دوشنبه قیام کردند. اینکه آمدند در خیابان‌ها و شعار دادند و حرف زدند و در رسانه‌ها نظرات خودشان را گفتند و این در سراسر کشور اتّفاق افتاد، این یک قیام مردمی بود، یک حرکت بزرگ ملّی بود؛ در زیر بمباران تبلیغات و حرکات جنگ نرم موذیانه‌ی دشمن ــ که علیه همین بیست‌ودوّم بهمن و صاحب بیست‌ودوّم بهمن که ملّت ایرانند و قهرمان بیست‌ودوّم بهمن که امام بزرگوار است، مرتّب دارند حرف می‌زنند ــ مردم بیایند در زیر این بمباران تبلیغاتی و رسانه‌ای و جنگی، این‌جور خودشان را نشان بدهند. این حضور جوانان، چهره‌های شاداب، گسترش در تمام کشور، نه‌فقط تهران، نه‌فقط شهرهای بزرگ، حتّی روستاها در این حرکت بزرگ شرکت کنند ــ در بعضی از شهرها هوا سرد بود، بسیار نامناسب بود ــ پیام اتّحاد ملّت ایران بود. حقّاً و انصافاً ملّت ایران کار بزرگی کردند. در مقابل این تهدیدهای احمقانه‌ای که مرتّب، پشت ‌سر هم دارد صورت می‌گیرد نسبت به ملّت ایران، ملّت ایران هویّت خودش، شخصیّت خودش و توان خودش و پایداری خودش را به همه نشان داد. مکمّل این حرکت بزرگ مردمی هم سخنان صریح و راهگشای رئیس‌جمهور محترم بود که از زبان مردم، سخن دل مردم را بیان کرد و آنچه را لازم بود ایشان بیان کنند، گفتند. من همیشه تکرار می‌کنم با مخاطبین خودم، با جوان‌های عزیزی که از اعماق دل به آنها دلبسته و علاقه‌مند هستم، می‌گویم: کار را باید بهنگام انجام داد. ملّت ایران در روز دوشنبه کار را بهنگام انجام داد؛ آن وقتی که باید انجام بدهد انجام داد، آن وقتی که باید خودش را نشان بدهد نشان داد. رحمت خدا بر این ملّت! و امیدواریم ان‌شاءالله آینده‌ی روزبه‌روز بهتری منتظر این ملّت شجاع و دانا و آگاه باشد. نمایشگاهی که امروز، ساعتی، آن را از نزدیک دیدیم یکی از بهترین و برترین نمایشگاه‌هایی بود که بنده گاهی مشاهده می‌کنم. حقّاً برای من این ساعتی که در این نمایشگاه گذراندیم، ساعت بسیار شیرین و مطلوبی بود. این نمایشگاه بخشی از مجاهدت‌های بزرگی را که در زمینه‌ی مسائل مربوط به دفاع از کشور دارد انجام می‌گیرد، نشان داد.
بیانات امام خامنه‌ای در دیدار ۱۴۰۳/۱۱/۲۰ https://khl.ink/f/59285 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این دیدار با گرامیداشت یاد و خاطره شهدای غزه و فرماندهان شهید، به‌ویژه شهید «اسماعیل هنیه»، خطاب به رهبران حماس فرمودند: خداوند متعال به شما و مردم غزه عزت و پیروزی عطا کرد و غزه را مصداق آیه شریفه‌ای قرار داد که می‌گوید «چه بسا گروه کوچکی که بواسطه توفیق و اذن الهی برگروه بسیار و قدرتمند غلبه کنند. شما بر رژیم صهیونیستی و در واقع بر آمریکا غلبه کردید و به لطف خداوند نگذاشتید آنها به هیچ‌یک از اهداف خود برسند. ایشان با اشاره به رنج‌هایی که مردم غزه در یک سال و نیم مقاومت متحمل شدند، خاطرنشان کردند: محصول همه این رنج‌ها و هزینه‌ها در نهایت پیروزی حق بر باطل بود و مردم غزه برای همه کسانی که دل در گرو مقاومت دارند، الگو شدند. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با قدردانی از مذاکره‌کنندگان حماس، دستاورد توافق انجام‌شده را بزرگ خواندند و گفتند: امروز وظیفه همه جهان اسلام و همه حامیان مقاومت، کمک به مردم غزه برای کاهش رنج و آلام آنها است. ایشان برنامه‌ریزی برای کارهای فرهنگی و ادامه مسیر کنونی کارهای تبلیغاتی در کنار امور نظامی و بازسازی غزه را ضروری خواندند و افزودند: نیروهای مقاومت و حماس در کارهای تبلیغاتی و رسانه‌ای عملکرد بسیار عالی داشتند و این روش باید ادامه یابد. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای‌، ایمان را عامل اصلی و سلاح غیرمتقارن جبهه مقاومت در مقابل دشمن دانستند و فرمودند: به واسطه همین ایمان است که جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت در مقابل دشمنان احساس ضعف نمی‌کنند. ایشان با اشاره به تهدیدهای اخیر آمریکا نسبت به جمهوری اسلامی و مردم ایران، تأکید کردند: این‌گونه تهدیدها، هیچ تأثیری در ذهنیت ملت و مسئولین ما و همچنین فعالین کشور و جوانان ندارد. خاطرنشان کردند: مسئله دفاع از فلسطین و حمایت از مردم فلسطین نیز در ذهن مردم ایران هیچ جای سؤال ندارد و یک موضوع حل شده است. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فرمودند: مسئله فلسطین برای ما یک مسئله اصلی و پیروزی فلسطین نیز برای ما یک موضوع قطعی است و با تأکید بر اینکه در نهایت پیروزی نهایی با مردم فلسطین خواهد بود، خاطرنشان کردند: حوادث و فراز و فرودها نباید موجب تردید شود بلکه باید با قدرت ایمان و امید پیش رفت و به امدادهای الهی امیدوار بود. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پایان خطاب به رهبران حماس گفتند: به لطف خداوند آن روز فراخواهد رسید که همه شما با سربلندی تمام، موضوع قدس را برای دنیای اسلام حل کرده‌اید و آن روز قطعاً اتفاق خواهد افتاد. در این دیدار آقایان «محمد اسماعیل درویش» رئیس شورای رهبری حماس، «خلیل الحیه» معاون رئیس دفتر سیاسی حماس و «زاهر جبارین» رئیس حماس در کرانه باختری، ضمن تجلیل از رهبران شهید مقاومت به‌ویژه شهیدان «اسماعیل هنیه»، «سید حسن نصرالله»، «یحیی سنوار» و «صالح العاروری»، گزارشی از آخرین وضعیت غزه و کرانه باختری و پیروزی‌ها و موفقیت‌های به‌دست آمده و شرایط کنونی، ارائه و از حمایت‌های همیشگی جمهوری اسلامی و مردم ایران قدردانی کردند.
بیانات امام خامنه‌ای بمناسبت ۱۴۰۳/۱۱/۲۹ https://khl.ink/f/59361 بسم الله الرّحمن الرّحیم و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین. از خداوند متعال بقا و دوام این روحیه‌های برجسته و ممتاز را که در این جمعِ حاضر مشاهده می‌کنیم، استدعا می‌کنیم و طلب می‌کنیم. خوشامد عرض می‌کنم به همه‌ی حضّار محترم، بخصوص خانواده‌ی معظّم شهیدان و مسئولان محترم. رئیس‌جمهور محترم هم به مقتضای خوی مردمی در این جمع حضور دارند. لازم می‌دانم قبل از هر سخنی یاد کنم از امام جمعه‌ی شهید و فقیدمان، مرحوم آقای آل‌هاشم که سال گذشته در همین جلسه در اینجا بیانات متین، با بیان فصیح و پُرمغز بیان کردند. خداوند ان‌شاءالله درجات ایشان را عالی کند و خوشا به سعادت خدمتگزارانی که پایان کارشان این‌چنین، با این شیوه به اراده‌ی الهی انجام می‌گیرد. همچنین یاد کنم از استاندار جوان و انقلابی و محبوب آذربایجان که ایشان هم جزو شهدای آن حادثه هستند و دیگرِ شهیدان عزیزی که در حادثه‌ی تلخ گذشته از دست ملّت ایران گرفته شدند. روز بیست‌ونهم بهمن سال ۵۶، آنچه اتّفاق افتاد، حادثه‌ی بزرگی بود. من امروز مایلم با نگاه به مردمی که آن حادثه را آفریدند، چند کلمه‌ای عرض بکنم؛ چون افتخارات آذربایجان، از جهات مختلف، خیلی زیاد و متعدّد است و بنده مکرّر در مکرّر درباره‌ی این مطالب با شما عزیزان، مردم آذربایجان سخن گفته‌ام. امروز، جوان تبریزی ما که اوضاع منطقه را می‌بیند، می‌شناسد، دشمنان را، دوستان را تشخیص می‌دهد، در مقابل عربده‌های یک نفر از آن طرف و زوزه‌های یک نفر از این طرف هیچ احساس ترسی نمی‌کند، احساس انفعالی نمی‌کند، [بلکه] احساس قدرت می‌کند. جوان آذربایجانی، جوان تبریزی، امروز در مقابل این حوادثی که افراد کارکشته‌ی سیاست را متزلزل می‌کنند، مثل کوه می‌ایستد؛ این جوان [باید] بداند که این روحیه میراث چه کسانی است، متعلّق به چه حادثه‌ای است. اگر جوان ما ــ که دوران انقلاب را درک نکرده و از بیست‌ونهم بهمن، جز یک نام و یک حادثه چیزی در خاطر ندارد ــ نداند که گذشته‌ی این مجموعه و مردمی که این حادثه را به وجود آوردند، این واقعه‌ی عظیم را ایجاد کردند، که بودند، چه بودند، چه کار می‌کردند، با چه روحیه‌ای در میدان حاضر می‌شدند، روایت‌های غلطِ ساخته‌ی دشمن بر ذهن‌ها غالب خواهد شد؛ من امروز روی این نکته‌ می‌خواهم یک مقداری عرایضی بکنم و تکیه کنم. آذربایجان و تبریز در واقع سدّ مستحکم ایران در دوره‌های مختلف در قبال تعرّض و تجاوز بیگانگان بوده. در مواردی، به خاطر اینکه مرکزنشینان و پایتخت‌نشینان بی‌عرضگی به خرج دادند، مأموران دولت‌های تزاری یا عثمانی بر مناطقی از آذربایجان، حتّی بر خود تبریز مسلّط شدند امّا این مردم تبریز بودند که توانستند با ایستادگی خود، با صبر خود، در مقابل دشمن رفتاری را دنبال کنند که دشمن را مجبور به فرار بکنند. مأموران تزاری اصرار می‌کردند به ستّارخان که بالای خانه‌ات پرچم سفید بزن تا از تعرّض نیروهای روس ــ که در آنجا بودند ــ محفوظ بمانی؛ ستّارخان گفت: من زیر بیرق ــ به تعبیر او «بیدق» ــ اباالفضل‌العبّاسم؛ من زیر بیرق هیچ کس دیگر نمی‌روم. در دوره‌های متعدّدی از سوی آدم‌هایی ــ که نمی‌توان درست اینها را مأمور بیگانه دانست لکن به هر حال منحرف بودند و دستی در دستگاه‌های دولتی زمان طاغوت داشتند ــ تلاش می‌شد با تکیه بر خصوصیّات قومی، با یک نگاه ضدّ دینی و به‌اصطلاح سکولاریستی، یک هویّت غیر اسلامی به آذربایجان بدهند؛ آنچه در مقابل این حرکت اتّفاق افتاد، برای چشم‌های بینا درس‌آموز است. در همان دورانی که این تلاش‌ها انجام می‌گرفت، تبریز گوهرهای درخشانی از قبیل علّامه‌ی طباطبائی، از قبیل علّامه‌ی امینی، شخصیّت برجسته‌ی ادبی و هنری‌ای از قبیل استاد محمّدحسین شهریار و امثال اینها را تحویل جامعه‌ی ایران داد و نام ایران را، عنوان ایران را، اعتبار ایران را بالا برد. در دستگاه‌های مختلف این‌جوری است. یکی از خصوصیّات ممتاز آذربایجان که حوادثی از قبیل حادثه‌ی مهمّ بیست‌ونهم بهمن را به وجود آورد، ایمان اسلامی و غیرت دینی مردم آذربایجان بود. مردم تبریز و همه‌ی کسانی که از شهرستان‌های دیگرِ استان در آن روز در تبریز بودند و در آن حرکت شرکت کردند، این حادثه را به وجود آوردند. بزرگی حادثه فقط به این نیست که رژیم طاغوت مجبور شد در مقابل مردم، تانک در خیابان‌ها بیاورد؛ بزرگی حادثه به این است که این حرکت توانست الگویی بشود برای سراسر ایران، و مردم ایران در شهرهای مختلف این حرکت را تکرار کنند و حرکت انقلابی عظیم سال ۵۷ اتّفاق بیفتد؛ عظمت حادثه اینجا است.
۱۳۶۵/۱۲/۰۱ https://khl.ink/f/21491 خطبه‌های نماز جمعه‌ تهران بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم الحمدلله ربّ العالمین نحمده و نستعینه و نستغفره و نتوکّل علیه و نصلّی علی حبیبه و نجیبه و خیرته فی خلقه سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم‌ محمّد و علی اله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین سیّما بقیّةالله فی الارضین و صلّ علی ائمّة المسلمین و حماة المستضعفین و هداة المؤمنین. قال الله الحکیم فی کتابه: الّذین یتّبعون الرّسول النّبىّ الامّىّ الّذی یجدونه مکتوبا عندهم فی التّوراة و الانجیل یامرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنکر و یحلّ لهم الطّیّبات و یحرّم علیهم الخبائث و یضع عنهم اصرهم والاغلال الّتی کانت علیهم.  برادران و خواهران عزیز نمازگزار را توصیه می‌کنم به تقوای الهی و پرهیز از گناه و تسلیم شدن در مقابل الهام معنوی و ربانی احکام قرآن و مخالفت با وسوسه‌های نفس اماره. بحثی که امروز در خطبه‌ی اول عرض خواهم کرد، دنباله‌ی بحث آزادی فکر و عقیده در اسلام است که در هفته‌ی قبل درباره‌ی آن به طور مجمل مطالبی عرض شد و سه محور در باب این نوع از آزادی ارائه شد: یکی، محور آزادی تفکر و تعقل در اسلام که درباره‌ی آن بحثی انجام گرفت. دوم، محور آزادی عقیده‌ی مذهبی و سوم، آزادی تفکرات و عقائد و سلائق سیاسی.  درباره‌ی محور دوم یعنی آزادی عقائد مذهبی لازم است قدری بحث را توسعه بدهیم و این مسئله را که امروز در دنیا هم مطرح است، از دیدگاه اسلام تا حدودی که ظرفیت این مجمع اجازه می‌دهد، باز کنیم. مسئله‌ی آزادی عقیده در اسلام یک مسئله‌ی مهم و اساسی است که نظر متفکران اسلامی هم به صورت جمع‌بندی شده در این زمینه و مبسوط ارائه نشده است و بعضی از متفکرین و نویسندگان و محققین در آن باره بحث کرده‌اند، لکن به اعتقاد بنده این بحث باز هم محتاج بررسی و دقت نظر بیشتری است. بعضی تحت تأثیر موج آزادی عقیده در غرب و اینکه اینجور رایج شده است که هر عقیده‌ای محترم است و به هیچ عقیده‌ای نباید تعرض کرد قرار گرفتند و نظر اسلام را به سمت آزادی عقیده با همان معنای غربی سوق دادند. بعضی دیگر در طرف مقابل با توجه به بعضی از آیات کریمه‌ی قرآن و روایات مسئله را بسیار محدود و مضیّق گرفتند و کلاً عقیده‌ی مذهبی آزادِ غیر عقیده‌ی اسلامی حق را از دیدگاه اسلامی دور می‌دانند. شاید هر یک از این دو دسته نویسندگان و محققان نظر واقعی و بحث مستوفایشان - اگر این بحث را بخواهند بکنند - نتیجه‌ای غیر از آنچه که از گفته‌های آنها استفاده می‌شود باشد، ولی به هر حال آن مطلبی که بنده با مراجعه‌ی به آیات و بعضی از روایات و گفته‌های بزرگان در این زمینه به نظرم رسیده و فعلاً در حد یک عقیده‌ای است که جای بحث و مطالعه و تبادل نظر دارد، این چیزی است که امروز عرض خواهم کرد و همان طور که عرض کردم، باب بحث بسته نیست، این چیزی است که بنده فعلاً از منابع اسلامی و شرعی استفاده می‌کنم.  اولاً عقیده‌ی قلبی چیزی که بتوان آن را مورد فشار و زور قرار داد، نیست. آنچه که می‌تواند مورد زور و فشار و تحمیل قرار بگیرد، او عمل انسانی است، منش انسانی است، نه عقیده‌ی قلبی. لذا شما می‌بینید سخت‌گیری‌هائی که در قرون وسطی در اروپا نسبت به عقاید مذهبی و سیاسی و اجتماعی و علمی انجام گرفت و به کشته شدن و زنده در آتش افکنده شدن هزاران نفر انجامید، نتوانست آن عقاید را از بین ببرد و منسوخ کند و آن عقاید مثل دیگر عقایدی که در طول تاریخ مورد فشار قرار گرفتند، در جامعه ماند. عقیده زور بردار نیست. عقیده را با ابزار خاص خودش می‌شود تغییر داد یا در کسی ایجاد کرد. ما می‌توانیم در یک جمله بگوئیم عقیده در اسلام آزاد است، منتهی این آزادی عقیده را باید باز کنیم و معنا کنیم. یعنی چه آزاد است؟ آزادی عقیده به این معنا نیست که اسلام اجازه می‌دهد و جایز می‌شمارد و روا می‌داند که انسان‌ها از عقیده‌ی حق، از بینش درست منحرف بشوند و یک اعتقاد غلط و نادرست را در قلب و فکر خود بپذیرند. اگر کسی بگوید آزادی عقیده در اسلام معنایش این است که هرکسی از نظر اسلام می‌تواند و برایش مباح و رواست که هر نوع عقیده‌ای را ولو باطل و غلط انتخاب بکند، این یقیناً راه ثواب را نپیموده است (طبیعی است که همچنانی که اعضا و جوارح انسان وظائفی دارند و اعمالی را باید انجام بدهند، قلب و فکر انسان هم وظیفه‌ای دارد که در روایات هم به وظائف قلب و روح اشاره شده است و آن وظیفه عبارت است از اینکه خدای متعال را به وحدانیت و صفات حسنی بشناسد و درباره‌ی نبوت و درباره‌ی معاد و درباره‌ی بقیه‌ی معارف اسلامی همان عقیده‌ی حق و صحیح را بپذیرد.) پس، معنای آزادی عقیده این نیست.
بیانات رهبر انقلاب در دیدار . ۱۴۰۳/۱۲/۰۴ https://khl.ink/f/59458 بسم الله الرّحمن الرّحیم خیلی خوش آمدید آقایان محترم؛ و خیلی متشکّریم از این توضیحات خوبی که هم جناب آقای اعرافی دادند، هم جناب آقای حاج آقا سعید [جوادی] گفتند راجع به این کتاب شریف، و استفاده کردیم. آنچه باید در معرّفی این کتاب گفته بشود، همین‌هایی بود که آقایان گفتند؛ چیز زیادتری نداریم. من دو سه مطلب را [عرض می‌کنم]: یک مقوله، مقوله‌ی شخص آیت‌الله آقای جوادی است؛ یک مقوله، مقوله‌ی تفسیر تسنیم است؛ یک مقوله هم مقوله‌ی رواج تفسیر قرآن ــ حالا فراتر از علوم قرآنی؛ نفْس تفسیر قرآن ــ در حوزه‌های علمیّه است. راجع به آیت‌الله آقای جوادی، به نظر من حوزه واقعاً وام‌دار ایشان است؛ ایشان کار بزرگی انجام دادند. اینکه انسان از یک جای کوچکی شروع کند تفسیر قرآن را و چهل سال آن را ادامه بدهد، این کار آسانی نیست؛ یعنی انسان وقتی فکر کند، خواهد دید کار خیلی بزرگی است استقامت بر این کار، خسته نشدن در این کار، تردید پیدا نکردن در ادامه‌ی این کار، بلکه شاید ــ من البتّه توفیق پیدا نکردم این را نگاه کنم بفهمم ــ احتمالاً شوق و ذوق مفسّر محترم نسبت به آیات در گذشت زمان بیشتر هم شده باشد؛ احتمالاً باید این‌جور باشد. و اینکه انسان مبتهج به این کار ــ کار روی قرآن ــ باشد، خیلی باارزش است. صحبت شده بود با ایشان راجع به همین کار تفسیری ایشان، خود ایشان مبتهج بودند به این کار و می‌گفتند این یک «المیزان» امروز است؛ تعبیر ایشان این بود؛ می‌گفتند این المیزان است، منتها المیزان باب امروز، برای امروز. انسان که نگاه می‌کند، [می‌بیند] واقعش هم همین‌جور است. بنابراین، کار ایشان کار واقعاً باارزشی است. البتّه فعّالیّت‌های علمی ایشان در زمینه‌های علوم عقلی و نقلی مهم است و جای تقدیر دارد، لکن هیچ کدام از آنها به نظر من با این کارِ تفسیریِ با این تفصیل، قابل مقایسه نیست؛ یعنی به نظر من این کار، هم از کارهای فلسفی ایشان، [هم] از کارهای عرفانی ایشان، [و هم] از کارهای فقهی ایشان مهم‌تر و والاتر است. خداوند ان‌شاءالله به ایشان اجر بدهد، عمر ایشان را طولانی کند و این نشاطی را که موجب شد ایشان بتوانند این کار را در این مدّت طولانی ادامه بدهند، ان‌شاءالله خداوند در ایشان حفظ کند. شاید بخواهند مراجعه کنند؛ پیش می‌آید که انسان گاهی مراجعه می‌کند، نظرش در مورد یک مسئله‌ای تغییر پیدا می‌کند، یک چیزی را اضافه می‌کند؛ ان‌شاءالله این نشاط در ایشان ادامه پیدا کند. و امّا راجع به مقوله‌ی تفسیر تسنیم؛ به نظر من این تفسیر از افتخارات شیعه است. من واقعاً می‌توانم این‌جور تعبیر کنم که از افتخارات شیعه است. تفسیر به معنای خاصّ خودش در این کتاب خیلی خوب انجام گرفته، [یعنی] آیه تبیین شده، قوّت تفکّر عقلانی مؤلّف کمک کرده که برخی از مفاهیم ظریف، لطیف و دست‌نیافتنی در آیات، فهمیده بشود. من البتّه خیلی توفیق نداشتم مراجعه کنم به [این] تفسیر؛ گاهی چرا، لکن دیشب و امروز برای اینکه حاضرالذّهن باشم، گفتم یک جلد از آن تفسیر را بیاورند من نگاه کنم، تصادفاً جلد چهلم، سوره‌ی یوسف [بود]. انسان نگاه می‌کند، واقعاً سرشار از مطالب دانستنی‌ای است که می‌شد اینها را انسان ندیده بگیرد؛ مثلاً فرض کنید [اینکه] «رؤیا» چیست؛ حقیقت رؤیا، بحث درباره‌ی حقیقت رؤیا. همان سبک کاری که مرحوم آقای طباطبائی در المیزان انجام دادند تحت عنوان بحث فلسفی یا بحث مثلاً اجتماعی؛ منتها این، در سطح عظیمِ این تفسیر بزرگ، گسترده است؛ یعنی اگر فرض کنیم آن کاری که حالا نسبت به المیزان آن کار [انجام] شده، [مشابه آن] بنا باشد مباحث غیر تفسیری را از این کتاب استخراج کنند و جمع کنند، خودش یک دایرةالمعارف می‌شود؛ یک مجموعه‌ی بزرگی از معارف می‌شود که قابل استفاده است، در موضوعات مختلف، مثلاً فرض کنید به مناسبت یک کلمه در یک آیه. و برای اینکه این استفاده خوب انجام بگیرد، به نظر من این تفسیر احتیاج دارد به یک فهرست فنّی کامل. من نمی‌دانم حالا در این زمینه کاری شده یا نه. تفسیر، فهرست لازم دارد؛ این تفسیر، فهرست فنّی لازم دارد تا هم موضوعات بیان بشود، هم ترتیب حروف با [ترتیب] الفبایی ملاحظه بشود که اگر انسان مثلاً فرض کنید که راجع به فلان موضوع می‌خواهد بداند در این تفسیر چه هست، بتواند بزودی پیدا کند آنها را و استفاده کند. بنابراین هم تفسیر است، هم به یک معنا دایرةالمعارف است. بنابراین انصافاً‌ تفسیر تسنیم جزو افتخارات شیعه است، جزو افتخارات حوزه است و ما خدا را شکر می‌کنیم بر اینکه این کار انجام گرفت.
خطبه‌های امام خامنه‌ای در نماز جمعه تهران ۱۳۶۵/۱۲/۱۵ https://khl.ink/f/21492 بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم‌ الحمدلله ربّ العالمین نحمده و نستعینه و نستغفره و نستهدیه و نتوکّل علیه و نصلّی و نصلّم علی حبیبه و نجیبه و خیرته فی خلقه و حافظ سرّه و مبلّغ رسالته سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم‌ محمّد و علی اله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المعصومین سیّما بقیّةالله فی الارضین و صلّ علی ائمّة المسلمین و حماة المستضعفین و هداة المؤمنین. قال الله الحکیم فی کتابه: بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم. الّذین یتّبعون الرّسول النّبىّ الامّىّ الّذی یجدونه مکتوبا عندهم فی التّوراة و الانجیل یامرهم بالمعروف و ینهاهم عن المنکر و یحلّ لهم الطّیّبات و یحرّم علیهم الخبائث و یضع عنهم اصرهم و الاغلال الّتی کانت علیهم.  همه‌ی برادران و خواهران عزیزِ نمازگزار را توصیه می‌کنم به استفاده از این ایام و لیالی متبرک، ماه رجب، ماه دعا و تضرع و خشوع و اظهار بندگی و کسب ذخیره‌ی تقوا. فرصت مغتنم این ماه و ماه شعبان و ماه رمضان را باید برای تسویه‌ی دل‌ها و جان‌ها مغتنم شمرد و گوش دل را به الهام ربانی و معنوی این ماه‌های مبارک داد و جان و دل را ان‌شاءالله به ذکر خدا زنده کرد. بحثی که در هفته‌های گذشته عرض شد درباره‌ی آزادی و اخیراً آزادی عقیده در اسلام و از نظر اسلام بود. به طور خلاصه عرض شد که اسلام طرفدار آزادی عقیده در جامعه‌ی اسلامی است. یعنی کسی را به خاطر داشتن عقیده‌ی غلط و باطل مورد تعقیب و فشار و زور قرار نمی‌دهد؛ هرچند که عقیده‌ی باطل از نظر اسلام مطرود و نامقبول است. درباره‌ی این بحث، چون بسیار بحث اساسی و مهمی است و تکلیف ما به عنوان دولت اسلامی را باید معین بکند، امروز هم مطالبی عرض می‌کنم. ممکن است در آن مطلبی که در هفته‌ی قبل گفته شد، تردیدهائی به مناسبت برخی از مسائلی که در اسلام مطرح هست، به وجود بیاید، من بعضی از آن نکات لازم را در این زمینه عرض می‌کنم.  یک تردید از ناحیه‌ی آیاتی که در قرآن مربوط به کفار و مشرکین و طرفداران عقاید باطل است؛ ممکن است کسی بگوید اگر اسلام آزادی عقیده را در جامعه‌ی خود تأمین میکند، پس این همه آیات قرآنی درباره‌ی این عقاید باطل چیست؟ جواب این است که این آیات هیچ کدام - تا آن‌جائی که بنده مراجعه کردم - به مسلمان‌ها دستور نمی‌دهد که کافر را به خاطر اعتقادش، نه به خاطر عملش، مورد تعرض و آزار قرار بدهند. جنگ با کفار مربوط است یا به آن صورتی که کافر علیه نظام اسلامی و ایمان اسلامی دست به مبارزه و حمله زده است که وظیفه‌ی اسلام و مسلمین در اینجا دفاع از حوزه‌ی اسلام و جامعه‌ی اسلامی است یا مربوط است به مبارزه با سران کفر و سردمداران نظام‌های ملحد و طاغوتی که ملت‌ها را اسیر خود کرده‌اند. اما در مورد خود اعتقاد کفر ما در قرآن آیه‌ای داریم که بخصوص مسلمان‌ها را امر می‌کند که با دارندگان این اعتقاد اگر تجاوز و تعرضی علیه‌اسلام و مسلمین نکردند، حتی نیکوکاری هم بشود. آن آیه در سوره‌ی مبارکه‌ی ممتحنه است که می‌فرماید: «لا ینهکم الله عن الّذین لم یقاتلوکم فی الدّین و لم یخرجوکم من دیارکم أن تبرّوهم و تقسطوا الیهم انّ الله یحبّ المقسطین»؛ یعنی آن کفاری که بر سر ایمان شما و دین شما با شما به جنگ برنخاستند، خدا نمی‌گوید به آنها نیکی نکنید و خدا نمی‌گوید با آنها قسط و عدل را رعایت نکنید، بلکه خدای متعال می‌گوید که به آنها نیکی هم بکنید و خدای متعال نیکوکاران را دوست می‌دارد. قسط و عدل در جامعه‌ی اسلامی قاعدتاً به معنای رعایت حقوق افراد آن جامعه است که آن کافر هم یکی از همان افراد است یا حتی کفاری که در خارج از آن جامعه زندگی می‌کنند، ولی با نظام اسلامی، با مسلمین و با اسلام ستیزه‌ای نمی‌کنند.  مورد بعد در مورد بت‌شکنی‌های معروف تاریخ است. همان طوری که می‌دانید، در تاریخ نبوتها، تاریخ توحید، به موارد برجسته‌ای برخورد می‌کنیم که پیغمبران به بت‌شکنی پرداختند و بت را که مایه‌ی تقدس و ایمان جمعی از مردم بوده، از بین بردند؛ یک نمونه در مورد ابراهیم خلیل‌الله است، یک نمونه در مورد رسول اکرم هنگام ورود به شهر مکه است و پس از فتح مکه که این را هم ممکن است کسانی تصور کنند که با آزادی عقیده در اسلام منافی است. لکن در مورد بت‌شکنی ابراهیم باید توجه کنیم که حرکت ابراهیم برای بیدار کردن ذهن به خواب رفته و تخدیر شده‌ی مردم آن جامعه‌ی جاهلی بود. مردمی که در طول زندگی خود هرچه شنیدند، درباره‌ی شرکت و نظام شرک‌آلود شنیدند.