eitaa logo
دارالسلام
106 دنبال‌کننده
84 عکس
37 ویدیو
2 فایل
دارالسلام جایی است که سلامت و صلح در کنار هم معنا می‌شوند، برای هر این دو باید از زمین تدبیر گذشت، همان که سیاست می نامندش .این یک کانال شخصی و یادداشت ها همه تراوشات ذهنی قابل نقد نویسنده است . مجید احمدی
مشاهده در ایتا
دانلود
🔅 عشق به حسین ع دامنه بی انتهایی از را بر ذهن سیال هر قلبی که واجد مرتبه ای از ادراک و احساس باشد میگشاید و این غزل ملکوتی حضرت چه زیبا پرده ای اسرار هفت شهر عشق را به نظم کشیده ؛ 🔅گویا بیت بیت آن‌ ، داستان عشق بازی با صاحب آن "سَر سودا زده" است . داستان بلند کوچه معشوق و عاشقی که باید در به در آن‌ را در هزارتوی دلفریب گذرها و کوچه های بن بست دنیا بیابد و اگر به مرتبه خاکساری رسید بر اش سجده کند و آنجاست که تازه داستانی از جنس بر او آغاز میشود؛ و آن "سِرِ گیسو" است که درس اول اش اشک است، اشکِ غماز و این تَباکی میشود مقدمه توبه و بازگشت، اینجاست که یک سال بساط شیطان برای به گناه انداختن فرزند آدم با یک مجلس به هم میریزد ، و "صاحب خبر شدن" جایگاه رفیع کسانی است که از منزل "قالوا ربنا الله" به " ثُم استَقاموا" رسیده اند ؛ و این محقق نمیشود مگر آنکه عاشق ، " شیر نفس" را در این بادیه پر خطر ذبح کند و به مرتبه والای برسد "عقل منبعث از وحی" . و حالا در این "قوس صعود" معشوق خود به جایی رسیده که هر دری به اراده او باز خواهد شد ،در این‌ مرتبه از او هیچ نامی جز گمنامی نمانده است ، عشق به حسین ع این راه صد ساله را برای وصال کوتاه نموده این لذت را همه ما به اندازه یک توقف کوتاه در سایه سار محبت اش چشیده ایم : روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست منت خاک درت بر بصری نیست که نیست ناظر روی تو صاحب نظرانند آری سر گیسوی تو در هیچ سری نیست که نیست اشک غماز من ار سرخ برآمد چه عجب خجل از کرده خود پرده دری نیست که نیست تا به دامن ننشیند ز نسیمش گردی سیل خیز از نظرم رهگذری نیست که نیست تا دم از شام سر زلف تو هر جا نزنند با صبا گفت و شنیدم سحری نیست که نیست من از این طالع شوریده برنجم ور نی بهره مند از سر کویت دگری نیست که نیست مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز ور نه در مجلس رندان خبری نیست که نیست شیر در بادیه عشق تو روباه شود آه از این راه که در وی خطری نیست که نیست آب چشمم که بر او منت خاک در توست زیر صد منت او خاک دری نیست که نیست از وجودم قدری نام و نشان هست که هست ور نه از ضعف در آن جا اثری نیست که نیست . 🔅۲۹ اسفند ۹۹ ، آخرین ساعات سال . ⚜  ⚜ @darossalamm _بیت ع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚜ فرصت محدود رفتن به دامن برای ما که عمده عمرمان را در ازدحام سازه های ناساز و کژ اندام آهن و سیمان می‌گذرانیم ، غنیمتی تکرار نشدنی است. دو رشته کوهای نسبتا مرتفع دره ای زیبا به نام را در فاصله کوتاهی بعد از شهر درست کرده اند با مردمانی مومن ، اصیل و سخت کوش . در این صحراگردی و گلگشت، تفألی به دیوان زدم که این آمد: دو یار زیرک و از باده کهن دومنی فراغتی و کتابی و گوشه چمنی من این مقام به دنیا و آخرت ندهم اگر چه در پی ام افتند هر دم انجمنی ⚜ اولش به ذهنم رسید که حافظ هم گاهی مثل ما خسته از شهر و آشوبهایش به دنبال جایی دنج و بی صدا میگشته اما با کمی تامل دریافتم دقيقا خلاف آن را دارد بیان می‌کند ؛ گویا برای کسی مثل حافظ ، تنهایی ، نا امیدی، جمودی و جهل عین کفر است . او برای فراغتی کوتاه در طرف چمن نیز به دنبال دوستان صاحب دل و عالم و کتاب که مظهر عقلانیت و خرد و دانش است و باده که استعاره از عشق و رهایی از صفات پاگیر بشری است ، میگردد و آن را فراغت از انجمن میداند . در ادامه نیز ما را به دوری از ریا ، و تمرین صبوری ، تلاش برای از دست ندادن دوستان راستین و سرمایه های کمیاب عمر ، قناعت در زندگی و دوری از طمع ،توجه به کوتاهی عمر و نهایتا به حکمت دعوت می‌کند . 🔅 عصر شنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۱ @‌darossalamm