⚜ فرصت محدود رفتن به دامن
#طبیعت برای ما که عمده عمرمان را در ازدحام سازه های ناساز و کژ اندام آهن و سیمان میگذرانیم ،
غنیمتی تکرار نشدنی است.
دو رشته کوهای نسبتا مرتفع دره ای زیبا به نام
#منشاد را در فاصله کوتاهی بعد از شهر
#مهریز درست کرده اند
با مردمانی مومن ، اصیل و سخت کوش .
در این صحراگردی و گلگشت، تفألی به دیوان
#حافظ زدم که این آمد:
دو یار زیرک و از باده کهن دومنی
فراغتی و کتابی و گوشه چمنی
من این مقام به دنیا و آخرت ندهم
اگر چه در پی ام افتند هر دم انجمنی
⚜ اولش به ذهنم رسید که حافظ هم گاهی مثل ما خسته از شهر و آشوبهایش به دنبال جایی دنج و بی صدا میگشته اما با کمی تامل دریافتم
#لسان_الغیب دقيقا خلاف آن را دارد بیان میکند ؛
گویا برای کسی مثل حافظ ، تنهایی ، نا امیدی، جمودی و جهل عین کفر است .
او برای فراغتی کوتاه در طرف چمن نیز به دنبال دوستان صاحب دل و عالم و کتاب که مظهر عقلانیت و خرد و دانش است و باده که استعاره از عشق و رهایی از صفات پاگیر بشری است ، میگردد و آن را فراغت از انجمن میداند .
در ادامه نیز ما را به دوری از ریا ، و تمرین صبوری ، تلاش برای از دست ندادن دوستان راستین و سرمایه های کمیاب عمر ، قناعت در زندگی و دوری از طمع ،توجه به کوتاهی عمر و
نهایتا به حکمت دعوت میکند .
🔅 عصر شنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۱
#مجید_احمدی
@darossalamm