🎋مقدمه
https://eitaa.com/dastan_latifeh/15
🔰ادامه مقدمه
1️⃣ادامه 1 -
🔰ادامه اهداف کانال داستنی هاي داستان،طنز لطيفه های آموزنده
https://eitaa.com/dastan_latifeh/24
🌷نمونه بستر سازی
https://eitaa.com/dastan_latifeh/93
2️⃣ادامه - 2
🔰انواع و اقسام داستان ها طنز ها و لطيفه ها
https://eitaa.com/dastan_latifeh/28
3️⃣ادامه - 3
🔰تکميل مستند سازی
الف : داستان ها ..
https://eitaa.com/dastan_latifeh/66https://eitaa.com/dastan_latifeh/105
ب : طنز ها
https://eitaa.com/dastan_latifeh/93
4️⃣ادامه - 4
🔰کابردی بودن داستان ها طنز ها و ...
https://eitaa.com/dastan_latifeh/20
5️⃣ادامه - 5
🔰هدف ما از آوردن لطيفه های قرآنی
https://eitaa.com/dastan_latifeh/139
6️⃣ادامه - 6
🔰برکات آشنائی با قرآن با ادبيات مختلف:
https://eitaa.com/dastan_latifeh/140
7️⃣ادامه - 7
🔰ضرورت آشنائی با حکايت های تاريخی
https://eitaa.com/dastan_latifeh/16
8️⃣ادامه _ 8
🔰داستان های موضوعی الفبائی
https://eitaa.com/dastan_latifeh/159
🔰آدرس جدول و ليست موضوعات، بترتيب حروف الفبائی.
https://eitaa.com/dastan_latifeh/159
9️⃣ ادامه 9
https://eitaa.com/dastan_latifeh/124
☺️ياد آوری نمونه های
1 - داستان
الف : داستان های تک
ب : داستان های دو لنگه ای مثل:
https://eitaa.com/dastan_latifeh/367
2 - طنز
3 - لطيفه
الف : قرآنی
https://eitaa.com/dastan_latifeh/85
ب - عادی
🔚🔚🔚🔚🔚🔚♥️ ..مِ ﷽♥️🔚🔚🔚🔚🔚🔚
🔰ابتدا متبرک کنيم برنامه را با خاطره ای از دوستان امام زمان (عج)
🌷داستانی از تشرف مردی کفاش خدمت امام زمان (عج)
🔷سید عبدالکریم کفاش شخصی بود که مورد عنایت ویژه امام زمان (عج) قرار داشت و حضرت دائماً به او سر می زد.
🔻 روزی حضرت به حجره کفاشی او تشریف آوردند در حالی که او مشغول کفاشی بود. پس از دقایقی حضرت فرمودند: «سید عبدالکریم، کفش من نیاز به تعمیر دارد ، برایم پینه می زنی؟»،
🔸 سید عرض کرد: «آقاجان به صاحب این کفش که مشغول تعمیر آن هستم قول داده ام کفش را برایش حاضر کنم، البته اگر شما امر بفرمائید چون امر شما از هر امری واجب تر است، آن را کنار می گذارم و کفش شما را تعمیر می کنم».
♦️حضرت چیزی نگفتند و سید مشغول کارش شد. پس از دقایقی مجدداً حضرت فرمودند: «سید عبدالکریم! کفش من نیاز به تعمیر دارد، برایم پینه می زنی!؟»،
🌹سید کفشی را که در دست داشت کنار گذاشت، بلند شد و دستانش را دور کمر مبارک حضرت حلقه زد و به مزاح گفت: «قربانت گردم اگر یک بار دیگر بفرمایید "کفش مرا پینه می زنی" داد و فریاد می کنم آی مردم آن امام زمانی که دنبالش می گردید، پیش من است، بیایید زیارتش کنید!»
حضرت لبخند زدند و فرمودند: «خواستیم امتحانت کنیم تا معلوم شود نسبت به قولی که داده ای چقدر مقید هستی.»
📚منبع:کتاب روزنه هایی از عالم غیب؛ آیت الله سید محسن خرازی /پایگاه تبیان
https://eitaa.com/dastan_latifeh